[FONT="][FONT="] این گناه عجب چيزي است ! واي از اين لحظه که مرگ میرسد ولي هنوز گناه از دل شسته نشده است. روی دل را شسته بود اما ريشههای گناه در عمق دل هست و ابليس همان را مقابل چشمش میآورد. در حالات يک بدبختي است که در ایام جوانی، مثلاً در بیست سالگی، یک عمل منافی را مرتكب شده بود، در هفتادسالگی که جان ميداد، لحظة جان دادن ديدند شعري را زمزمه ميكند كه آن ايام ما چه خاطرۀ خوشي بود. [/FONT][FONT="][FONT="][/FONT][/FONT][FONT="]پنجاه سال از آنموقع گذشته و همة قوا از بین رفته اما لذت آلودگي گناه كثيف در عمق دلش مانده است و الان بالا آمده است. این گناه شسته نشده بود، اين عذاب و آتش ميخواهد تا بفهمد كه گناه لذت نداشت.
گناه اینگونه است چه كنيم؟ با اين چه میكني؟ اگر گناهت از عمق دل شسته نشد، اينگونه رو میآید. آه! حالا ببین چه احتياجي به خدا داري؟ حالا ديدي کجای کار خراب است؟ اصلاً ما خودمان نميدانیم و نميتوانيم لذا این نیمهشب بگو: [/FONT][FONT="]«اللَّهُمَّ اغْسِلْنِي فِيهِ مِنَ الذُّنُوبِ».[/FONT][FONT="] [/FONT][/FONT]
بخشهایی از سخنان مرحوم سیدعلی نجفی ره