دست از طلب ندارم تا کام من براید .......... یا تن رسد به جانا یا جان ز تن درایدتو با خداي خود انداز كارو دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند
دست از طلب ندارم تا کام من براید .......... یا تن رسد به جانا یا جان ز تن درایدتو با خداي خود انداز كارو دل خوش دار
که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند
من ملك بودم و فردوس برين جايم بود
آدم آورد بدين دير خراب آبادم[/quote
من از طرح نگاه تو اميد مبهمي دارم نگاهت را مگير از من كه با ان عالمي دارم
تو كه اهسته ميخواني قنوت گريه هايت را ميان ربناي سبز دستانت دعايم كنتو رهرو دیرینه ی سر منزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
آبی که بر آسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است
در كوير سبز عشق اين سخن از من بگيرمرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دیگر گون نخواهد شد
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |