مداد رنگي هاي امير ----------------------------------- هر روز رنگي متفاوت به اين تالار خواهند زد .....

[amir1985i]

رنگ امروز بوي عيد ميدهد بوي طراوت بوي شادابي بوي لحظه هاي خوب اي دريغا دوست داري برخي از لحظه ها به وجود نيامده بودند كه بخواهي فراموش كني ونتواني و اي دريغا كه بعضي لحظه ها آنقدر سريع گذشتند كه آرزوي برگشت آنها را داري
كاش ذهنم ياري كند و در خود با رنگهاي شيرين تداعي كند آن لحظه ها را

 

[Girlicious]

منم نقاشی میکشم و عاشق مداد رنگیام هستم هر دونشون که تموم میشن انگار تنم آتیش میگیره

 

[amir1985i]

میتوانی نقاش باشی
تصویر گر زیبایی باشی
اما خالق نمیتوانی باشی
همه زیباییها تنها توسط خدا خلق میشوند


يك روز به نقاشيهات نگاه ميكني و لذت ميبري
با خودت ميگي
واقعا قشنگ هستن
چي كشيدم
و يادت نمياد كه يك مداد رنگي زندگيشو گذاشت تا امروز لذت ببري

مداد رنگي ها امروز را در جعبه ماندند تا هواي آلوده اين شهر رنگ سياهي بر پيكرشان نزند
هر رنگي براي خود زيباست همه يكرنگ نميتوانند باشند
رنگ ها را تغيير دادن خود خواهيست
پلنگ صورتي را نميتوان آبي كشيد
و خوشبختي را نميتوان با سياه
در فكر آنم كه از من در ذهن چه ميكشي​

بدنبال رنگي ميگردم تا غروب را چون طلوع زيبا بكشم نه غم انگيز

امروز در انتظار رهگذري هستم تا رنگي نو به جعبه مدادرنگي اضافه كند و ميدانم تنها رنگ خالي در رنگهاي دنيا رنگ خداست

دریا را آبی بکش و جنگل را سبز
رخ مرا سرخ از سیلی بکش
زمانه زمانه ای است که باید رخ را با سیلی سرخ نگه داشت
تقدیر من این نیست که رخم زسیلی سرخ باشد
بی تدبیری آنان که تدبیرگران بزرگند روزگارمان را چنین کرده

فقط از مدادسياهم استفاده ميكنم به اميد روزي كه تمام شود و سياهي نباشد تا سياهنمايي كند


اگر امروز اثر نقاشي شما با رنگهاي روغني بر روي بوم خريدار پيدا كرده
فراموش نكنيد مداد رنگي اولين تصوير گر خلاقيت شما بود

رنگارنگ است دنياي پيرامون من
و لي زيبايي به رنگارنگي نيست
چه زشت است اين دنياي رنگارنگ من

رنگي كه هيچ وقت در تو نميبينند

رنگ تنهايي هايت و آن لحظه كه كسي كنارت نيست ​

باران با رنگ زلالش امروز ميبارد و گناه را از آسمان اين اين شهر ميشويد
كي باراني ميبارد كه اين تيرگي را از دلهايمان بشويد

​

 

[amir1985i]

گاهي اوقات بهم بگن تو
ميخوام بشينم گريه كنم
مشكلات گاهي چشمانت را آنچنان ميشويند كه توانايي پنهان كردن اين شستو شو را نداري

میتوانی نقاش باشی
تصویر گر زیبایی باشی
اما خالق نمیتوانی باشی
همه زیباییها تنها توسط خدا خلق میشوند


يك روز به نقاشيهات نگاه ميكني و لذت ميبري
با خودت ميگي
واقعا قشنگ هستن
چي كشيدم
و يادت نمياد كه يك مداد رنگي زندگيشو گذاشت تا امروز لذت ببري

مداد رنگي ها امروز را در جعبه ماندند تا هواي آلوده اين شهر رنگ سياهي بر پيكرشان نزند
هر رنگي براي خود زيباست همه يكرنگ نميتوانند باشند
رنگ ها را تغيير دادن خود خواهيست
پلنگ صورتي را نميتوان آبي كشيد
و خوشبختي را نميتوان با سياه
در فكر آنم كه از من در ذهن چه ميكشي​

بدنبال رنگي ميگردم تا غروب را چون طلوع زيبا بكشم نه غم انگيز

امروز در انتظار رهگذري هستم تا رنگي نو به جعبه مدادرنگي اضافه كند و ميدانم تنها رنگ خالي در رنگهاي دنيا رنگ خداست

دریا را آبی بکش و جنگل را سبز
رخ مرا سرخ از سیلی بکش
زمانه زمانه ای است که باید رخ را با سیلی سرخ نگه داشت
تقدیر من این نیست که رخم زسیلی سرخ باشد
بی تدبیری آنان که تدبیرگران بزرگند روزگارمان را چنین کرده

فقط از مدادسياهم استفاده ميكنم به اميد روزي كه تمام شود و سياهي نباشد تا سياهنمايي كند


اگر امروز اثر نقاشي شما با رنگهاي روغني بر روي بوم خريدار پيدا كرده
فراموش نكنيد مداد رنگي اولين تصوير گر خلاقيت شما بود

رنگارنگ است دنياي پيرامون من
و لي زيبايي به رنگارنگي نيست
چه زشت است اين دنياي رنگارنگ من

رنگي كه هيچ وقت در تو نميبينند

رنگ تنهايي هايت و آن لحظه كه كسي كنارت نيست ​

باران با رنگ زلالش امروز ميبارد و گناه را از آسمان اين اين شهر ميشويد
كي باراني ميبارد كه اين تيرگي را از دلهايمان بشويد

رنگ امروز بوي عيد ميدهد بوي طراوت بوي شادابي بوي لحظه هاي خوب اي دريغا دوست داري برخي از لحظه ها به وجود نيامده بودند كه بخواهي فراموش كني ونتواني و اي دريغا كه بعضي لحظه ها آنقدر سريع گذشتند كه آرزوي برگشت آنها را داري
كاش ذهنم ياري كند و در خود با رنگهاي شيرين تداعي كند آن لحظه ها را​