مشاعرۀ سنّتی

[shanli]

شمع ازلست عالم افروزی من
زان شاهد اعظم است پیروزی من

بی‌شاهد و شمع ازل چون باشم
آری چکنم چو این بود روزی من

 

[k.m.r.c]

من که باشم تازنم لاف شناخت
آن شناخت او را که جز با او نساخت
چون جز او در هر دو عالم نیست کس
با که سازد اینت سودا و هوس

 

[هزاردستان]

ســر كه نه در پاي عــزيزان بــود
بار گراني است كشيدن به دوش

 

[k.m.r.c]

شاید که بیش از این مپسندی به کار دل
اندوه دل غمگین دردمند را
شاید که بیش از این مپسندی به کار عشق
آزار دل رمیده ی سر در کمند را

 

[Aseman Etemaad]

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی​

دل بی تو بجان آمد وقت است که باز آیی...

 

[R@mtin.eng]

یاد باد آنکه رخت شمع طرب می افروخت ............... وین دل سوخته پروانه بی پروا بود

 

[متالیک]

در دایره قسمت
ما نقطه پرگاریم
لطف آنچه تو اندیشی
حکم آنچه تو فرمایی

 

[R@mtin.eng]

یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین لبان ............. بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود

 

[رنگ خدا]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند

 

[R@mtin.eng]

در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد ............. عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

 

[هزاردستان]

دوستانت را كه داغ مهرباني دل بسوخت
گر به دوزخ بگـذراني آتشــي بينند سرد

-------------------------------------------
دال هاش رو بشمر. اگه كم بود بگو!

 

[رنگ خدا]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
ون در ان ظلمت شب اب حیاتم دادند

 

[R@mtin.eng]

دانی که چنگ و عود چه تزویر میکنند ............ پنهان خورید باده که تعزیر میکنند

 

[sam-smith]

دانی که چنگ و عود چه تزویر میکنند ............ پنهان خورید باده که تعزیر میکنند

در خرابات مغان نور خدا می بینم
این عجب بین که چه نوری ز کجا می بینم

 

[abfa]

در خرابات مغان نور خدا می بینم
این عجب بین که چه نوری ز کجا می بینم

مایـــیم به عفو تـو تــولاکرده
وز طاعت معصیت تبرا کرده

 

[Aseman Etemaad]

هرچند عقل و دل به تفاهم نمی رسند​

با این وجود، ناز تورا خوب می خرند!

 

[abfa]

دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت
یک موی ندانست ولی موی شکافت

 

[محـسن ز]

در خموشی گر نداری ساز وبرگ عافیت
گفت گو هم عالمی دارد نفس فرسوده باش
نقد حیرتخانه هستی صدایی بیش نیست
ای عدم نا می بدست آورده ای موجود باش

 

[Aseman Etemaad]

دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت
یک موی ندانست ولی موی شکافت

تو را به ساحل شعرم هنوز می خوانم​

اگر چه اسکله ی انتظار یعنی تو​

محسن باید ادیت می کردی...

 

[Derakht-e-marefat]

وفا كنيم و ملامت كشيم و خوش باشيم
كه در طريقت ما كافريست رنجيدن

 

[abfa]

ننهد پای تا نبیند جای
هر که را چشم مصلحت بینست​

 

[محـسن ز]

اسمان بار امانت نتونست کشید
قرعه کار به نام من دیوانه زدن

این با ناز باز شدن صفحه ها مهلت ادیت نمی دهند

 

[Aseman Etemaad]

نه اینکه حوصله ای نیست از تو دلگیرم​

دگر ز دلهره ، تردید ، عاشقی، سیرم!

گناه از تو و من نیست زندگی این بود​

نوشته است جدایی به برگ تقدیرم!​

 

[abfa]

مجنون عشق را دگر امروز حالتست
کاسلام دین لیلی و دیگر ضلالتست

 

[Aseman Etemaad]

مجنون عشق را دگر امروز حالتست
کاسلام دین لیلی و دیگر ضلالتست

تو خامشي كه بخواند ؟
تو مي روي كه بماند ؟
كه بر نهالك بي برگ ما ترانه بخواند ؟

 

[محـسن ز]

دوش وقت سحرم دولت بیداد به بالین امد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد

 

[abfa]

تو خامشي كه بخواند ؟
تو مي روي كه بماند ؟
كه بر نهالك بي برگ ما ترانه بخواند؟

دیدار تو حل مشکلاتست
صبر از تو خلاف ممکناتست

 

[Aseman Etemaad]

تو رهرو سرمنزل دیرینه ی عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است

 

[shanli]

تا در نزنی بهر چه داری آتش *** هرگز نشود حقیقت وقت تو خوش

عیاران را ز آتش آمد مفرش *** عیار نه‌ای ز عاشقان پا درکش

 

[Derakht-e-marefat]

تو رهرو سرمنزل دیرینه ی عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است

تا چند كني قصه اسكندر و داراب
ده روزه عمر اين همه افسانه ندارد