مشاعرۀ سنّتی

[seeemesooo]

[FONT=&quot]راز دل خود با چه کسی گفتی و رفتی[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]سنگی به صبوری من از خاطر تو رفت[/FONT]​

تا كي به صبوري به سنگ گويم ننگ
تا كي به خموري به سنگ كوبم لنگ
سنگت جوابي بگفتا ز ازل
كلوخ انداز را نيست گفتي جز سنگ
my own

 

[sanaz950]

تا كي به تمناي وصال تو يگانه
اشكم شود از هر مژه چون سيل روانه

 

[yamaha R6]

[FONT=&quot]همه عمر برندارم سر از این خمار مستی[/FONT][FONT=&quot]
که هنوز من نبودم که تودر دلم نشستی[/FONT]

 

[sanaz950]

يارب سببي ساز كه يارم به سلامت
باز آيد و برهاندم از بند ملامت

 

[yamaha R6]

[FONT=&quot]تا دستي به اتفاق بر هم نزنيم پايي ز نشاط بر سر غم نزنيم [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]خيزيم و دمي زنيم پيش از دم صبح كين صبح بسي دمد كه ما دم نزنيم[/FONT]


تشکر از بالایی
[FONT=&quot][/FONT]​

 

[sanaz950]

ما ز بالاييم و بالا مي رويم
ما ز درياييم ودريا مي رويم
ما از آن جا و از اين جا نيستيم
ما ز بيجاييم و بي جا مي رويم

 

[yamaha R6]

[FONT=&quot]مي روم خسته و افسرده وزار[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]سوي منزلگه ويرانه خويش[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]به خدا ميبرم از شهر شما[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]دل شوريده و ديوانه خويش[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot] واسه بالایی[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​

 

[sanaz950]

شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق ديوانه كه بودم...
مرسي بابت گل

 

[yamaha R6]

شوق ديدار تو لبريز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق ديوانه كه بودم...
مرسي بابت گل

[FONT=&quot]من عاشق آن دیده[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]چشمان سیاهم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]بیهوده چه گویم که پریشان نگاهم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]گر مستی چشمان سیاه تو گناه[/FONT][FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]است[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]من طالب آن مستی و خواهان گناهم[/FONT][FONT=&quot]...[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​

قابل نداشت برگ سبزی بود تحفه درویش

 

[sanaz950]

مرا عهديست با جانان كه تا جان در بدن دارم
هواداران كويش را چو جان خويشتن دارم

 

[yamaha R6]

[FONT=&quot]می روم از كویش اما تاب تنهاییم نیست[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]گرشكیبایی تو ای دل من شكیباییم نیست[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​

 

[sanaz950]

تو پيك خلوت رازي و ديده بر سر راهت
به مردمي نه به فرمان چنان بران كه تو داني
بگو كه جان عزيزم ز دست رفت خدا را
ز لعل روح فزايش ببخش آن كه تواني

 

[farahikia83]

یارا یارا گاهی دل ما را به چراغ نگاهی روشن کن
چشم تار دل را چو مسیحا به دمیدن آهی روشن کن

 

[رنگ خدا]

نگار من چو به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله اموز صد مدرس شد

 

[sina1]

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد

چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

 

[sanaz950]

در دايره قسمت ما نقطه پرگاريم
حكم آن چه تو فرمايي لطف آن چه تو بنمايي

 

[farahikia83]

دست از طلب ندارم تا ماه من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان از بدن درآید
-----
جواب شعر رنگ خدا بود.

 

[farahikia83]

در دايره قسمت ما نقطه پرگاريم
حكم آن چه تو فرمايي لطف آن چه تو بنمايي

یکی روبهی دید بی دست و پای
فرو ماند در لطف و صنع خدای

 

[رنگ خدا]

دست از طلب ندارم تا ماه من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان از بدن درآید
-----
جواب شعر رنگ خدا بود.

دلا تا کی دراین کاخ مجازی
کنی مانند طفلان خاک بازی

 

[رنگ خدا]

در دايره قسمت ما نقطه پرگاريم
حكم آن چه تو فرمايي لطف آن چه تو بنمايي

یکی از بزرگان اهل تمیز
حکایت کند زابن عبدالعزیز

 

[رنگ خدا]

یکی روبهی دید بی دست و پای
فرو ماند در لطف و صنع خدای

یارب این بچه ترکان چه دلیرند بخون
که بهر تار مژه صد شکاری گیرند

 

[sh85]

زیر کف پای کسی را مسای
کو تو چو سودست بسی زیر پای

 

[رنگ خدا]

زیر کف پای کسی را مسای
کو تو چو سودست بسی زیر پای

یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
غم اغیار مخور تا نکنی نا شادم

 

[sh85]

من آن گلیرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی
ولی با حسرت و خواری پی شبنم نمی گردم

 

[رنگ خدا]

من انم به مستی بگرم هلاک
به ائین مستان ببریدم بخاک

 

[IT_mm]

مردم از مرام این مردم پست این مردم زنده کش ، مرده پرست تا هست به ذلت بکشندش به جفا تا مرد به عزت ببرندش سر دست

 

[sh85]

تو را تیشه دادم که هیزم کنی
ندادم که بر فرق مردم زنی

 

[sh85]

من انم به مستی بگرم هلاک
به ائین مستان ببریدم بخاک

---------------------------------------------
کسی کش عزم را بی حزم شد پیش
چو محبوسان بود در خانه خویش

وحشی بافقی

 

[sh85]

شب است و شراب و شیرینی
غنیمت است چنین شب که دوستان بینی

 

[abfa]

یار دلدار من ار قلب بدین سان شکند
ببرد زود به جانداری خود پادشهش