Fun beach day 
Tom goes to the park. He waves to his friend, Anna.
They have a picnic. They pour juice into cups and share snacks.
After eating, they fold the picnic blanket.
Anna has a ball. They play and laugh.
Nearby, children are singing. Tom and Anna clap along.
Tom sees a flower. He bends down to pick it.
At the end of the day, they wave to each other and go home.












ترجمه متن
تام به پارک میرود. او برای دوستش، آنا، دست تکان میدهد.
آنها پیک نیک دارند. آنها آبمیوه را در لیوانها میریزند و میانوعدهها را به اشتراک میگذارند.
بعد از غذا خوردن، زیرانداز پیک نیک را تا میکنند.
آنا یک توپ دارد. آنها بازی میکنند و میخندند.
نزدیک آنها، بچهها آواز میخوانند. تام و آنا با آنها دست میزنند.
تام یک گل میبیند. خم میشود تا آن را بچیند.
در پایان روز، آنها برای یکدیگر دست تکان میدهند و به خانه میروند.

Tom goes to the park. He waves to his friend, Anna.
They have a picnic. They pour juice into cups and share snacks.
After eating, they fold the picnic blanket.
Anna has a ball. They play and laugh.
Nearby, children are singing. Tom and Anna clap along.
Tom sees a flower. He bends down to pick it.
At the end of the day, they wave to each other and go home.














تام به پارک میرود. او برای دوستش، آنا، دست تکان میدهد.
آنها پیک نیک دارند. آنها آبمیوه را در لیوانها میریزند و میانوعدهها را به اشتراک میگذارند.
بعد از غذا خوردن، زیرانداز پیک نیک را تا میکنند.
آنا یک توپ دارد. آنها بازی میکنند و میخندند.
نزدیک آنها، بچهها آواز میخوانند. تام و آنا با آنها دست میزنند.
تام یک گل میبیند. خم میشود تا آن را بچیند.
در پایان روز، آنها برای یکدیگر دست تکان میدهند و به خانه میروند.