مشاعرۀ سنّتی

[محـسن ز]

ما در ره عشق تو اسیران بلائیم
کس نیست چنین عاشق بیچاره که مائیم

 

[artemiss]

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید....

 

[jentleman_arch]

در من ترانه های قشنگی نشسته اند


انگار از نشستن ِ بیهوده خسته اند

 

[artemiss]

در نگاه من بهاراني هنوز
پاك تر از چشمه ساراني هنوز
روشني بخش چشم آرزو
خنده صبح بهاراني هنوز

 

[محـسن ز]

ز عمر شکوه ندارم که خامه تقدیر
نوشته بود در آغاز نامه فرجامم

 

[jentleman_arch]

من را به غیر عشق به نامی صدا نکن

غم را دوباره وارد این ماجرا نکن

 

[artemiss]

نه مست باده است
اين سر كه مست
مست دو چشم سياه توست

 

[jentleman_arch]

تو را از بي مثالي دوست دارم
تو را با دست خالي دوست دلرم

 

[محـسن ز]

مردم در این فراغ و در ان پرده راه نیست
یا هست و پرده دار نشانم نمیدهد

 

[jentleman_arch]

داني كه چرا زميوه ها سيب نكوست
نصفش رخ يار و نصفش رخ دوست

 

[artemiss]

تورا من چشم در راهم شباهنگام
که میگیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان...دلخستگانت راست اندوهی فراهم...

 

[محـسن ز]

درویش را نباشد برگ سرای سلطان
مائیم و کهنه دلقی کاتش در ان توان زد

 

[artemiss]

دوش دیدم که ملائک درمیخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت
با من راه نشین باده مستانه زدند...

 

[محـسن ز]

دلا معاش چون کن که گر بلغزد پای
فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد

 

[jentleman_arch]

در ميان رفقا اشرف دلدار تويي
در ترازوي وفا من كم و بسيار تويي

 

[ARAMESH]

یکی بچه ی گرگ پرورید
چو پرورده شد خواجه بر هم درید

 

[محـسن ز]

دست پرورده کس نیستم این عزت من
جلوه لاله رو ئیده به صحرا زیباست

 

[tebyan]

تا توانی دلی به دست آور
دلشکستن هنر نمی باشد(همین قبوله)

 

[ARAMESH]

درنیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید_ والسلام

 

[R@mtin.eng]

مطلب طاعت و پیمان وصلاح از من مست

که به پیمانه کشی شهره شدم روز الست

 

[محـسن ز]

تا دم از شام سر زلف سیاهت نزند
با صبا گفت و شنیدم سحری نیست که نیست

 

[ARAMESH]

تو گرم چايي خود بودي و دلم مي گفت
كه: كاشكي لب خوشبخت استكان بودم

چقدر بي تو در اين كوچه سرزنش ديدم

چقدر با همه كوچه مهربان بودم

 

[محـسن ز]

مالک ملک وجود حاکم ردو قبول
هر چه کند جور نیست ور تو بنالی جفاست

 

[ARAMESH]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
تماشايي است پيچ و تاب آتش ها .... خوشا بر من [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
كه پيچ و تاب آتش را تماشا مي كنم هر شب [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
مرا يك شب تحمل كن كه تا باور كني اي دوست [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
چگونه با جنون خود مدارا مي كنم هر شب [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]

 

[محـسن ز]

برق را نیروی تابیدن زجایی دیگر است
در مقام خود فروزی شمع گریان هم ببین
اینقدر مفتون سرو خرم بستان مباش
گاه گاهی جلوه بید پریشان هم ببین

 

[ARAMESH]

نازك آراى تن ساقه گلى
كه به جانش كشتم
و به جان دادمش آب
اى دريغا به برم می شكند...

 

[afsaneh_k]

دامنی گر چاک شد در عالم رندی چه باک
جامه ای در نیک نامی نیز می باید درید

 

[رنگ خدا]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند

 

[afsaneh_k]

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

 

[رنگ خدا]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
ون در ان ظلمت شب اب حیاتم دادند