Mahdi JooN
عضو جدید
دل نيست اين دلي كه بمن دادي
در خون طپيده، آه، رهايش كن
يا خالي از هوا وهوس دارش
يا پاي بند مهر و وفايش كن
در خون طپيده، آه، رهايش كن
يا خالي از هوا وهوس دارش
يا پاي بند مهر و وفايش كن
من بی می ناب زیستن نتوانمدر آن زمان که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم!
شه نگارم به دل خسته و افسرده تومي روم خسته و افسرده و زار
سوي منزلگه ويرانه خويش
بخدا مي برم از شهر شما
دل شوريده و ديوانه خويش
رهبرم شو زانکه گمراه آمدمنگهی گمشده در پرده رویایی دور
پیکری ملتهب از خواهش سوزان وصال
چه رهآورد سفر دارم ... ای مایه عمر ؟
تو كه اهسته ميخواني قنوت گريههايت را ميان ربناي سبز دستانت دعايم كنسر ، بی چراغ عقل گرفتار تیرگیست
تن بی وجود روح ، پراکنده چون هواست
همنیروی چنار نگشته است شاخکی
کز هر نسیم بید صفت قامتش دوتاست
نه زمین هم دید هرگز گرد توتو كه اهسته ميخواني قنوت گريههايت را ميان ربناي سبز دستانت دعايم كن
دلم گرفته دلم عجيب گرفتهاست.......چرا گرفته دلت ؟چرا؟ مثل ادنكه تنهايي؟ چقدر هم تنها....دچار يعني عاشق.........و فكر كن كه چه تنهاست اگر كه ماهي كوچك دچار ابي درياي بي كران باشدیاران دگر امشب سوی میخانه میائید
یا بر سر راه من دیوانه میائید
بی بند تعلق زده ام جام پیاپی
دنبال من ریخته پیمانه میائید
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |