مشاعرۀ سنّتی

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آهسته رو ای دوست که دل هم ره توست
زنهار چنان مرو که ماند دل من

نیستم یک دم ز درد و محنت هجران خلاص
کو اجل تا سازدم زین درد بی درمان خلاص
کار دشوار است برمن ، وقت کار است ای اجل
سعی کن باشد که گردانی مرا آسان خلاص
 

a bahare68

عضو جدید
نیستم یک دم ز درد و محنت هجران خلاص
کو اجل تا سازدم زین درد بی درمان خلاص
کار دشوار است برمن ، وقت کار است ای اجل
سعی کن باشد که گردانی مرا آسان خلاص
صد نامه فرستادم و آن شاه سواران
پیکی ندوانید و سلامی نفرستاد

 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلتنگم و با هیچ کسم میل سخن نیست
کس در همه افاق به دل تنگی من نیست

تو بدین چشم شوخ و روی چو ماه
ببری دل ز دست سنگ سیاه
زیر دستت چه آسمـٰان چه زمین
پایمالت چه آفتاب و چه ماه

روز مستی نمیبریم بسر
این زمان آمدیم بر سر راه
چون ننالیم که از تماشایش
باز گردد بسوی دیده نگاه

آنچه آن جلوه کرد با جانم
برق هرگز نمیکند به گیاه
ای که بی باک بر سر راهش
میروی و نمیروی از راه

باش یک لحظه تا برون آید
آفتابم ز زیر ابر سیاه
 

\/ \/\/ | F /\ T

عضو جدید

تو بدین چشم شوخ و روی چو ماه
ببری دل ز دست سنگ سیاه
زیر دستت چه آسمـٰان چه زمین
پایمالت چه آفتاب و چه ماه

روز مستی نمیبریم بسر
این زمان آمدیم بر سر راه
چون ننالیم که از تماشایش
باز گردد بسوی دیده نگاه

آنچه آن جلوه کرد با جانم
برق هرگز نمیکند به گیاه
ای که بی باک بر سر راهش
میروی و نمیروی از راه

باش یک لحظه تا برون آید
آفتابم ز زیر ابر سیاه

هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی
الا بر آنکه دارد با دلبری وصالی
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا