مشاعرۀ سنّتی

Mehr noosh

عضو جدید
هین کج و راست می روی، باز چه خورده ای؟ بگو؛ ....... مست و خراب می روی، خانه به خانه کو به کو
با که حریف بوده ای؟ بوسه ز که ربوده ای؟ ................. زلف که را گشوده ای؟ حلقه به حلقه مو به مو
 

بسیجی

عضو جدید
هین کج و راست می روی، باز چه خورده ای؟ بگو؛ ....... مست و خراب می روی، خانه به خانه کو به کو
با که حریف بوده ای؟ بوسه ز که ربوده ای؟ ................. زلف که را گشوده ای؟ حلقه به حلقه مو به مو
واعظان کین جلوه در محراب ومنبر میکنند
چون به خلوت میروند ان کار دیگر میکنند
 

Mehr noosh

عضو جدید
دلم برات تنگه عزيز يادي نميکني ز من
دارم ديوونه مي شم و نمي بيني نياز من
مي خوام ببينمت ولي فاصله از من تا خداست
خودم هزار و يک طرف همه حواسم به شماست
 

Mehr noosh

عضو جدید
تنها صدات توي هوا ايستاده* بود

آوردمش اتاق ، نشسته برابرم

حالا كنار پنجره* اين اتاق تلخ

وردست چاي و قل *قل داغ سماورم!
 

artemiss

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راه نشین باده ی مستانه زدند...
 

artemiss

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم برات تنگه عزيز يادي نميکني ز من
دارم ديوونه مي شم و نمي بيني نياز من
مي خوام ببينمت ولي فاصله از من تا خداست
خودم هزار و يک طرف همه حواسم به شماست
عزیزم مشاعره با ترانه ی خوانندگان تو تالار زنگ تفریحه میتونی اونجا شرکت کنی:victory:
این تاپیک مشاعره با شعرای ادبیه
 

رنگ خدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راه نشین باده ی مستانه زدند...
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندران ظلمت شب اب حیاتم دادند
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
محبس خويشتن منم از اين حصار خسته‌ام
من همه تن انالحقم كجاست دار خسته‌ام
در همه جاي اين زمين همنفسم كسي نبود
زمين ديار غربت است از اين ديار خسته‌ام
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
محبس خويشتن منم از اين حصار خسته‌ام
من همه تن انالحقم كجاست دار خسته‌ام
در همه جاي اين زمين همنفسم كسي نبود
زمين ديار غربت است از اين ديار خسته‌ام


مژده بده مژده بده يار پسنديد مرا
سايه او گشتم و برد به خورشيد مرا
سلام بابايي
 

آلوین

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو اون روزهايي كه مياد كسي به فكر كسي نيست
هركي به فكر خودشه به فكر فريادرسي نيست
همه به هم بي‌اعتنــا حتي به مرگ همديــگه
كسي اگه كمك بخواد كي مي‌دونه اون چي ميگه
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تو اون روزهايي كه مياد كسي به فكر كسي نيست
هركي به فكر خودشه به فكر فريادرسي نيست
همه به هم بي‌اعتنــا حتي به مرگ همديــگه
كسي اگه كمك بخواد كي مي‌دونه اون چي ميگه
همچو بلبل بر سرِ شاخِ گل افغان مکن
در طریقِ سوختن خاموش چون پروانه باش
 

فرح نوش

عضو جدید
کاربر ممتاز
شکفته شد گل حمرا وگشت بلبل مست ثلای سر خوشی ای صوفیان بااده پرست
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
واژه رنگ زندگي بود وقتي تو فكر تو بودم
عطر گل با نفسام بود وقتي از تو مي سرودم....
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه گردان کشان را بگیر به فورا
نه عذراوان را براند به جور

و گر خشم گیر ز کردار زشت
چو باز امد ماجرا در نوشت
 

anahita shams

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه گردان کشان را بگیر به فورا
نه عذراوان را براند به جور

و گر خشم گیر ز کردار زشت
چو باز امد ماجرا در نوشت
تو بهار دلکشی و من چو باغ
شور و شوق صد جوانه با من است
یاد دلنشینت ای امید جان
هر کجا روم روانه با من است
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
تورا با غیر میبینم
دو دستت حلقه در پیراهن اغیار میبینم
و من کاری ز دستم برنمی آید
برایت وصف حال خویش می گفتم
یادت هست
ز پیمان و ز حجران و ز حرمان
ز هرچه بود در پیشم برای تو
تو ای جانا
ولی نشنیدی این آوای دوران را
همان ضربان سرد و کهنه ایام که هرلحظه به من می گفت
حالا وقت اکنون است و دیشب رفته از پیشت
نه از هیچم نه از پوچم نه از ریشم نه از کیشم
نه از این قلب پر ریشم
تو از هیچم نپرسیدی و ندانستی
برو
برو ای آتش هستی به جانت
برو خارو خس ایام ریزد بر زبانت
تاب دیدارت ندارم من
بود بهتر که دستت را به دست غیر بسپاری
و آسوده سرت بر دامن اغیار بگذاری
و من فریاد بردارم به سوی آسمان
یارب چرا کاری ز دستم بر نمی آید
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
در كنج قفس ميكشدم حسرت پرواز
با بال و پر سوخته پرواز چه سازم

گفتم كه دل از مهر تو برگيرم و هيهات
با اين همه افسونگري و ناز چه سازم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا