نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
درفش شهنشاه با کرنای / ببردند با ژنده پیل و داری
چو رستم درفش جهاندار شاه / نگه کرد کامد پذیره براه
فرود آمد و خاک را داد بوس / خروش سپاه آمد و بوق و کوس
نابرده رنج گنج میسر نمی شود
مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
درفش شهنشاه با کرنای / ببردند با ژنده پیل و داری
چو رستم درفش جهاندار شاه / نگه کرد کامد پذیره براه
فرود آمد و خاک را داد بوس / خروش سپاه آمد و بوق و کوس
دوستي برگ گلي نيست كه بر باد رود
سهم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست
جای ما اینجاست یا آنجا چه فرقی می کند ؟
دوستي برگ گلي نيست كه بر باد رود
تشنه را آب محال است كه از ياد رود
قانون بیشتر از یک بیت زمانی صدق میکنه که یک بیت به تنهایی معنیش کامل نباشه + بیت سوم و چهارم و ... که شعر با اون ختم میشه با بیت اول خواننده، هر دو به یه حرف ختم بشن. مثلا هر دو بیت به ت ختم بشن.
البته من اینطور یاد گرفتم شایدم اشتباه باشه
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس/که چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس
سران سیه دل و سپیده پوش
کنند بازو خاموش و لب ها چموش
شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی
غنیمت است چنین شب که دوستان بینی
یکی داستان از کیان یاد کن / ز فام خرد گردن آزاد کن
که هر کو بجنگ اندر آید نخست / ره بازگشتن ببایدش جست
تو همه ،راز جهان ریخته بر چشم سیاهت
من همه ،محو تماشای نگاهت
یار اگر با ما گهی صلح و گهی پیکار داشتتهمتن ز اولاد پرسید راه / به شهری کجا بود کاووس شاه
چو بشنید ازو تیز بنهاد روی / پیاده دوان پیش او راهجوی
یار اگر با ما گهی صلح و گهی پیکار داشت
ما حریف عشق او بودیم و با ما کار داشت
تو با قلب ویرانه من چه کردی؟
ببین عشق دیوانه من چه کردی
در ابریشم عادت اسوده بودم...
تو با حال پروانه من چه کردی؟
ننوشیده از جام چشم تو مستم...
خمار است میخانه من...چه کردی؟
مگر لایق تکیه دادن نبودم؟
تو با حسرت شانه من چه کردی؟
مرا خسته کردی و خود خسته رفتی...
سفر کرده!باخانه من چه کردی؟
جهان من از گریه ات خیس باران...
تو با سقف کاشانه من چه کردی؟
یکی تخت زرین بلورینش پای / نشسته بروبر جهان کدخدای
ابا پهلوان ایران به هم / همی رای زد شاه بر بیش و کم
دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
...
دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
...
دل به هجران تو عمریست شکیباست ولی
بار پیری شکند پشت شکیبائی را
نا کی کشم عتیبت از چشم دلفریبت/ روزی کرشمه ای کن ای یار برگزیدهدرویش نمیپرسی و ترسم که نباشد
اندیشه آمرزش و پروای ثوابت
...
درویش نمیپرسی و ترسم که نباشد
اندیشه آمرزش و پروای ثوابت
...
خوب دیگه از عنوان معلومه ...
هر نفر یه بیت ، دوبیت یا ... بگه که با آخرین حرف شعر نفر قبلی شروع شه !!
خودم شروع میکنم ...یا علی !
شاید این را شنیده ای که زنان
در دل "آری" و "نه" به لب دارند
ضعف خود را عیان نمی سازند
راز دار و خموش و مکارند
-
آه من هم زنم ، زنی که دلش
در هوای تو می زند پر و بال
دوستت دارم ای خیال لطیف
دوستت دارم ای امید محال
(فروغ فرخزاد)
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
من از نهایت شب حرف میزنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف میزنم
اگر به خانه من آمدی برای من
ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه
که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم
از زنده یاد فروغ فرخزاد
به به چه شعری
هم گلستان خیالم ز تو پر نقش و نگار/ هم مشام دلم از زلف سمن سای تو خوش
ره رو ان نیست که گهی تند و گهی خسته رود/ ره رو انست که اهسته و پیوسته رود.شب وصل است و طي شد نامه هجر
سلام فيه حتي مطلع الفجر
حافظ شیرازی(فکر کنم)
ره رو ان نیست که گهی تند و گهی خسته رود/ ره رو انست که اهسته و پیوسته رود.
دل کز طواف کعبه کویت وقوف یافت/ از شوق ان جریم ندارد سر حجازدوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
دل که از ناوک مژگان تو در خون میگشت
باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود
دل کز طواف کعبه کویت وقوف یافت/ از شوق ان جریم ندارد سر حجاز
ز شوق روی تو حافظ نوشت حرفی چند
بخوان ز نظمش و در گوش کن چو مروارید
دل ازرده ما را به نسیمی بنواز / یعنی ان جان زتن رفته به تن بازرسان
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |