مشاعرۀ سنّتی

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تو دوري از برم دل در برم نيست
هواي ديگري اندر سرم نيست
به جان دلبرم كز هر دو عالم
تمناي دگر جز دلبرم نيست
تو عطر وطن داری دانم غم من داری
گر شور سخن داری با ما به سخن بنشین

مهدی سهیلی
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تو دوري از برم دل در برم نيست
هواي ديگري اندر سرم نيست
به جان دلبرم كز هر دو عالم
تمناي دگر جز دلبرم نيست
تو عطر وطن داری دانم غم من داری
گر شور سخن داری با ما به سخن بنشین

مهدی سهیلی
نه اميدي در دل من كه گشايد مشكل من
نه فروغ روي مهي كه فروزد محفل من
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[quonag811653]
ناگهان پرده بر انداخته ای یعنی چه؟
مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه؟

زلف در دست صبا گوش بفرمان رقیب
این چنین با همه کس ساخته ای یعنی چه؟
همچو فرهاد بود كو كني پيشه ما
كوه ما سينه ما ناخن ما تيشه ما
 

sensor

عضو جدید
دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بود;)
خداوندا تقدیرم را زیبا بنویس
کمک کن آنچه تو زود می خواهی من دیر نخواهم و آنچه تو دیر می خواهی من زود نخواهم.(دکتر شریعتی)​
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مقصود من از كعبه و بتخانه تويي تو
مقصود تويي كعبه بتخانه بهانه
همه شب خواب بینم خوابِ دیدار
دلی دارم دلی بی تابِ دیدار
تو خورشیدی و من شبنم چه سازم؟
نه تابِ دوری و نه تابِ دیدار
"قیصر امین پور"
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
همه شب خواب بینم خوابِ دیدار
دلی دارم دلی بی تابِ دیدار
تو خورشیدی و من شبنم چه سازم؟
نه تابِ دوری و نه تابِ دیدار
"قیصر امین پور"
رسم دلداري نميداني سخن هم نشنوي
از كسي نشنيدهاي پندي زمن هم نشنوي
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یا بردنِ دل از گل و از شمع فراگیر
یا عاشقی از بلبل و پروانه بیاموز
ز بامداد وصالم مگو كه شام فراق
به آه و اشك و به بيداريش نمي ارزد
نوازش دل رنجيده ام مكن اي عشق
كه خشم يار به دلداريش نمي ارزد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ز بامداد وصالم مگو كه شام فراق
به آه و اشك و به بيداريش نمي ارزد
نوازش دل رنجيده ام مكن اي عشق
كه خشم يار به دلداريش نمي ارزد
در عشق و مستی داده ام بود و نبودِ خویش را
ای ساقیِ مستان بگو، دیوانه ام یا عاقلم
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
در عشق و مستی داده ام بود و نبودِ خویش را
ای ساقیِ مستان بگو، دیوانه ام یا عاقلم
مو مكن آشفته آخر بسته جان من به مويي
مگسلان پيوند بسته كوه صبرم من به كاهي
يا سخن با من بگو تا خوش كنم دل را به حرفي
يا نوازش كن دلم را با نگاه گاه گاهي

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مو مكن آشفته آخر بسته جان من به مويي
مگسلان پيوند بسته كوه صبرم من به كاهي
يا سخن با من بگو تا خوش كنم دل را به حرفي
يا نوازش كن دلم را با نگاه گاه گاهي
یادِ آن شب که صبا در رۀ ما گل میریخت
بر سرِ ما ز در و بام و هوا گل می ریخت
 

araz_heidari

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بود;)
خداوندا تقدیرم را زیبا بنویس
کمک کن آنچه تو زود می خواهی من دیر نخواهم و آنچه تو دیر می خواهی من زود نخواهم.(دکتر شریعتی)​
دل دروفای صحبت رودکسان مبند
گرجلوه می نمايی وگرطعنه می زنی
حافظ:gol:
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ما به آن گل از وفایِ خویشتن دل بسته ایم
ورنه این صحرا ، تهی از لالۀ سیراب نیست
تو اي نا شناس كه در گوش من
طنين صدايت چنين آشناست
زمن جان بگير و عيان چهره كن
روا گر مرادت به اين رو نماست
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تو اي نا شناس كه در گوش من
طنين صدايت چنين آشناست
زمن جان بگير و عيان چهره كن
روا گر مرادت به اين رو نماست
تهمتِ عشق به پروانه مبندید ،اگر
آتش از سوزِ دلِ خویش بگیرد به پرش
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا