تا بود بار غمت بر دل بیهوش مرا
سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا
نگذرد یاد گل و سنبلم اندر خاطر
تا به خاطر بود آن زلف و بناگوش مرا
سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا
نگذرد یاد گل و سنبلم اندر خاطر
تا به خاطر بود آن زلف و بناگوش مرا
ازانلعل هوس پرورکه اتش می زند دردل
شرارحسرتی درجان خاطرخواه می پیچد
يـار مـرا , غار مـرا , عشق جگر خـوار مـرا
يـار تـوئی , غار تـوئی , خواجه نگهدار مـرا
اگر زدستم به جان رسیدی وگر محبت ز من ندیدی
مرا ببخشا خطا ز من بود تو ای پریرو خطا نکردی
یاد باد آن صحبت شبها که با زلف توام
بحث سر عشق و ذکر حلقه ی عشاق بود
توام میدونی من ی بلد نیستم هی با ی بگو
یاد باد آنکه سر کوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |