مشاعرۀ سنّتی

[baran 2012]

مرا مقایسه بــا تـــو بگو کسی نکند
کنار گل مگر از حسن خار میگویند؟
تو رفته ای و نشستم کنار این همدم
به این رفیق قدیمی سه تار میگویند
ببحشید بیخوابی زد به سرم خخح

دلا خو کن ب تنهایی ک از تن ها بلا خیزد
سعادت آن کسی دارد ک از تنها بپرهیزد

خوش امدید

دوستان ببخشید من تشکرام تموم شد

 

[رجایی اشکان]

دلا خو کن ب تنهایی ک از تن ها بلا خیزد
سعادت آن کسی دارد ک از تنها بپرهیزد

خوش امدید

دوستان ببخشید من تشکرام تموم شد

در کف من مشعل توفیق نه
ره به نهان خانه تحقیق ده
شمع زبانم سخن افروز ساز
شام من از صبح سخن روز ساز

 

[رجایی اشکان]

در صدر روم است ترا منزل و جائي
باشد که به ما هديه کني عشق و صفائي
ما منتظر شعر تو هستيم و سرائي
چون دير کني داد زنم : اي دوست کجائي ! ؟

خوش اومدي دوباره دوست عزيز

[FONT=&quot]یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم[/FONT]
[FONT=&quot]وقت پرپر شدنش سوز و نوایی نکنیم[/FONT]
[FONT=&quot]پر پروانه شکستن هنر انسان نیست[/FONT]
[FONT=&quot]گر شکستیم ز غفلت ، من و مایی نکنیم[/FONT]
ممنون

 

[*zahedan]

تا کی غم آن خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلومم نیست
​

کاین دم که فرو برم برآرم یا نه

جدی ؟ برای من تذکر نیومد خدارو شکر

ددددد
پس اگه بحث انتقامه ایرادی نداره

هوايي شد دلم ، از بهر رفتن
نوشتم درد دل را ، ناشيانه
هر آنچه دل بگويد ، مي نويسم
ببخشا ،گر شده بس عاميانه

 

[رجایی اشکان]

هوايي شد دلم ، از بهر رفتن
نوشتم درد دل را ، ناشيانه
هر آنچه دل بگويد ، مي نويسم
ببخشا ،گر شده بس عاميانه

[FONT=&quot]هلال ابروترین چشم جهان هم[/FONT]
[FONT=&quot]ندارد از تو حتی یک نشان هم[/FONT]
[FONT=&quot]چنان ماهی که حتی قرن ها بعد[/FONT]
[FONT=&quot]شبیه ات را نبیند آسمان هم[/FONT]

 

[baran 2012]

هرکه چون من به دلش پا داده
زندگی باخته چون من ساده
آه از عمر تلف وای از باختنم
سالها بی خبر از خانه بر آب ساختنم

من مرغکی دل شکسته
با بال وپری بسته
کین کنج قفس
به تنهایی نشسته

 

[baran 2012]

در کف من مشعل توفیق نه
ره به نهان خانه تحقیق ده
شمع زبانم سخن افروز ساز
شام من از صبح سخن روز ساز

ز کــار هــــر کـــه یـک مشکل گشایی
به خود صد مشکل آسان کرده باشی

 

[*zahedan]

هلال ابروترین چشم جهان هم
ندارد از تو حتی یک نشان هم
چنان ماهی که حتی قرن ها بعد
شبیه ات را نبیند آسمان هم

ماندیم و سرودیم .در این گوشه ی خلوت
هیهات ازاین ، شور و ، از این عشق و ، محبت

 

[رجایی اشکان]

من مرغکی دل شکسته
با بال وپری بسته
کین کنج قفس
به تنهایی نشسته

[FONT=&quot]هراسان بود و دستش خالی و سرد[/FONT]
[FONT=&quot]دوچشمش منتظر بود و پراز درد[/FONT]
[FONT=&quot]تمام مزرعه در شعله می سوخت[/FONT]
[FONT=&quot]کلاغی با مترسک گریه می کرد[/FONT]

 

[رجایی اشکان]

ماندیم و سرودیم .در این گوشه ی خلوت
هیهات ازاین ، شور و ، از این عشق و ، محبت

[FONT=&quot]تو هم هر شب بشین ماهو نگاه كن[/FONT]
[FONT=&quot] برای حال و روز من دعا كن[/FONT]

 

[*zahedan]

ز کــار هــــر کـــه یـک مشکل گشاییبه خود صد مشکل آسان کرده باشی

يارا گمان مبر كه چنين زار بوده ام
گر بيگنه به گوشه زندان غنوده ام
عيبم مكن به جهل كه با دست بسته نيز
صدها گره به پنجه دندان گشوده ام

 

[baran 2012]

هوايي شد دلم ، از بهر رفتن
نوشتم درد دل را ، ناشيانه
هر آنچه دل بگويد ، مي نويسم
ببخشا ،گر شده بس عاميانه

هر چیز که بشکند ز بها افتــد و لیک
دل را بها و قدر بود تا شکسته است

 

[رجایی اشکان]

ز کــار هــــر کـــه یـک مشکل گشایی
به خود صد مشکل آسان کرده باشی

[FONT=&quot]یک ذره ،یک غبار ،[/FONT]
[FONT=&quot]خاکستری رها شده در پهنه ی جهان[/FONT]
[FONT=&quot]در سینه ی زمین[/FONT]
[FONT=&quot]یا اوج کهکشان ،[/FONT]
[FONT=&quot]یا هیچ[/FONT]
[FONT=&quot]هیچ مطلق .[/FONT]
[FONT=&quot]هرگز نخواستم که بدانم چه می شوم .[/FONT]

 

[رجایی اشکان]

هر چیز که بشکند ز بها افتــد و لیک
دل را بها و قدر بود تا شکسته است

[FONT=&quot]تب و تابی است در موسیقی آب ،[/FONT]
[FONT=&quot]کجا پنهان شده است این روح بی تاب ،[/FONT]
[FONT=&quot]فرازش شوق هستی ، شور پرواز ،[/FONT]
[FONT=&quot]فرودش غم ، سکوتش مرگ و مرداب .[/FONT]

 

[baran 2012]

يارا گمان مبر كه چنين زار بوده ام
گر بيگنه به گوشه زندان غنوده ام
عيبم مكن به جهل كه با دست بسته نيز
صدها گره به پنجه دندان گشوده ام

می کنی هر دم گره از مردمی را باز
این سخن به خدایت بگو به راز و نیاز

 

[baran 2012]

یک ذره ،یک غبار ،
خاکستری رها شده در پهنه ی جهان
در سینه ی زمین
یا اوج کهکشان ،
یا هیچ
هیچ مطلق .
هرگز نخواستم که بدانم چه می شوم .

مــا ز بالاییم و بالا می رویم
ما ز دریاییم و دریا می رویم

 

[رجایی اشکان]

می کنی هر دم گره از مردمی را باز
این سخن به خدایت بگو به راز و نیاز

[FONT=&quot]ز مدینه تا به کعبه[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]سر و پا برهنه رفتن[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]سفر حجاز کردن[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]شب جمعه را نخفتن[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]با خدای راز گغتن[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]به خدا که هیچ کس را ثمر انقدر نباشد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]که به روی نا امیدی در بسته باز کردن[/FONT]

 

[رجایی اشکان]

مــا ز بالاییم و بالا می رویم
ما ز دریاییم و دریا می رویم

[FONT=&quot]مکش سرمه به چشم ناز پرور[/FONT]
[FONT=&quot]مکن روز مرا از شب سیه تر[/FONT]
[FONT=&quot]نمی سوزد دلت از بهر فایز[/FONT]
[FONT=&quot]چه خواهی گفت فردا روز محشر؟[/FONT][FONT=&quot]


[/FONT]

 

[baran 2012]

تب و تابی است در موسیقی آب ،
کجا پنهان شده است این روح بی تاب ،
فرازش شوق هستی ، شور پرواز ،
فرودش غم ، سکوتش مرگ و مرداب .

باز امشب دل من غرق گله شد
بی تاب بی رمق بی حوصله شد

 

[رجایی اشکان]

باز امشب دل من غرق گله شد
بی تاب بی رمق بی حوصله شد

[FONT=&quot]دل من در دل شب[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]خواب پروانه شدن می بیند[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]مهر در صبحدمان داس به دست[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]خرمن خواب مرا می چیند[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]

 

[baran 2012]

ز مدینه تا به کعبه
سر و پا برهنه رفتن
سفر حجاز کردن
شب جمعه را نخفتن
با خدای راز گغتن
ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن
به خدا که هیچ کس را ثمر انقدر نباشد
که به روی نا امیدی در بسته باز کردن

بسیار زیبا ،حیفم امد تشکر نکنم

نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

مکش سرمه به چشم ناز پرور
مکن روز مرا از شب سیه تر
نمی سوزد دلت از بهر فایز
چه خواهی گفت فردا روز محشر؟

ما اگر ز خاطر خدا نرفته ایم
پس چرا به داد ما نمیرسد
ما صدای گریه مان به اسمان رسید
از خدا چرا صدا نمی رسد

 

[*zahedan]

باز امشب دل من غرق گله شد
بی تاب بی رمق بی حوصله شد

دل من در دل شب
خواب پروانه شدن می بیند
مهر در صبحدمان داس به دست
خرمن خواب مرا می چیند

در اين شب پر از غم ، در اين شب خدايي
جان در تنم نمانده ، ميسوزم از جدايي
چون صبر ميتوان كرد اندر فراق و هجرت
آن دل كه لحظه اي غافل زياد و فكرت

چقدر شب و شب شد تو اين شعرها

 

[baran 2012]

دل من در دل شب
خواب پروانه شدن می بیند
مهر در صبحدمان داس به دست
خرمن خواب مرا می چیند

دلا تا کی درین زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی


ممنون از همراهی همه دوستان
شبتون خوش

 

[رجایی اشکان]

بسیار زیبا ،حیفم امد تشکر نکنم

نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم




ما اگر ز خاطر خدا نرفته ایم
پس چرا به داد ما نمیرسد
ما صدای گریه مان به اسمان رسید
از خدا چرا صدا نمی رسد

ممنون
[FONT=&quot]مرا هر چند سوزاندی به ناحق[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]به شمع و گل شود پروانه ملحق[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]بدون واژه می‌آیم سراغت[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]تتق تق تق، تتق تق تق، تتق تق
[/FONT]
[FONT=&quot] دوست دارم ننويسم قلمم مي رفصد[/FONT]
[FONT=&quot]دست من نيست ، اگر شعر ، پريشان باشد[/FONT]
[FONT=&quot]مثل سهراب نشد شعر بگويم ، هـرگـز[/FONT]
[FONT=&quot]واژه بايد خود باد و ... خود باران باشد[/FONT]
این بار دیگه شبتون جدی جدی خوش قول میدم بر نگردم خخخ

 

[baran 2012]

در اين شب پر از غم ، در اين شب خدايي
جان در تنم نمانده ، ميسوزم از جدايي
چون صبر ميتوان كرد اندر فراق و هجرت
آن دل كه لحظه اي غافل زياد و فكرت

چقدر شب و شب شد تو اين شعرها

تازه شب های دگر در راه است
خوش دل آن را که از آن آگاه است

شبتون خوش

 

[*zahedan]

دلا تا کی درین زندان فریب این و آن بینی
یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی


ممنون از همراهی همه دوستان
شبتون خوش

ياران چه غريبانه ، رفتند از اين خانه
هم سوخته شمع ما ، هم سوخته پروانه

متشکرم ازحضور مهربانتان
واز سروده هاي زیبايتان شب خوش
​

​

 

[SHM.IT]

خیلی از این شعر خوشم میاد:

هر که عيب دگران پيش تو آورد و شمرد
بي گمان عيب تو پيش دگران خواهد برد

"سعدی"
​

 

[IRANIAN VOCAL]

خیلی از این شعر خوشم میاد:

هر که عيب دگران پيش تو آورد و شمرد
بي گمان عيب تو پيش دگران خواهد برد

"سعدی"
​

خیلی زیباست

دل بدان غمزه ی خونریز کشد جامی را ............................... صید را چون اجل آید سوی صیاد رود

 

[SHM.IT]

در اين دنيا كسي بي غم نباشد
اگر باشد بني آدم نباشد

"از خاقانی"

 

[*zahedan]

در اين دنيا كسي بي غم نباشد
اگر باشد بني آدم نباشد

"از خاقانی"

" دلم گرفته " از این ساده تر چه باید گفت ؟
کنار پنجره با چشم تَـر چه باید گفت ؟ ♥