راستش چون من الان به کتاب دسترسی ندارم برای همین نخواستم مبادا اطلاعات غلطی بدم....( عجب جمله بندی بی نقصی !)
چشم اینم توضیح:
راستش ایشون در فکر استفاده ی هر چه بهتر از طبیعت خصوصا کویر بودن !
یه نکته ی خیلی مهم اونم اینکه راه درست فکر کردن رو خیلی خوب بلد بودن !
بارها شکست خورده مخصوصا اینکه ایران (بنیاد مسکن فکر کنم ) به طرحش اجازه و امکان عملی شدن و آزمایش رو نمی داد حتی تو آمریکا هم نتونست امکانات لازم رو برای اجرای ایده اش بگیره !
این مطالب مصادف با زمان شاه بعد هم انقلاب اسلامی ایران بود. بعد از مدتها فکر کردن روی طرحش بالاخره تصمیم می گیره که این طرح رو تو یکی از روستا های دور دست تهران اجرا کنه و ببینه آیا امکان پذیر هست؟ می خواست خونه ای از خشت بسازه بعد اون رو آتیش بزنه تا بپزه و تبدیل به سنگ یکپارچه بشه اما خب این ایده به همین سادگی ها قابل اجرا نبود ... عوامل متعددی بود مثلا باد شهریار ،سوخت ، مقاومت مصالح... چند بار پس از ساختن اتاقی که قرار بود در نهایت ایده رو روش امتحان کنه وقتی از تهران به مقصد روستا حرکت می کرد میدید که باد همه چی رو داغون کرده ! حتی رو آتیش هم تاثیر گذار بود (باد)و اونو غیر قابل کنترل می کرد.
البته این ایده از مردم نشات می گرفت یعنی یه پشتوانه خیلی بزرگ داشت اونم عشق به کمک به مردمی که در بدترین شرایط زندگی می کنن حتی گاها آب مناسب برا نوشیدن نداشتند! وقتی بارون میباره سقف خونه به شدت چکه می کنه حتی امکان ریختنش هست!
برای کمک به چنین مردمی بود که این فکر شروع شد ...
در نهایت وقتی از سازمان ها و نهاد هایی که قصد گرفتن یاری داشت نا امید شد با چند تن از دوستان وهمکاران که در همین مورد باهاشون آشنا شده بود به یه روستا می رن ... در نهایت بعد تدارکات لازم و ....و خونه ای رو آتیش می زنن ... البته نحوه ی قرار گرفتن کوره ها، نحوه ی ورود آتیش به داخل ... کنترل آتیش ، مدت زمان آتیش زدن خونه، پیدا کردن سوخت تو اون وضع بحرانی انقلاب ، ( شما فکر کنین یه خونه ی دو اتاقه با بقیه ی فضا ها اگه بخواد حدودا 18 ساعت ( اگه اشتباه نکرده باشم ، ولی حدس می زنم بیشتر از این مقدار باید باشه) به طور مداوم داخلش آتیش روشن باشه اونم آتیشی که قدرتش بالاست و توان شعله ور کردن همه ی خونه رو داره چقدر سوخت احتیاج داره) واین منابع باید کجا قرار بگیرن تا کوره ها رو تغذیه کنن! یا وقتی خونه شعله ور می شد از داخل کم کم مواد برا اینکه باهم ترکیب و به سنگ تبدیل بشن تا چه حد ذوب می شدن و امکان فرو ریختن سقف بود !!!!
اونم با توجه به این نکته که اون خونه یه خونه بود نه یه آزمایش ! یعنی مردم روستا نمی دونستن این ایده در مرحله ی آزمایشه و هنوز تایید نشده! بعد هم در نهایت تموم خونه رو از داخل بعد از خاموش کردن آتش و خنک شدنش که اونم مدتها زمان می برد لعاب می پاشیدن باسم پاش و ...خونه آماده می شد... البته برای اینکه سوخت هدرنره واستفاده ی مفید تری هم بشه داخل اتاق ها خشت خام می چیدند تا اونها هم در حین سوختن خونه بسوزن و تبدیل به آجر بشن، و تماما سعی میشد کاری که انجام میشه با ساده ترین وسایل و دردسترس ترین ها انجام بشه ، ( با توجه به شرایط)
البته مدتها مطالعه روی این کوره ها شده بود تک تک مراحل با فکر باز هدایت می شد ... اگر بخونید حتما بهتر متوجه میشین... برای هر کسی که نمی دونه چرا داره معماری می خونه حتما حتما توصیه می کنم بخونه.
در مورد ابر خشت ! تو این کتاب توضیح زیادی داده نشده اگه دوستان اطلاع دارن حتما بگن ...
اطلاعات من در حد ابتدائیه برا همین ترجیح می دم دوستان مطلع بگن...
جالبه بدونید ایشون طرحی هم در کره ی ماه دادن که تایید شده بازم اطلاعات بیشتر ندارم...
خلاصه عجب استادی رو از دست دادیم حیف ...
روحش شاد...
ابتکارات او که از مطالعه بر روشهای سنتی و بومی معماری در مناطق کویری ایران سرچشمه گرفته بود، شامل
استفاده از سادهترین مواد و مصالح اقلیمی ( معماری بوم آورد یا ایدری) و به کارگیری کمترین امکانات محیطی، برای خلق فضاهایی با معماری ساده اما در عین حال مقاوم در برابر خطرات زمین لرزه و در عین حال ارزان قیمت میشد.
معماری با کیسه شن و ابر خشت و همچنین
خانههای سرامیکی و گلتافتن (گل+تافتن) از جمله روشهای ثبت شده به نام او هستند. ابتکارات خلیلی میتواند در ساخت سرپناه برای مناطق زلزلهزده و یا نقاط دیگری که احتیاج سریع به ساخت و ساز مقاوم، موقت و در عین حال ارزان قیمت است، به کار رود.
در سال ۱۹۸۴ انجمن معماران آمریکا در ایالت کالیفرنیا جایزه "تبحر در فن آوری" را به خاطر ابداع خانههای سرامیکی به او اهدا کرد.
در سال ۱۹۸۷، سالی که از سوی سازمان ملل به نام سال جهانی سرپناه نامگذاری شده بود، پروژه نادر خلیلی به نام "خانه برای بیسرپناهان" به طور مشترک مورد توجه و قدردانی سازمان ملل متحد و همچنین دپارتمان توسعه مسکن و شهرسازی آمریکا قرار گرفت.
در سال ۱۹۸۴ زمانی که سازمان ملی هوانوردی و فضایی آمریکا، ناسا، فراخوانی برای طراحی خانه و اقامتگاه در کره ماه و مریخ اعلام کرد، خلیلی فرصت مناسبی برای توسعه ایدههای خود در مورد فرمهای ساده و در عین حال مقاوم پیدا کرد. او در طرحهای پیشنهادی خود به ناسا، با مطالعه بر معماری مناطق یزد و کاشان نشان داد، چگونه بدون آنکه نیاز به حمل مصالح از کره زمین به جای دیگری باشد میتوان از همان خاک موجود در محیط اطراف، متنوعترین و مقاومترین ساختارهای معماری را به وجود آورد.
خلیلی به مدت پنج سال، تمام مناطق کویری ایران را با موتورسیکلت به منظور مطالعه بر روشهای سنتیِ ساخت و ساز و نحوه استفاده از خشت جستجو کرد. او با مطالعه ویرانههای به جای مانده از زلزله بزرگ طبس به سال ۱۳۵۷ خورشیدی، به این نتیجه رسید که تنها ساختمانهای باقی مانده، تعدادی از بناهایی هستند که با استفاده از مصالح و فنآوری بومی تاق و گنبد ساخته شدهاند و برعکس، ساختمانهای با اسکلت فلزی و تیرآهن، به طور کلی فرو ریختهاند.
او در بخشی دیگر از جستجوهایش در مناطق کویری ایران، به روستایی بر خورد که بر اثر زلزله تمام ساختمانهای آن به جز یک کوره کاشیپزی ویران شده بود. خلیلی با الهام از این کوره سالم مانده، شیوه خانههای سرامیکی را ابداع کرد که بر اساس اصل گداخته کردن درونی خشت و رساندن آن به حالت سرامیکی استوار شده است. حالتی که خشت در آن به حداکثر مقاومت خود میرسد. او معتقد بود این خانهها در برابر تمام عوامل محیطی از جمله باد و باران و زلزله مقاوم هستند. او حاصل جستجوهای خود در مناطق مختلف ایران را در کتابی به نام "تنها دویدن" منتشر کرد.
در
روش ابر خشت(super adobe) او با پرکردن کیسههای شن از خاک مرطوب محیط اطراف و کوبیدن آن و سپس چیدن کیسهها بر روی هم در طرحی مدور و اتصال آنها با سیم خاردار به یکدیگر برای مهار حرکتهای جانبی، سازههایی گنبدی شکل به وجود میآورد و سپس سطح بیرونی و داخلی خانهها را به نحو دلخواه تزیین میکرد. این ساختارهای مدور ساده با اتصال و ادغام در یکدیگر، قابلیت به وجود آوردن فضاهای بزرگ، متنوع و کارآمد در مناطق کویری را دارند. این خانهها با اندک آموزشی میتوانند توسط گروهی سه تا پنج نفره ساخته شوند و در مناطقی که به دلیل بلایای طبیعی یا جنگ، نیاز به طرح اسکان فوری است؛ مورد استفاده قرار گیرند.
خلیلی در سال ۱۹۹۱
موسسه هنر و معماری خاک کالیفرنیا (Cal- Earth) را پایهگذاری کرد و در آن به تحقیق، طراحی و آموزش روشهایش پرداخت. او تاکیدی فراوانی بر هماهنگی معماری با محیط اطراف و کم زیان بودن آن برای محیط زیست داشت.
پس از زلزله ویران کننده بم به سال ۱۳۸۲، خلیلی بار دیگر به ایران آمد و روشهای سریع و ارزانقیمت خود را
برای اسکان زلزلهزدگان بم مطرح کرد. اما روشها و طرحهای او مورد تایید مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن در ایران قرار نگرفت. طرحهای او برای یک خانواده هفت نفری، قابلیت ساخته شدن در ظرف مدت یک هفته را داشتند.
از مهمترین جوایزی که نادر خلیلی در دوران فعالیت حرفهایاش به دست آورد، میتوان به
جایزه معماری آقاخان در سال ۲۰۰۴ میلادی اشاره کرد. جایزه معماری آقاخان که از معتبرترین جوایز در نوع خود محسوب میشود، به دلیل ترکیب روشهای کهن استفاده از خشت و خاک با فن آوریهای جدید و همچنین ارزان بودن و قابلیت به کارگیری وسیع آن، به خلیلی تعلق گرفت.
خلیلی
خود را تحت تاثیر کلام و اندیشههای مولوی میدانست و از جمله مترجمان اشعار او به زبان انگلیسی بود. او فلسفه آثارش را در پایبندی به استفاده از عناصر چهارگانهی آب، باد، خاک و آتش خلاصه میکرد.
نادر خلیلی روز پانزدهم اسفند 86 در کالیفرنیا درگذشت.