دیروز خبر مرگ یکی رو شنیدم,یه دختری که همسن خودم بودم,نسبتی نداشتیم
رابطمون تا حدودی دوستانه بود ولی نه کاملا مثل دو تا دوست.
تصادف کرده بود
و تمام.
چند ماه بعد عروسیش
چند ماه بع اینکه,با تاخیر به خاطر یه سری مسائل به دانشگاه رفته بود
و حتما با کلی ارزو....
مطمئنم که خانواده اش,حالا حالا باید وام هایی که واسه عروسی و جهیزیه اش گرفتن رو پرداخت کنن,وقتی دیگه حتی نیست.
از وقتی دیشب این خبر رو شنیدم یه سرس چیزها فکرمو مشغول کرده
وقتی انگیزه اش واسه کنکور قبول شدن
خوشحالیش واسه ازدواج و..... یادم میاد
با خودم می گم
اصلا
وقتی نمی دونیم ,1 ساعت دیگه زنده ایم یا نه
این همه چرا تلاش؟
چرا نباید اون کارایی که دوست داریم و به خاطر یه سری ملاحظات نکنیم؟
شاید دیگه هیچ وقت فرصتی واسه اش نداشته باشیم
ما همیشه
واسه آینده داریم زندگی می کنیم
اگه این آینده نباشه چی؟
شاید اینجوری باخته باشیم
فکرم تا حدودی در گیره
اگه کسی نظزی داره ,بگه
رابطمون تا حدودی دوستانه بود ولی نه کاملا مثل دو تا دوست.
تصادف کرده بود
و تمام.
چند ماه بعد عروسیش
چند ماه بع اینکه,با تاخیر به خاطر یه سری مسائل به دانشگاه رفته بود
و حتما با کلی ارزو....
مطمئنم که خانواده اش,حالا حالا باید وام هایی که واسه عروسی و جهیزیه اش گرفتن رو پرداخت کنن,وقتی دیگه حتی نیست.
از وقتی دیشب این خبر رو شنیدم یه سرس چیزها فکرمو مشغول کرده
وقتی انگیزه اش واسه کنکور قبول شدن
خوشحالیش واسه ازدواج و..... یادم میاد
با خودم می گم
اصلا
وقتی نمی دونیم ,1 ساعت دیگه زنده ایم یا نه
این همه چرا تلاش؟
چرا نباید اون کارایی که دوست داریم و به خاطر یه سری ملاحظات نکنیم؟
شاید دیگه هیچ وقت فرصتی واسه اش نداشته باشیم
ما همیشه
واسه آینده داریم زندگی می کنیم
اگه این آینده نباشه چی؟
شاید اینجوری باخته باشیم
فکرم تا حدودی در گیره
اگه کسی نظزی داره ,بگه
