مشاعرۀ سنّتی

E.M

عضو جدید
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
:gol:یاری اندر کس نمی​بینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد:gol:
 

Baran*

مدیر بازنشسته
در کوي نيک نامي ما را گذر ندادند
گر تو نمي‌پسندي تغيير کن قضا را

حافظ
 
  • Like
واکنش ها: E.M

E.M

عضو جدید
رخ به پیران و جوانان بنما تا گسلند
پدران از پسران و پسران از پدران
 

E.M

عضو جدید
تغافل کرد تا در آرزوی دام او بودم
کنون کز گوشه بامش پریدم دانه می ریزد
 

Baran*

مدیر بازنشسته
دنيا به چه کار آيد و فردوس چه باشد
از بارخدا به ز تو حاجت نتوان خواست

سعدی
 

ie student

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو را من چشم در راهم

شباهنگام

که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
 

sanaz950

عضو جدید
ياد باد آن كه زما وقت سفر ياد نكرد
به وداعي دل غمديده ما شاد نكرد
 

sisah

عضو جدید
روی خوش و آواز خوش دارند هر یک لذتی
بنگر که لذت چون بود محبوب خوش آواز را

چشمان ترک و ابروان جان را به ناوک می‌زنند
یا رب که دادست این کمان آن ترک تیرانداز را
 

باران بهاری

عضو جدید
کاربر ممتاز
امشب که بزم عارفان از شمع رویت روشن است
آهسته!تا نبود خبر رندان شاهد باز را

دوش ای پسر!می خورده ای،چشمت گواهی می دهد
باری حریفی جو که او مستور دارد راز را
 
آخرین ویرایش:

sisah

عضو جدید
ای موافق صورت و معنی که تا چشم منست
از تو زیباتر ندیدم روی و خوشتر خوی را

گر به سر می‌گردم از بیچارگی عیبم مکن
چون تو چوگان می‌زنی جرمی نباشد گوی را
 

باران بهاری

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای گل خوشبوی! اگر صد قرن باز آید بهار
مثل من دیگر نبینی بلبل خوشگوی را

سعدیا!چون بوسه بر دستش نمی یاری نهاد
چاره آن دانم که در پایش بمالی روی را

(شرمندهsisahجان!از بس که شعرای سعدی رو دوست دارم این جوری شد وگر نه قصد رو کم کنی ندارم)
 
آخرین ویرایش:

باران بهاری

عضو جدید
کاربر ممتاز
وان سنگدل که دیده بدوزد ز روی خوب
پندش مده که جهل در او نیک،محکم است

آرام نیست در همه عالم به اتفاق
ور هست،در مجاورت یارٍ محرم است
 

فرهنگ

مدیر بازنشسته
تا توانی می گریز از یار بد
یار بد بدتر بود از مار بد

مار بد تنها همی بر جان زند
یار بد بر جان و بر ایمان زند
 

sisah

عضو جدید
دلی کز عشق جانان دردمند است
همو داند که قدر عشق چند است

دلا گر عاشقی از عشق بگذر
که تا مشغول عشقی عشق بند است
 

sisah

عضو جدید
درد عشق تو که جان می‌سوزدم
گر همه زهر است از جان خوشتر است

درد بر من ریز و درمانم مکن
زانکه درد تو ز درمان خوشتر است
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا