مشاعرۀ سنّتی

[araz_heidari]

دلت به وصل گل ای بلبل صبا خوش باد

که در چمن همه گلبانگ عاشقانه توست

تا به کی جان کندن اندر آفتاب ای رنجبر
ریختن از بهر نان از چهره آب ای رنجبر
این همه خواری که بینی زآفتاب و خاک وباد
چسیت مزدت جز نکوهش یا عتاب ای رنجبر
​

 

[pink girl]

راهم شراب لعل زد اي مير عاشقان
خون مرا به چاه زنخدان يار بخش

 

[sh@di]

راهم شراب لعل زد اي مير عاشقان
خون مرا به چاه زنخدان يار بخش

شب بود و تب و فقط غبارجاده يك دل كه خراب گوشه‌اي افتاده
گفتي ز سفر دوباره بر مي‌گردم غافل دل من! چه ساده بودي ساده!

 

[متال 86]

دوش ديدم كه ملايك در ميخانه زدند
سر هر مرد كچل را بگرفتند و زدند

 

[گلابتون]

در آينه بندان پريخانه چشمم
بنشين كه به مهماني ديدار خود آيي

 

[kamran_T]

یار مردان خدا باش که در کشتی نوح

هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

 

[meh_61]

[FONT=&quot] [/FONT]
ای فروغ ماه حسن از روی رخشان شما
آب روی خوبی از چاه زنخدان شما[FONT=&quot][/FONT]

 

[گلابتون]

آواز بلندي تو و كس نشنودت باز
بيروني از اين پرده تنگ شنوايي

 

[meh_61]

يار من باش که زيب فلک و زينت دهر
از مه روی تو و اشک چو پروين من است[FONT=&quot][/FONT]

 

[Farasystem]

يار من باش که زيب فلک و زينت دهر
از مه روی تو و اشک چو پروين من است

تا به روی چشم سنگین عینک پیری نهادم
می نماید محو و روشن چون یکی ریا جوانی

الف پیری و نسیان جوانی بین که دیگر
خود نمی دانم که پیری دوست دارم یا جوانی

 

[meh_61]

يار دلدار من ار قلب بدين سان شکند
ببرد زود به جانداری خود پادشهش[FONT=&quot][/FONT]

 

[Farasystem]

يار دلدار من ار قلب بدين سان شکند
ببرد زود به جانداری خود پادشهش

شبستانی که طوفانش دمید از رخنه و روزن
دو صد شمعش بر افروزی یکی روشن نخواهد شد​

 

[meh_61]

در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشين کوی سربازان و رندانم چو شمع

 

[Farasystem]

در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع
شب نشين کوی سربازان و رندانم چو شمع

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ما سوا فکندی همه سایه ی هما را

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را​

 

[meh_61]

اگر به رنگ عقيقی شد اشک من چه عجب
که مهر خاتم لعل تو هست همچو عقيق[FONT=&quot][/FONT]

 

[گلابتون]

قدح زهر كه گرفتم به جز خمار نداشت
مريد ساقي خويشم كه باده اش ناب است

 

[Farasystem]

قدح زهر كه گرفتم به جز خمار نداشت
مريد ساقي خويشم كه باده اش ناب است

تو حلقه بر در راز قضا ندانی زد
مگر که ره به حریم رضا توانی یافت

ز قعر چاه توان دید ستارهو چاه
گر این فنا بپذیری بقا توانی یافت​

 

[meh_61]

تو را چنان که تويی هر نظر کجا بيند
به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک[FONT=&quot][/FONT]

 

[Farasystem]

تو را چنان که تويی هر نظر کجا بيند
به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک

کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم
به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را

بقیش یادم نیست. ​

 

[meh_61]

[FONT=&quot] [/FONT]
ای دل ريش مرا با لب تو حق نمک
حق نگه دار که من می‌روم الله معک[FONT=&quot][/FONT]

 

[Farasystem]

ای دل ريش مرا با لب تو حق نمک
حق نگه دار که من می‌روم الله معک

کاروان آمد و دلخواه به همراهش نیست
با دل این قصه نگویم که دلخواهش نیست​

کاروان آمد و از یوسف من خبر نیست
این چه راهیست که بیرون شدن از چاهش نیست؟




از استاد شهریار. تقدیم به دوستای گلم. شب خوش. ​

 

[MM.R]

کاروان آمد و دلخواه به همراهش نیست
با دل این قصه نگویم که دلخواهش نیست​

کاروان آمد و از یوسف من خبر نیست
این چه راهیست که بیرون شدن از چاهش نیست؟

​

ته كه نوشم نه اي نيشم چرائي
ته كه يارم نه اي پيشم چرائي

ته كه مرهم نه ئي زخم دلم را
نمكپاش دل ريشم چرائي
​

 

[meh_61]

کاروان آمد و دلخواه به همراهش نیست
با دل این قصه نگویم که دلخواهش نیست​

کاروان آمد و از یوسف من خبر نیست
این چه راهیست که بیرون شدن از چاهش نیست؟




از استاد شهریار. تقدیم به دوستای گلم. شب خوش. ​

شب خوش عزیز



تا شدم حلقه به گوش در ميخانه عشق
هر دم آيد غمی از نو به مبارک بادم

 

[barg]

مرید طاعت بیگانگان مشو حافظ
ولی معاشر رندان پارسا می باش ​

 

[sh@di]

مرید طاعت بیگانگان مشو حافظ
ولی معاشر رندان پارسا می باش ​

شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی
سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی

 

[*vernal*]

یاد بگذشته به دل ماند و دریغ
نیست یاری که مرا یاد کند

 

[gh_engineer]

یاد بگذشته به دل ماند و دریغ
نیست یاری که مرا یاد کند

دل و دینم دل و دینم ببرده​ست
بر و دوشش بر و دوشش بر و دوش​

 

[Ghazal_joon]

شمایلی که در اوصاف حسن ترکیبش
مجال نطق نماند زبان گویا را

 

[Agha Nima]

ای انکه علی علی کنی،کیست علی؟
آن کس که تو وصف او کنی نیست علی
یک لحظه بزی چنان که می زیست علی
آن و قت بیا به ما بگو کیست علی

 

[Ghazal_joon]

یوسف گم گشته باز اید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور