در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد ...... عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت کلامی و سلامی نفرستاد
صد نامه فرستادم و آن شاه سواران
پیکی ندوانید و سواری نفرستاد
دانست که خواهد شدنم مرغ دل از دست
و ز آن خط چون سلسله دامی نفرستاد
دست از طلب ندارم تا کام من بر آید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن بر آید
در وفای عشق تو مشهور خوبانم چو شمع ....... شب نشین کوی سربازان و رندانم چو شمع
رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار ....... دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بودعید است و آخر گل و یاران در انتظار
ساقی به روی شاه ببین ماه و می بیار
رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار ....... دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود
در خرابات مغان گر گذر افتد بازم
حاصل خرقه و سجاده روان دربازم
رواق منظر چشم من آشيانه توست
کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد
هر که خاک در میخانه به رخساره برفت
رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کسترسم که روز حشر عنان بر عنان رود
تسبیح شیخ و خرقه ی رند شرابخوار
رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
نه هر درخت تحمل کند جفای خزانتا ابد معمور باد این خانه کز خاک درش
هر نفس با بوی رحمان می وزد باد یمین
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |