مشاعرۀ سنّتی

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز

تا نسیم از شرح عشقم باخبر شد، مست شد
غنچه‌ای در باد پرپر شد ولی کو غیرتی؟
گریه می‌کردم که زاهد در قنوتم خیره ماند
دورباد از خرمن ایمان عاشق آفتی

یکی را چون ببینی کشته دوست
به دیگر دوستانش ده بشارت

ندانم هیچ کس در عهد حسنت
که بادل باشد الا بی بصارت
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو آن خورشید نورانی قیاسی

که مشرق تا به مغرب روشناسی




چو تو حالی نهادی پای در پیش

به کنجی هر کسی گیرد سر خویش
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی دل سودایی می رفت به بستانها
بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحانها

گه جامه دریدی گل گه ناله زدی بلبل
با یاد تو افتادم از یاد برفت آنها
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
آن یار کزو خانه ما جای پری بود
سرتا قدمش چون پریاز عیب بری بود


دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست
گر دردمند عشق بنالد غریب نیست

دانند عاقلان که مجانین عشق را
پروای قول ناصح و پند ادیب نیست
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی درد و یکی درمان پسندد
یکی وصل و یکی و هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دانی خیال روی تو در چشم من چه گفت
آیا چه جاست این که همه روزه با نمست

خواهی چو روز روشن دانی تو حال من
از تیره شب بپرس که او نیز محرمست
 

₪آمیتریس₪

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دانی خیال روی تو در چشم من چه گفت
آیا چه جاست این که همه روزه با نمست

خواهی چو روز روشن دانی تو حال من
از تیره شب بپرس که او نیز محرمست

تا در نرسد وعده ی هر کار که هست
سودی ندهد یاری هر یار که هست
تا زحمت سرمای زمستان نکشد
پر گل نشود دامن هر خار که هست
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا سرو قباپوش تو را دیده‌ام امروز

در پیرهن از ذوق نگنجیده‌ام امروز




من دانم و دل، غیر چه داند که در این بزم

از طرز نگاه تو چه فهمیده‌ام امروز
 

N O X

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا سرو قباپوش تو را دیده‌ام امروز

در پیرهن از ذوق نگنجیده‌ام امروز




من دانم و دل، غیر چه داند که در این بزم

از طرز نگاه تو چه فهمیده‌ام امروز

ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
 

Rokhsana_D

عضو جدید
ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

یا رب مرا یاری بده تا خوب آزارش کنم
هجرش دهم زجرش دهم خوارش کنم زارش کنم
از بوسه های آتشین وز خنده های دلنشین
صد شعله در جانش زنم صد فتنه در کارش کنم
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ما را ز خیال تو چه پروای شراب است


خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است
....



تا کار جهان به کام کس نیست مدام
عیش تو مدام باد و کار تو تمام
در مجلس عشرت تو غم خوردن دهر
یارب که بود چو روزه در عید حرام
 

حميدرن

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ره به وحدت نیافتن تا کی

ننگ تثلیت بر یکی تا چند؟


نام حق یگانه چون شاید

که اب و ابن و روح قدس نهند؟
 

BISEI

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای بـــی‌خبــــر بکــــوش کــــه صاحب خبـــر شوی
تــا راهــــرو نباشـــی کـــــی راهـبــــــر شــــوی
....

 

MisyoMasoud

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا در نظر خلق نگردی کافر
در مذهب عاشقان مسلمان نشوی
یا رب بگیرش ارچه دل چون کبوترم
افکند و کشت وعزت صید حرم نداشت
بر من جفا ز بخت من آمد وگرنه یار
حاشا که رسم لطف و طریق کرم نداشت

 

₪آمیتریس₪

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یا رب بگیرش ارچه دل چون کبوترم
افکند و کشت وعزت صید حرم نداشت
بر من جفا ز بخت من آمد وگرنه یار
حاشا که رسم لطف و طریق کرم نداشت


تا ایمان کفر و کفر ایمان نشود
یک بنده حقیقتا مسلمان نشود
 

lilium.y

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا ایمان کفر و کفر ایمان نشود
یک بنده حقیقتا مسلمان نشود

در دفتر شعر من صدا پنهان است

یک رود پر از ستاره در جریان است
من در سر خود ابر زیادی دارم
جیب کلمات من پر از باران است
 

₪آمیتریس₪

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در دفتر شعر من صدا پنهان است

یک رود پر از ستاره در جریان است
من در سر خود ابر زیادی دارم
جیب کلمات من پر از باران است

تا ولوله ی عشق تو در گوشم شد
عقل و خرد و هوش فراموشم شد
تا یک ورق از عشق تو از بر کردم
سیصد ورق از علم فراموشم شد
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا