تو را خبر ز دل بی قرار باید و نیست
غم تو هست ولی غمگسار باید و نیست
تویی بهانه این ابر ها که میگریند
بیا که صاف شود این هوای بارانی
(یا مهدی ادرکنی)
یار دارد سر آزردن یاران حافظ یاران
شاه بازی به شکار مگسی می آید
یار دارد سر آزردن یاران حافظ یاران
شاه بازی به شکار مگسی می آید[
در زمین ریشه گرفتم که سر افراز شوم
بی تو خشکیدم و لطف تبری می خواهم
یار دارد سر آزردن یاران حافظ یاران
شاه بازی به شکار مگسی می آید[
در زمینریشه گرفتم که سر افراز شوم
بی تو خشکیدم و لطف تبری می خواهم
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست / تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست / تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
ز خارزار تعلق کشیده دامان باش
به هر چه میکشدت دل از آن گریزان باش..
شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
شیشه پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهد شست؟
تواضع کن ای دوست با خصم تند
که نرمی کند تیغ برنده کند
یارب مباد که گدا معتبر شودمارا شکستند در خویش با مشتهای نهانی
با صدخیابان تمسخر ،تحقیر، پچ پچ ،تبانی
مارا شکستند اماباشیشه هامان گذشتیم
از سنگباران تکفیر از بارش بد گمانی
یارب مباد که گدا معتبر شود
گر معتبر شود ز خدا بی خبر شود
یار مردان خدا باش که در کشتی نوحدر مقامی که صدارت به فقیران بخشند
چشم دارم که به جاه از همه افزون باشی
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد
طلب عشق ز هر بی سروپایی نکنیم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |