آی گلهای فراموشی باغ...
مرگ از باغچه ی خلوت ما می گذرد داس به دست
وگلی چون لبخند.. می برد از ما
...
...
باورم نمی شود رفته باشی و آن همه شور با تو زیر خاک خفته باشد
باورم نمی شود از خنده های گرمت خاطره ای باشد تنها و تو آنجا در زیر انبوه سرما آرام گرفته باشی
باورم نمی شود تن تو را خاک بفشارد و گونه های ما به نوازشی از اشک بسنده کند
چرا کسی نیست ما را ازین خواب تلخ بیدار کند... ازین کابوس که وحشتش بر جانمان چنگ می کشد...
چرا کسی نیست بیدارمان کند و بگوید آرام باش,نترس, همه اش خواب بود... خواب...
....
....
حالم خیلی بده... یکی از دوستای خوب ما از بین ما رفته... باور رفتنش خیلی سخته... چطور می شه اون همه شور و تحرک زیر خاک باشه؟؟؟ اون همه لبخند... اون همه جوونی و سرزندگی...
واقعا نمی دونم چی باید بنویسم...
...
...
واسه شادی روحش دعا کنین
مرگ از باغچه ی خلوت ما می گذرد داس به دست
وگلی چون لبخند.. می برد از ما
...
...
باورم نمی شود رفته باشی و آن همه شور با تو زیر خاک خفته باشد
باورم نمی شود از خنده های گرمت خاطره ای باشد تنها و تو آنجا در زیر انبوه سرما آرام گرفته باشی
باورم نمی شود تن تو را خاک بفشارد و گونه های ما به نوازشی از اشک بسنده کند
چرا کسی نیست ما را ازین خواب تلخ بیدار کند... ازین کابوس که وحشتش بر جانمان چنگ می کشد...
چرا کسی نیست بیدارمان کند و بگوید آرام باش,نترس, همه اش خواب بود... خواب...
....
....
حالم خیلی بده... یکی از دوستای خوب ما از بین ما رفته... باور رفتنش خیلی سخته... چطور می شه اون همه شور و تحرک زیر خاک باشه؟؟؟ اون همه لبخند... اون همه جوونی و سرزندگی...
واقعا نمی دونم چی باید بنویسم...
...
...
واسه شادی روحش دعا کنین