من كز اين فاصله غــارت شده چشــــم توام..چون به ديدار تو افتد سر و كارم چـه كنم
ما مریدان روی سوی قبله چون اریم چون------روی سوی خانه ی خمار دارد پیر ما
من كز اين فاصله غــارت شده چشــــم توام..چون به ديدار تو افتد سر و كارم چـه كنم
ما مریدان روی سوی قبله چون اریم چون------روی سوی خانه ی خمار دارد پیر ما
اي كاش سوار عشـــق در عرصــه دل ...... مي آمد و فــــاتحــــانه جـــولان مي داد
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم----باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی
حضرت سعدی
يك شـب آخر دامـن آه سحــر خواهم گرفت .... داد خـــود را زآن مــه بـيـــدادگـر خواهم گرفت
ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی------کاین ره که تو میروی به ترکستان استيك شـب آخر دامـن آه سحــر خواهم گرفت .... داد خـــود را زآن مــه بـيـــدادگـر خواهم گرفت
ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی------کاین ره که تو میروی به ترکستان است
حضرت سعدی
با هر کدوم راحتتری جواب بده....
ان قصر که بر چرخ همی زد پهلو------------بر خاک درش شهان نهادندی رویتا چند می سوزی دلا خود را وما را
ما هیچ رحمی کن به خود آخر خدا را
ان قصر که بر چرخ همی زد پهلو------------بر خاک درش شهان نهادندی روی
حکیم عمر خیام
در ره منزل لیلی که خطرهاست در ان[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ياد از اين مــرغ گرفتـار كنيد اي مرغان[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif] چون تماشــاي گل و لاله و شمشــاد كنيد[/FONT]
يارب كجاست محرم رازي كه يك زماندر ره منزل لیلی که خطرهاست در ان
شرط اول قدم ان است که مجنون باشی
![]()
يارب كجاست محرم رازي كه يك زمان
دل شرح آن دهد كه چه گفت و چها شنيد
در دایره ی قسمت ما نقطه ی تسلیم ایميارب كجاست محرم رازي كه يك زمان
دل شرح آن دهد كه چه گفت و چها شنيد
در دایره ی قسمت ما نقطه ی تسلیم ایم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدميارب كجاست محرم رازي كه يك زمان
دل شرح آن دهد كه چه گفت و چها شنيد
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
نقشی به یاد خط تو بر اب میزدم
نابرده رنج گنج میسر نمی شود[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مــــرغ سحـــــر نــــاله ســــــر كن ... داغ مــــــرا تـــــــــازه تـــر كن[/FONT]
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد ان گرفت جان برادر که کار کرد
يارب آن نو گل خندان كه سپردي به منشدیشب گله ی زلفش با باهمی کردم
گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودایی
شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز می جستميارب آن نو گل خندان كه سپردي به منش
ميسپارم به تو از دست حسود چمنش
يارب آن نو گل خندان كه سپردي به منش
ميسپارم به تو از دست حسود چمنش
دل بیمار شد از دست رفیقان مددیشبِ عاشقانِ بیدل چه شبِ دراز باشد
تو بیا کز اولِ شب درِ صبح باز باشد
دل بیمار شد از دست رفیقان مددی
تا طبیبش به سر اریم و دوایی بکنیم
روزها فکر من اینست و همه شب سخنممـــن همــان بــاز بــلـنـد آوازه تاريخي ام ...... از نـشـسـتـن روي بــازوي نـجـيبت ناگزير
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
ای قوم به حج رفته کجایید کجاییدمن از روییدنِ خارِ سرِ دیوار دانستم
که نا کس کس نمی گردد از این بالا نشینی ها
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجادوش دیدم که ملائک در می خانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |