من در تو کجا رسم که در ذات و صفات
پنهانی من تویی و پیدای تو من
نه من تنها گرفتارم به دام زلف زیبایی
که هر کس با دلارامی سری دارند و سودایی
من در تو کجا رسم که در ذات و صفات
پنهانی من تویی و پیدای تو من
یک چند پشیمان شدم از رندی و مستینه من تنها گرفتارم به دام زلف زیبایی
که هر کس با دلارامی سری دارند و سودایی
یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی
عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم
مارا ز تو غیر از تو تمنایی نیست
از دوست به جز دوست نمی باید خواست
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
تو مرا جان و جهانی چه کنم جان و جهان را
تو مرا گنج روانی چه کنم سود و زیان را
میدونم تکراریه ولی هربار صادقه و قشنگترسم صدای سایه ات خواب است بیدارش کند
- آفتاب آهسته تر بربام قصرش کن گذر
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را
این جهان و هر چه در وی است جز افسانه نیست
وین تغافل بین که ما سرگرم این افسانه اییم
ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر
به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر
راز من است غنچه ی لب های سرخ تو
راز مرا برای کسی بازگو مکن
یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بودندیدمت که بکردی وفا بدان چه بگفتی
طریق وصل گشادی من آمدم تو برفتی
یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
هرکه ترسد ز ملال انده عشقش نه حلالدور از وطن خویش و به غربت مانده
چون شیر به دریا و نهنگ اندر کوه
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |