ترک عاشق کش من مست برون رفت امروزدل تنگم حریف درد و اندوه فراوان نیست
امان ای سنگدل از درد و اندوه فراوانت
تا دگر خون که از دیده روان خواهد بود
ترک عاشق کش من مست برون رفت امروزدل تنگم حریف درد و اندوه فراوان نیست
امان ای سنگدل از درد و اندوه فراوانت
تنهایی ام را با تو قسمت می کنم سهم کمی نیستنيكي و بدي كه در نهاد بشر است
شادي و غمي كه در قضا و قدر است
با چرخ مكن حواله كاندر ره عشق
چرخ از تو هزار بار بيچاره تر است
تا چتد عمر در هوس آرزو رودتنهایی ام را با تو قسمت می کنم سهم کمی نیست
گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست
میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیستدردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
دل من نه مرد آن است که با غمش برایدزهرم چو نوشدارو از دست یار شیرین
بر دل خوشست نوشم بی او نمیگوارد
دل من نه مرد آن است که با غمش براید
مگسی کجا تواند که بیافکند عقابی؟
یا رب شب دوشین چه مبارک سحری بود
کو را به سر کشته هجران گذری بود
آن دوست که ما را به ارادت نظری هست
با او مگر او را به عنایت نظری بود![]()
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب,چرایی؟
یکی می پرسد اندوه تو از چیست؟
سبب ساز سکوت مبهمت چیست؟
برایش صادقانه می نویسم:
برای آنکه باید باشد و نیست...![]()
ساقیا جام می ام ده که نگارنده ی غیبدرد عشقی کشیده ام که مپرس
زهر هجری چشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیده ام که مپرس
ساقیا جام می ام ده که نگارنده ی غیب
نیست معلوم که در پرده ی اسرار چه کرد
توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنوندیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکلست
هر که ما را این نصیحت میکند بیحاصلست
من مستِ میِ عشقم ،هشیار نخواهم شدتوبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
می گزم لب که چرا گوش به نادان کردم
می رود صبح واشارت می کندنخواست هیچ خردمند وام از ایام......................................که با دسیسه و آشوب باز خواهد وام
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |