najme74
عضو جدید
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق>>><<<هر دم آید غمی از نو به مبارک بادمنمی دونم دلم دیوانه ی کیست ........... کجا می گردد و در خانه ی کیست
نمی دونم دل سرگشته ی من ............ اسیر نرگس مستانه ی کیست
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق>>><<<هر دم آید غمی از نو به مبارک بادمنمی دونم دلم دیوانه ی کیست ........... کجا می گردد و در خانه ی کیست
نمی دونم دل سرگشته ی من ............ اسیر نرگس مستانه ی کیست
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق>>><<<هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
تو زین احرام و زاین کعبه ،چه میدانی؟کز برون چشمت>>><<<زکعبه،پوششی دیده است وزاحرام،عریانی
مبر ظن کز سرم سودای عشقت ........ رود تا در وجودم استخوان هست![]()
یار اگر با ما گهی صلح و گهی پیکار داشت ............... ما حریف عشق او بودیم و با ما کار داشتتو زین احرام و زاین کعبه ،چه میدانی؟کز برون چشمت>>><<<زکعبه،پوششی دیده است وزاحرام،عریانی
تیر قدی،کمان کشی،زهره رخی و مهوشی>>><<<جانت فدا که بس خوشی،جان وجهان کیستی؟یار اگر با ما گهی صلح و گهی پیکار داشت ............... ما حریف عشق او بودیم و با ما کار داشت
تیر قدی،کمان کشی،زهره رخی و مهوشی>>><<<جانت فدا که بس خوشی،جان وجهان کیستی؟
زهد و تقوا را تو،ای زاهد شفیع خویش ساز>>><<<من کسی دارم که در محشر به فریادم رسد
یک شبی مجنون به خلوتگاه ناز ............. با خدای خویشتن می کرد راز
دوستم خسته نباشی که شدی همره من ........... شب خوش ای لوء لوء و مرجان و گل و سرو و سمنزهد و تقوا را تو،ای زاهد شفیع خویش ساز>>><<<من کسی دارم که در محشر به فریادم رسد
فردا امتحان دارم باید برم بخوابم .خیلی خوش گذشت مرسی.دیگه واقعآ شب بخیر.![]()
دوستم خسته نباشی که شدی همره من ........... شب خوش ای لوء لوء و مرجان و گل و سرو و سمن
شعر از خودم فی البداهه تقدیم به شما دوست عزیز که همراهی کردید. به این حقیر هم خوش گذشت. شبتون به خیر![]()
نمی دانم کرا دیدم که از خود می رود هوشم
جنون آهسته می گوید مبارک باد در گوشم
"صائب تبریزی"
من به هر جمعیتی نالان شدم ............ جفت بد حالان و خوشحالان شدم
من از روزِ ازل از گردشِ چشمِ تو سرمستم
از آن ترسم که تا شامِ ابد مخمورم اندازد
"عارف قزوینی"
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه ی سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
تو کز محنت دیگران بی غمیامروز که نوبت جوانیِ من است
می نوشم از آنکه کامرانی من است
عیبم مکنید گرچه تلخ است خوش است
تلخ است ، از آنکه زندگانیِ من است
یوسف گمگشته باز اید ب کنعان غم مخور....کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور...تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی!
راه پنهانی میخانه نداند همه کس>>><<<جزمنو زاهدو شیخ ودوسه رسوای دگریوسف گمگشته باز اید ب کنعان غم مخور....کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور...
راه پنهانی میخانه نداند همه کس>>><<<جزمنو زاهدو شیخ ودوسه رسوای دگر
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراغ >>><<<که در این دامگه حادثه چونافتادم ؟
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند
بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراغ >>><<<که در این دامگه حادثه چونافتادم ؟
مألوف را به صحبت ابنای روزگار
بر جور روزگار بباید تحملی
کاین باز مرگ هر که سر از بیضه برکند
همچون کبوترش بدراند به چنگلی
ای دوست دل منه که درین تنگنای خاک
ناممکن است عافیتی بیتزلزلی
حدیث از مطرب و می گو وراز دهر کمتر جو>>><<<که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
یکی دختری داشت خاقان چو ماه ........... کجا ماه دارد دو چشم سیاه
حدیث از مطرب و می گو وراز دهر کمتر جو>>><<<که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را![]()
دیگر مگو که زاهد مارا گذشت نیست>>><<<نگذشت اگر چه از سر دنیا زدین گذشتدردم نهفته به ز طبیبان مدعی باشد که ازط خزانه غیبش دواکنند
دیگر مگو که زاهد مارا گذشت نیست>>><<<نگذشت اگر چه از سر دنیا زدین گذشت
یابوی ریسمان گسیل میخ کن زمن>>><<<مهمیز کله تیز مطلا از آن توتاپیشه توست راست گویی ... هرگز نبری سیاه رویی
وصال دولت بیدار ترسمت ندهند ........ که خفته ای تو در آغوش بخت خواب زدهیابوی ریسمان گسیل میخ کن زمن>>><<<مهمیز کله تیز مطلا از آن تو
هزار کبک ندارد دل یکی شاهین>>><<<هزار بنده ندارد دل خداوندیوصال دولت بیدار ترسمت ندهند ........ که خفته ای تو در آغوش بخت خواب زده
هزار کبک ندارد دل یکی شاهین>>><<<هزار بنده ندارد دل خداوندی
یک جرعهٔ می ز ملک کاووس به است
از تخت قباد و ملکتِ توس به است
هر ناله که رندی به سحرگاه زند
از طاعتِ زاهدانِ سالوس به است
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |