مشاعرۀ سنّتی

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
من از آن حسن روز افزون ه یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده ی عصمت برون آرد زلیخا را
 

ra121

عضو جدید
مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان پر فتنه خواهد شد از آن چشم و از آن ابرو
 

shanli

مدیر بازنشسته
قد صبحنا اللله به عیش و مدام
قد عیدنا العید و مام صیام

املا قدحا وهات یا خیر غلام
کی یسکرنا ثم علی‌الدهر سلام
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنهاتر از همیشه
جام می ام تهی است
جام غمم پر است!
وز جام دل مپرس
این جام را به سنگ صبوری شکسته ام!
 

shanli

مدیر بازنشسته
لاحول ولا دور کند آن غم را
گر دیو رسد جان بنی آدم را

آن کز دم لاحول ولا غمگین شد
لا حول ولا فزون کند آن دم را
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
تب و تاب غم عشقت دل دريا طلبد
هر تنك حوصله را طاقت اين طوفان نيست

سايه صد عمر در اين قصه به سر رفت و هنوز
ماجراي من و معشوق مرا پايان نيست
 

shanli

مدیر بازنشسته
من تجربه کردم صنم خوش‌خو را
سیلاب سیه تیره نکرد آنجو را

یک روز گره نبست او ابرو را
دارم بیمرگ و زندگانی او را
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
تا نهادي گنج راز عشق خود در خاك ما
قدسيان را ملتمس تشريف انسان گشتن است

تا سر زلف تو شد بازيچه دست نسيم
كار و بار جمع مشتاقان پريشان گشتن است
 

shanli

مدیر بازنشسته
در چشم ببین دو چشم آن مفتون را
نیک بشنو تو نکته‌ی بیچون را

هر خون که نخورده‌ست آن نرگس او
از دیده‌ی من روان ببین آن خون را
 

sam-smith

عضو جدید
در چشم ببین دو چشم آن مفتون را
نیک بشنو تو نکته‌ی بیچون را

هر خون که نخورده‌ست آن نرگس او
از دیده‌ی من روان ببین آن خون را

آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست،
حق با سکوت بود،صدا در گلو شکست
دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اند دل من بدین عیانی که تویی
وز دیده من بدین نهانی که تویی
 

ra121

عضو جدید
یاد باد آنکه چو چشمت به عتابم می کشت
معجز عیسویت در لب شکر خا بود

یاد باد آنکه خرابات نشین بودم و مست
وانچه در مجلسم اکنون نبود، آنجا بود

:gol:
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا