مشاعرۀ سنّتی

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا که یکباره چشم در رخت افتاد ..........زین شعر بجانم افتاد


دیدم شتابان میروی ، گفتم کجا؟ یکدم بمان
گفتی نمی خواهم تو را ، تنها بمان با مردمان
گفتم نشاید اینچنین با این دلم بازی کنی
گفتی که نتوانی مرا با گریه ات راضی کنی
گفتم در این شهر خشن ، در خانه ماندن بهتر است
باید ز مار سمی خوشرنگ دنیا دل گسست
گفتی خمش ، من میروم، با تو نماند هیچکس
بودن کنارت در قفس؟ هیهات! حتی یک نفس


گفتم که پس یکدم بمان تا روی ماهت بنگرم
گفتی که من مه نیستم ، خود سوی ماه دیگرم
گفتم مرا با خود ببر ، گفتی نخواهم دردسر
گفتم خبر از من بگیر ، گفتی نگیر از من خبر
گفتم که تا برگشتنت من منتظر می ایستم
گفتی به فکر من مباش ، من هم به فکرت نیستم
گفتم چه شد پیمان تو ؟ تا انتهای جان تو
خندیدی و گفتی به من ،‏ طومار آن از آن تو

وقت اجلم ناله نه از رفتن جانست
از یار جدا میشوم این ناله از آن است
 

باران 686

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تکرار شو شاید ما سهم هم باشیم
شاید به جرم عشق ما متهم باشیم
باز در حضور تو آشفته خویشم
در سفره عشقت درویش درویشم

مي خوام يه قصري بسازم پنجره هاش آبي باشه
من باشم و تو باشي و يه شب مهتابي باشه


امشب مي خوام از آسمون ياسهاي خوشبو بچينم
امشب مي خوام عكس تو رو تو خواب گل ها ببينم

كاشكي بدوني چشمات رو به صد تا دنيا نمي دم
يه موج گيسوي تو رو به صد تا دريا نمي دم

كاش تو هواي عاشقي هميشه پيشم بموني
از تو كتاب زندگي حرفاي رنگي بخوني

حتي اگه دلت نخواد اسم تو ، تو قلب منه
چهره تو يادم مياد وقتي كه بارون مي زنه

امشب مي خوام براي تو يه فال حافظ بگيرم
اگر كه خوب در نيومد به احترامت بميرم

امشب مي خوام رو آسمون عكس چشات رو بكشم
اگر نگاهم نكني ناز نگات رو بكشم

مي خوام تو رو قسم بدم به جون هر چي عاشقه
به جون هر چي قلب صاف رنگ گل شقايقه

يه وقتي كه من نبودم بي خبر از اينجا نري
بدون يه خداحافظي پر نزني تنها نري

وقتي كه اينجا بموني بارون قشنگ و نم نمه
هواي رفتن كه كني مرگ گلهاي مريمه
 

مهندکس

عضو جدید
مي خوام يه قصري بسازم پنجره هاش آبي باشه
من باشم و تو باشي و يه شب مهتابي باشه


امشب مي خوام از آسمون ياسهاي خوشبو بچينم
امشب مي خوام عكس تو رو تو خواب گل ها ببينم

كاشكي بدوني چشمات رو به صد تا دنيا نمي دم
يه موج گيسوي تو رو به صد تا دريا نمي دم

كاش تو هواي عاشقي هميشه پيشم بموني
از تو كتاب زندگي حرفاي رنگي بخوني

حتي اگه دلت نخواد اسم تو ، تو قلب منه
چهره تو يادم مياد وقتي كه بارون مي زنه

امشب مي خوام براي تو يه فال حافظ بگيرم
اگر كه خوب در نيومد به احترامت بميرم

امشب مي خوام رو آسمون عكس چشات رو بكشم
اگر نگاهم نكني ناز نگات رو بكشم

مي خوام تو رو قسم بدم به جون هر چي عاشقه
به جون هر چي قلب صاف رنگ گل شقايقه

يه وقتي كه من نبودم بي خبر از اينجا نري
بدون يه خداحافظي پر نزني تنها نري

وقتي كه اينجا بموني بارون قشنگ و نم نمه
هواي رفتن كه كني مرگ گلهاي مريمه

همزبانی نیست تابرگویمش
راز این اندوه وحشتبار خویش
بی گمان هرگز کسی چون من نکرد
خویشتن را مایه آزارخویش
ازمنست این غم که برجان من است
دیگراین خودکرده را تدبیر نیست..
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
همزبانی نیست تابرگویمش
راز این اندوه وحشتبار خویش
بی گمان هرگز کسی چون من نکرد
خویشتن را مایه آزارخویش
ازمنست این غم که برجان من است
دیگراین خودکرده را تدبیر نیست..


تاراج دل ما همه ي اصل کلام است

آغاز سخن گفتن يك جمله سلام است
يک جمله بگو تا که دلم شعر سرايد
اين دل ز فراق لب تو همچو کباب است
گر نکتهي مبهم تو به شعرم داري
اين شعر که از دل بدرايد چو جواب است



 

babakmail

عضو جدید
کاربر ممتاز


تاراج دل ما همه ي اصل کلام است

آغاز سخن گفتن يك جمله سلام است
يک جمله بگو تا که دلم شعر سرايد
اين دل ز فراق لب تو همچو کباب است
گر نکتهي مبهم تو به شعرم داري
اين شعر که از دل بدرايد چو جواب است




تاریخ دین ما پر است از عشقو محبت ،جانا************سر منشا آن همی سرشت است جانا
زین پس به کنا ر عالمان ، تو بخوان**************** سر منزل محبوب همین جاست جانا
 

tracer

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تاریخ دین ما پر است از عشقو محبت ،جانا************سر منشا آن همی سرشت است جانا
زین پس به کنا ر عالمان ، تو بخوان**************** سر منزل محبوب همین جاست جانا


اول به بانگ نای و نی آرد به دل پیغام وی// وانگه به یک پیمانه می با من وفاداری کند
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز

دیگرم گرمی نمیبخشی
عشق،ای خورشید یخ بسته
سینه ام صحرای نومیدیست
خسته ام،ازعشق هم خسته..

هرکس پي کار خود و بر ما نظري نيست
گشتيم پراکنده که اينجا خبري نيست
شَر چون نرسد ، خير کم و بيش ندارد
آنرا که سري نيست دگر درد سري نيست
ما عشوه فروشيم و مي ناب و کمي ناز
نوعي ز تجارت که به کامش ضرري نيست
بوسيم لب و باده و محراب و حجر را
بر پيکر اين خاک چو ما دربدري نيست
افسوس که هموار نشد راه چو همراه
ديگر ز دل عاشق شبها ، اثري نيست
...

 

مهندکس

عضو جدید
هرکس پي کار خود و بر ما نظري نيست
گشتيم پراکنده که اينجا خبري نيست
شَر چون نرسد ، خير کم و بيش ندارد
آنرا که سري نيست دگر درد سري نيست
ما عشوه فروشيم و مي ناب و کمي ناز
نوعي ز تجارت که به کامش ضرري نيست
بوسيم لب و باده و محراب و حجر را
بر پيکر اين خاک چو ما دربدري نيست
افسوس که هموار نشد راه چو همراه
ديگر ز دل عاشق شبها ، اثري نيست
...


تو برایم ترانه میخوانی
سخنت جذبه ای نهان دارد
گوئیا خوابم و ترانه تو
ازجهانی دگر نشان دارد.
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز

تو برایم ترانه میخوانی
سخنت جذبه ای نهان دارد
گوئیا خوابم و ترانه تو
ازجهانی دگر نشان دارد.

دلم خونه گرفته مثل ابري در بهاران
چو بارد جمله ها سازد فراوان
تراوش ميکند از مغز پوکم
دو بيتي ها چو ضرب باد و باران
هر آنچه در دل تنگم نشيند
کنم تقسيم با انبوه ياران
هر آنچه بر دلت آمد بيـان کن
که بر دل مينشيند لطف يـاران



 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

دلم خونه گرفته مثل ابري در بهاران
چو بارد جمله ها سازد فراوان
تراوش ميکند از مغز پوکم
دو بيتي ها چو ضرب باد و باران
هر آنچه در دل تنگم نشيند
کنم تقسيم با انبوه ياران
هر آنچه بر دلت آمد بيـان کن
که بر دل مينشيند لطف يـاران



نمي توان به تو شرح بلاي هجران کرد
فتاده ام به بلايي که شرح نتوان کرد
 

AinOs

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در دیده به جای آب، خون است مرا
زیرا که به دیدنش شتاب است مرا
گویند بخواب تا به خوابش بینی
ای بیخبران چه جای خواب است مرا

اي هُدهُد صبا به سبا مي فرستمت / بنگر كه از كجا به كجا مي فرستمت
 

mx_2000

عضو جدید
وصفت آن نيست كه در وهم سخندان گنجد
ور كسي گفت مگر هم تو زبانش باشي

خوشبختانه هر دو شعری که زحمت کشیدین و نوشتین به "ی" ختم شده:)


یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد
هرکس که بدید چشم او گفت
کو محتسبی که مست گیرد
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خوشبختانه هر دو شعری که زحمت کشیدین و نوشتین به "ی" ختم شده:)


یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد
هرکس که بدید چشم او گفت
کو محتسبی که مست گیرد

(من كارام هميشهههههه رو اصولههههههه....:D)
دل زود باورم را به كرشمه اي ربودي
چو نياز ما فزون شد تو به ناز خود فزودي
 

mx_2000

عضو جدید
(من كارام هميشهههههه رو اصولههههههه....:D)
دل زود باورم را به كرشمه اي ربودي
چو نياز ما فزون شد تو به ناز خود فزودي

صد البته که همینطوره .... ;)

یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا

 

mx_2000

عضو جدید
شك نكن...:D

از كف ندهم دامن معشوقه ي زيبا
هل تا برود نام من اي يار بزشتي

بر منکرش لعنت.... من که مطمئنم...به اطمینان هم شک ندارم .....شما به اطمینان من شک داری؟؟؟!!:razz:

یار اگر رفت و حق صحبت دیرین نشناخت
حاش لله که روم من ز پی یار دگر
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بر منکرش لعنت.... من که مطمئنم...به اطمینان هم شک ندارم .....شما به اطمینان من شک داری؟؟؟!!:razz:

یار اگر رفت و حق صحبت دیرین نشناخت
حاش لله که روم من ز پی یار دگر

نههههههههههههههههههه.....:D
رضاي دوست به دست آر و ديگران بگذار
هزار فتنه چه غم باشد ار برانگيزد
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هرشب
بدین سان خواب ها را باتو چه زیبا می کنم هر شب

بعد از تو دلم با دل كس يار نشد
در دام كســي جز تـــو گرفتار نشد
هر بار به حادثه قلبم كه شكست
گفتم شوم از خواب تو بيدار ، نشد

Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ…...(
)....•,(
),•
’.....(
)
.....Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ..
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بعد از تو دلم با دل كس يار نشد
در دام كســي جز تـــو گرفتار نشد
هر بار به حادثه قلبم كه شكست
گفتم شوم از خواب تو بيدار ، نشد

Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ…...(
)....•,(
),•
’.....(
)
.....Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ..

در غم عشق تو با این ناله های دردناک
اختر بیدادگر را دادگر خواهیم کرد

ملک الشعرا بهار





 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا