مشاعرۀ سنّتی

[gh_engineer]

تکیه بر اختر شب دزد مکن کاین عیار
تاج کاووس ببرد و کمر کیخسرو

 

[يامين]

و آنگاه برای خشت گور دگران
در کالبدی کشند خاک من و تو

 

[بشارت]

و گر او به وعده گوید ,که دم دگر بیایم
همه وعده مکر باشد,بفریبد او شما را

 

[کالیگولا]

[FONT=&quot]ای عبور ظریف[/FONT][FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] بال را معنی کن
تا پرهوش من از حسادت بسوزد
ای حیات شدید
ریشه های تو از مهلت نور
آب می نوشد
آدمی زاد این حجم غمناک
روی پاشویه وقت
روز سرشاری حوض را خواب می بیند[/FONT]

 

[گلابتون]

دل ميرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا كه راز پنهان خواهد شد آشكارا

 

[کافر خداپرست]

آسايش دو گيتي تفسير اين دو حرف است:
با دوستان مروت با دشمنان مدارا!

 

[گلابتون]

اگر از پرده برون شد دل من عيب مكن

شكر ايزد كه نه در پرده پندار بماند

 

[industrial-eng]

دل من دیر زمانی ست که می پندارد
دوستی نیز گلی ست
مثل نیلوفر وناز
ساقه ی ترد ظریفی دارد
بی گمان سنگدل است ان که روا می دارد
جان این ساقه ی نازک را -دانسته-
بیازارد...

 

[2sadaf2]

در این دنیا که مردانش به نامردی عصا از کور می دزدند
من نادان خوش باور محبت جستجو کردم

 

[کافر خداپرست]

ما به آن مقصد اعلا نتوانيم رسيد
هم مگر پيش نهد لطف شما گامي چند

چون مي از خم به سبو رفت و گل افکند نقاب
فرصت عيش نگهدار و بزن جامي چند

 

[industrial-eng]

دمت گرم و سرت خوش باد!
سلامم را تو پاسخ گوی در بگشای
منم من! میهمان هر شبت لولی وش مغموم
منم من سنگ تی پا خورده ی رنجور
منم دشنام پست افرینش نغمه ی ناجور
نه از رومم نه از زنگم همان بی رنگ بی رنگم...

 

[optimistic]

در صمیمیت سیال فضا ،خش خشی می شنوی
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا،جوجه بر دارد از لانه نور
و از او می پرسی
خانه دوست کجاست.

 

[optimistic]

ببخشید فکر کنم ما هم زمان نوشتیم من با میم مگم
من قطاری دیدم تخم نیلوفر و آواز قناری می برد......
و هواپیمایی که در آن اوج هزاران پایی
خاک از شیشه آن پیدا بود.

 

[MMZ]

دل بسته ام به باد، به بوي شبي كه زلف
بگشايي و مشام مرا مشكـبو كني

 

[ویدا]

دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ
ای هیچ! ز بهر هیچ بر هیچ مپیچ

 

[کافر خداپرست]

چه شود به چهره‌ي زرد من نظري براي خدا کني
که اگر کني همه درد من به يکي نظاره دوا کني

 

[cute]

تلخ است این ترانه و تلخ است کام من
بنویس فصل های جنون را به نام من

 

[گلابتون]

تا لشكر غمت نكند ملك دل خراب
جان عزيز خود بنوا ميفرستمت

اي غايب از نظر كه شدي همنشين دل
ميگويمت دعا و ثنا ميفرستمت

 

[الهه_م]

تصویری به شاخه بید آویخته
کودکی که چشمانش خاموشی ترا دارد
گویی ترا می نگرد
و تو از میان هزاران نقش تهی
گویی مرا می نگری

 

[کافر خداپرست]

ياري اندر کس نمي‌بينم ياران را چه شد؟
دوستي کي آخر آمد، دوستداران را چه شد؟

 

[phalagh]

دوستان شرح پريشاني من گوش كنيد
داستان غم پنهاني من گوش كنيد
قصه بي سر و ساماني من گوش كنيد
گفت و گوي من و حيراني من گوش كنيد

 

[الهه_م]

در این اتاق تهی پیکر
انسان مه آلود
نگاهت به حلقه کدام در آویخته ؟
درها بسته
و کلیدشان در تاریکی دور شد

 

[ویدا]

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند

 

[گلابتون]

در تاب تو به چند توان سوخت همچو عود
مي ده كه عمر در سرسواي خام رفت

مستم كن آنچنان كه ندانم ز بيخودي
در عرصه خيال كه آمد كدام رفت

خداي خوب من

 

[کافر خداپرست]

تو خود گوهر يک‌دانه کجايي آخر؟
کز غمت ديده‌ي مردم همه دريا باشد

از بن هر مژه‌ام آب روان است بيا
کز غمت ديده‌ي مردم همه دريا باشد!

 

[ویدا]

در این زمانه ی بی های و هوی لال پرست
خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست
به شب نشینی خرچنگ های مردابی
چگونه رقص کند ماهی زلال پرست؟

 

[الهه_م]

تنها در بی چراغی شبها می رفتم
دستهایم از یاد مشعل ها تهی شده بود
همه ستاره هایم به تاریکی رفته بود
مشت من ساقه خشک تپش ها را می فشرد

 

[anathema]

دل گفت كه جان سپارم آنجا ، بگذارم هستي و مني را
جان هم به سماع اندر آمد ، آغاز نهاد كف زني را

 

[الهه_م]

اگر عاشق شدن خود یک گناه است
دل عاشق شکستن صد گناه است

 

[anathema]

ديدم آنجا پادشاهي خسروي جان پروري
دل ربايي جان فزايي بس لطيف و خوش لقا