مشاعرۀ سنّتی

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه ما پنداشتیم

میل دریا گر کنی ، من دیده را دریا کنم
میل صحرا گر کنی ، من سینه را صحرا کنم
نا امیدم گر کنی میمیرم اما باز هم
در همان حالت که میمیرم دعایت می کنم

__________________

 

رنگ خدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
میل دریا گر کنی ، من دیده را دریا کنم

میل صحرا گر کنی ، من سینه را صحرا کنم
نا امیدم گر کنی میمیرم اما باز هم
در همان حالت که میمیرم دعایت می کنم


__________________​
می نخور با همه کس تا نخورم حون جگر
سر مکش تا نکشد سر بفلک فریادم
 

blackroze

عضو جدید
من اگر کامروا گشتم و خوشدل,چه عجب
مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
دز دانه در اين تيره سرا از نظر خلق
با شعله بيرنگ چو فانوس كذشته
هزار شکر که از رنج زندگی آسود
وجود خسته و جان ستم کشیده ی من
به روی تربت من برگ لاله افشانید
به یاد سینه ی خونین داغ دیده ی من:cry:
 
  • Like
واکنش ها: abfa

shanli

مدیر بازنشسته
نی من منم و نی تو توئی نی تو منی
هم من منم و هم تو توئی و هم تو منی
من با تو چنانم ای نگار ختنی
کاندر غلطم که من توام یا تو منی
 
  • Like
واکنش ها: abfa

shanli

مدیر بازنشسته
یا صورت خودنمای تا نقش کنیم
یا عزم کنیم و پای در کفش کنیم
یا هر یک را جدا جدا بوسه بده
یا یک بوسه که تا همه پخش کنیم
​
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
محفل نخوت فرو شان را به خود خواهان ببخش
در كنار باده نوشان جايگاهي ده مرا
 

tired_poet

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک روز سرد و برفی، از درد مرده بودم
آری به خاطرم هست، من گول خورده بودم
او بر سر قرارش، آن روز توی سرما
با خود فریب آورد، من عشق برده بودم!
تا لحظه های آخر از روی ناتوانی...
دستان سرد اورا محکم فشرده بودم
«اینجا بمان میایم، بنشین و تا سه بشمار»
هفتاد و هشت، هشتاد.. تا صد شمرده بودم
(ببخشید تا این رو تایپ کردم و فرستادم 2نفر دیگه هم پاسخ دادن.. واسه همین بی ربط شد..)
 
آخرین ویرایش:

shanli

مدیر بازنشسته
ما عاشق عشقیم که عشق است نجات
جان چون خضر است و عشق چون آبحیات
وای آنکه ندارد از شه عشق برات
حیوان چه خبر دارد از کان نبات
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما عاشق عشقیم که عشق است نجات
جان چون خضر است و عشق چون آبحیات

وای آنکه ندارد از شه عشق برات
حیوان چه خبر دارد از کان نبات

تنهای ام را با تو قسمت میکنم سهم کمی نیست
گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست
 
  • Like
واکنش ها: abfa

abfa

عضو جدید
تو شمع انجمنی یکزبان و یکدل شو
خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش
 

shanli

مدیر بازنشسته
شب گشت که خلقان همه در خواب روند
ماننده‌ی ماهی همه در آب روند
چون روز شود جانب اسباب روند
قوم دگری بسوی وهاب روند
​
 
  • Like
واکنش ها: abfa

shanli

مدیر بازنشسته
هر دل که درو مهر تو پنهان نبود
کافر بود آن دل و مسلمان نبود
شهری که درو هیبت سلطان نبود
ویران شده گیر اگرچه ویران نبود
 
  • Like
واکنش ها: abfa

abfa

عضو جدید
دل دادمش به مژده و خجلت همی برم
زین نقد قلب خویش که کردم نثار دوست
 

shanli

مدیر بازنشسته
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر غم عشق
اما نه چنین زار که این بار افتاد
 
  • Like
واکنش ها: abfa

shanli

مدیر بازنشسته
تا بنده ز خود فانی مطلق نشود
توحید به نزد او محقق نشود
توحید حلول نیست نابودن تست
ورنه به گزاف باطلی حق نشود
 
  • Like
واکنش ها: abfa
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا