مشاعرۀ سنّتی

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
داني ز چه غنچه خون كند چهره ز شرم .................زان روي كه كار او گل انداختن است
تــا بــرفــتــی نــشــدی از دل تــنــگــم بــیـرون

گـر چـه تـحـقـیـق نـدانـم کـه مـقـام تـو کـجاست

بــه رضــا از ســر کــوی تــو نــرفــتــم لــیــکـن

ره تـسـلـیـم گـرفـتـم چـو بـدیـدم کـه قضاست

ممنون از همراهیت
شب خوش:gol:
 

"Coral"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تــا بــرفــتــی نــشــدی از دل تــنــگــم بــیـرون

گـر چـه تـحـقـیـق نـدانـم کـه مـقـام تـو کـجاست

بــه رضــا از ســر کــوی تــو نــرفــتــم لــیــکـن

ره تـسـلـیـم گـرفـتـم چـو بـدیـدم کـه قضاسـت

ممنون از همراهیت
شب خوش:gol:



تـا می صافست و وصل یار و کنج میکده
بی نیاز از خانقاه و کعبه و بتخانه ایـم
:gol:
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز

منم که گوشه ی میخانه خانقاه من است .......... دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است

تو نیستی دلم از هر چه هست می گیرد
چه فرق می کند ای یار! بی تو، بود و نبود
امید نیست به فردا و صحبت خورشید
چهار سمت ، به دیوار می شود محدو
د
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تو نیستی دلم از هر چه هست می گیرد
چه فرق می کند ای یار! بی تو، بود و نبود
امید نیست به فردا و صحبت خورشید
چهار سمت ، به دیوار می شود محدو
د


دیگر
به ادمها لبخند نزن
اگر هنوز
هم
باور داری
ادمها
بی رحم اند
اگر هنوز هم باور داری
کسی قابل اعتماد
و دوست داشتن نیست
به کسی لبخند نزن
اما میدانی
اگر
لبخندت را
از من
بگیری
دیگر
زندگی
را نمیخواهم
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیگر
به ادمها لبخند نزن
اگر هنوز
هم
باور داری
ادمها
بی رحم اند
اگر هنوز هم باور داری
کسی قابل اعتماد
و دوست داشتن نیست
به کسی لبخند نزن
اما میدانی
اگر
لبخندت را
از من
بگیری
دیگر
زندگی
را نمیخواهم

منم که گوشه ی میخانه خانقاه من است
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است
 

seashell

عضو جدید
وقتی دل سودایی می‌رفت به بستان‌ها
بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان‌ها
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا