نیست تردید که این زمستان گذرد
وز پیش پیک بهار با هزاران گلسرخ بی گمان می آید
وز پیش پیک بهار با هزاران گلسرخ بی گمان می آید
| دوست نباشد به حقیقت که او | دوست فراموش کند در بلا |
| تیری که زدی بر دلم از غمزه خطا رفت | تا باز چه اندیشه کند رای صوابت |
| یار مردان خدا باش که در کشتی نوح | هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را |
دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
دل ميرود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا كه راز پنهان خواهد شد آشكارا
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
|---|---|---|---|---|
|
|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
|
|
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |