من خیلی قبولت دارم
دوش از میان آسمان یک قطره چون دُر شد پدید...
... آمد میان دست زهرا سوی گلدانی چکید
جانی به بذر و باغبان و خاک و گلدان داد و گفت...
... من یک جوانه هستم و وبلاگ من باید که دید.
عجب شبی به زهرا گذشت و پنداریم...
...که چشم جوهر در آن شب به خواب سنگین بود.
گر جوهر و دگر دوستان با باغبان بنشستیم...
...ز لطف مدام و جوانی و وبلاگ زیبای تو بود.
... آمد میان دست زهرا سوی گلدانی چکید
جانی به بذر و باغبان و خاک و گلدان داد و گفت...
... من یک جوانه هستم و وبلاگ من باید که دید.
عجب شبی به زهرا گذشت و پنداریم...
...که چشم جوهر در آن شب به خواب سنگین بود.
گر جوهر و دگر دوستان با باغبان بنشستیم...
...ز لطف مدام و جوانی و وبلاگ زیبای تو بود.
پی نوشت:امضاء باغبان65