مشاعرۀ سنّتی

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ای راز نگه دار دل راز کجایی؟
ای اینه شام شب تار کجایی؟

یعلم الله که خیالی ز تنم بیش نماند
بلکه آن نیز خیالی است که می‌پندارند

سعدی! اندازه ندارد که چه شیرین سخنی
باغ طبعت همه مرغان شکر گفتارند
 
  • Like
واکنش ها: mahz

mahz

کاربر حرفه ای
یعلم الله که خیالی ز تنم بیش نماند
بلکه آن نیز خیالی است که می‌پندارند

سعدی! اندازه ندارد که چه شیرین سخنی
باغ طبعت همه مرغان شکر گفتارند
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند
 

*نيروانا*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ای عشق تو موزون تری یا باغ و سیبستان تو؟
چرخی بزن ای ماه تو جان بخش مشتاقان تو
 

shoonisht

عضو جدید
کاربر ممتاز
ناز کردن بر من از دیوانگی است
صید من چون صید مرغ خانگی است
 

joghd123

عضو جدید
کاربر ممتاز
تشنه لب کشته شود در لب شط از چه گناه
آن که سیراب کند در لب کوثر تشنه؟
 

shoonisht

عضو جدید
کاربر ممتاز
هرچه زیبا بود بی رحمانه بخشیدیش
در ره زیبا پرستانش رها کردی

آنگه از فریادهای خشم و قهر خویش
گنبد مینای ما را پر صدا کردی
 
آخرین ویرایش:

Ghazal_joon

عضو جدید
کاربر ممتاز
یا رب تو آشنا را مهلت ده و سلامت چندان که بازبیند دیدار آشنا را
 

shoonisht

عضو جدید
کاربر ممتاز
او شراب بوسه می خواهد ز من
من چه گویم قلب پر امید را

او به فکر لذت و غافل که من
طالبم آن لذت جاوید را
 

Ghazal_joon

عضو جدید
کاربر ممتاز
امشب که بزم عارفان از شمع رویت روشنست آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را
 

shoonisht

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای ستاره ها مگر شما هم آگهید
از دورویی و جفای ساکنان خاک

کاین چنین به قلب اسمان نهان شدید
ای ستاره ، ستاره های خوب و پاک
 

Ghazal_joon

عضو جدید
کاربر ممتاز
کامجویان را ز ناکامی چشیدن چاره نیست بر زمستان صبر باید طالب نوروز را
 

shoonisht

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای که هر خواسته خود ز فلک می خواهی
آنقدر راضیی از خود که کتک می خواهی
 

Ghazal_joon

عضو جدید
کاربر ممتاز
دریای عشق را به حقیقت کنار نیست ور هست پیش اهل حقیقت کنار اوست
 

Ghazal_joon

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما
 

Ghazal_joon

عضو جدید
کاربر ممتاز
شراب خورده و خوی کرده می​روی به چمن که آب روی تو آتش در ارغوان انداخت
 

joghd123

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنها نه ز راز دل من پرده برافتاد
تا بود فلک شیوه ی او پرده دری بود
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
دردم از يار است و درمان نيز هم
دل فداي او شد و جان نيز هم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا