مشاعرۀ سنّتی

ال دی اچ

عضو جدید
مقیم زلف تو شد دل که خوش سودایی دهد / وزان غریب بلاکش خبر نمی آید
:smile:دور باش اما نزدیک من ،من از نزدیک بودن های دور میترسم
مرا به ذهنت نه به دلت بسپارمن از گم شدن در جاهای شلوغ میترسم.
:gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:
 

Shahab

مدیر تالار عکس
مدیر تالار
کاربر ممتاز

901010

عضو جدید
کاربر ممتاز

Shahab

مدیر تالار عکس
مدیر تالار
کاربر ممتاز
تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

تو كمان كشيده و در كمين كه زني به تيرم و من غمين
همه غمم بود از همين كه خدا نكرده خطا كني
 

901010

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو كمان كشيده و در كمين كه زني به تيرم و من غمين
همه غمم بود از همين كه خدا نكرده خطا كني

یارم چو قدح به دست گیرد
بازار بتان شکست گیرد
هرکس که بدید چشم او گفت
کو محتسبی که مست گیرد
 

901010

عضو جدید
کاربر ممتاز
نازنينا ما به ناز تو جواني داده ايم
ديگر اكنون با جوانان ناز كن با ما چرا

از شبنم عشق خاک آدم گل شد
صد فتنه و شور در جهان حاصل شد
سرنشتر عشق بر رگ روح زدند
یک قطره خون چکید و نامش دل شد
 

eghlimaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
از شبنم عشق خاک آدم گل شد
صد فتنه و شور در جهان حاصل شد
سرنشتر عشق بر رگ روح زدند
یک قطره خون چکید و نامش دل شد


در خرمی گشودی چو جمال خود نمودی
ره درد و غم ببستی ، چو شراب ناب دادی

همه کس نصیب دارد ز نشاط و شادی اما

به من فقیر مسکین ، غم بی حساب دادی
 

Shahab

مدیر تالار عکس
مدیر تالار
کاربر ممتاز
در خرمی گشودی چو جمال خود نمودی
ره درد و غم ببستی ، چو شراب ناب دادی

همه کس نصیب دارد ز نشاط و شادی اما

به من فقیر مسکین ، غم بی حساب دادی
يوسف به اين رها شدن از چاه دل مبند
اين بار ميبرند كه زنداني ات كنند
 

eghlimaa

عضو جدید
کاربر ممتاز
يوسف به اين رها شدن از چاه دل مبند
اين بار ميبرند كه زنداني ات كنند

دیگر این داس خموشی تان زنگار گرفت
به عبث هر چه درو کردید آواز مرا
باز هم سبزتر از پیش
می بالد آوازم
هر چه در جعبه ی جادو دارید
به در آرید که من
باطل السحر شما را همگش می دانم
سخنم
باطل السحر شماست
 

samiyaran

عضو جدید
تا اطلاع ثانوی ‚ نفس
نکش آینه دار
از اینجا تا آخر شب هزار تا نقطه چین بذار
تااطلاع ثانوی ‚ چشمانون رو هم بذارین
زخم دریده ی
شب رو بدون مرهم بذارین
ترانه ای از یغما
 

Shahab

مدیر تالار عکس
مدیر تالار
کاربر ممتاز
تا اطلاع ثانوی ‚ نفس
نکش آینه دار
از اینجا تا آخر شب هزار تا نقطه چین بذار
تااطلاع ثانوی ‚ چشمانون رو هم بذارین
زخم دریده ی
شب رو بدون مرهم بذارین
ترانه ای از یغما

نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله اموز صد مدرس شد
 

samiyaran

عضو جدید
نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله اموز صد مدرس شد

در این اتاق تهی پیکر
انسان مه آلود
نگاهت به حلقه کدام در آویخته ؟
درها بسته
و کلیدشان در تاریکی دور شد
نسیم از دیوارها می ترواد
گلهای قالی می لرزد
ابرها در افق رنگارنگ پرده پر می زنند
باران ستاره اتاقت را پر کرد
و تو درتاریکی گم شده ای

سهراب
 

Shahab

مدیر تالار عکس
مدیر تالار
کاربر ممتاز
در این اتاق تهی پیکر
انسان مه آلود
نگاهت به حلقه کدام در آویخته ؟
درها بسته
و کلیدشان در تاریکی دور شد
نسیم از دیوارها می ترواد
گلهای قالی می لرزد
ابرها در افق رنگارنگ پرده پر می زنند
باران ستاره اتاقت را پر کرد
و تو درتاریکی گم شده ای

سهراب
يا رب اين نوگل خندان كه سپردي به منش
ميسپارم به تو از چشم حسود چمنش
 

samiyaran

عضو جدید
يا رب اين نوگل خندان كه سپردي به منش
ميسپارم به تو از چشم حسود چمنش

شبی ادامه آن بی طلوع خورشیدی
نه صبر بود مرا در دل و نه طاقت بود
کدام پنجره ؟ می دیدم و نمی دیدم
چرا که وحشتم از دیدن صداقت بود
سکوت سرب گدازنده بود و جان فرسود
میان وحشت من یک پرنده پر نگشود

مصدق
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا