قاتل مرد آهنين در دادگاه چه گفت؟

paint

کاربر فعال
با ديدن او كه مردي قوي هيكل بود، وحشت كرده و ترسيدم. تصور مي‌كردم شايد اگر چاقويي كه همراه داشتم را به مرد قوي هيكل و دوستش نشان دهم، آنها صحنه را ترك مي‌كنند.
جام جم: پسر جواني كه يكي از قوي‌ترين مردان ايران را با ضربات چاقو در كرج كشته بود، روز گذشته به صورت فوق‌العاده در شعبه اول دادگاه كيفري استان البرز محاكمه و براي وي تقاضاي اعدام در ملا عام شد.

متهمان اين پرونده 3 پسر به‌نام‌هاي عليرضا، ناصر و عليرضا 17 و 18 ساله هستند. آنها شامگاه 25 تير سال جاري هنگام تردد با خودروي پرايد در 45متري گلشهر، خيابان پونه كرج با خودروي روح‌الله داداشي، قوي‌ترين مرد ايران و سرنشين همراه وي به صورت سطحي تصادف كردند كه ميان آنها مشاجره در گرفت.

در اين حادثه 3 پسر جوان با قوي‌ترين مرد ايران درگير شدند و يكي از آنها به نام عليرضا با 3 ضربه چاقو به قلب و گردن روح‌الله داداشي، او را مجروح كرد و همراه دوستانش متواري شد. داداشي در راه انتقال به بيمارستان به دليل شدت جراحات درگذشت. با پيگيري اين پرونده متهمان دستگير شدند و يكي از آنها به نام عليرضا به قتل روح‌الله داداشي و مصدوم كردن راننده يك‌خودروي پرادو پيش از قتل مرد آهنين ‌اعتراف كرد.

متهمان پس از بازسازي صحنه حادثه روانه زندان شدند و پرونده آنها با صدور كيفرخواست به شعبه اول دادگاه كيفري استان البرز ارسال شد و عامل جنايت روز گذشته تحت تدابير شديد امنيتي به دادگاه منتقل و محاكمه شد.

ابتداي جلسه دادگاه، رضوان‌منش، نماينده دادستان به تشريح كيفرخواست پرداخت و گفت: در اين پرونده عليرضا ـ م 18 ساله، به اتهام مباشرت در قتل روح‌الله داداشي و شركت در نزاع خياباني منجر به مصدوم كردن يك جوان به نام داريوش شد كه از روز 27 تير سال جاري در بازداشت موقت به سر مي‌برد. با توجه به شكايت اولياي دم، كشف خودروي متهم كه لكه‌هاي خون مقتول در آن وجود داشت، كشف آلت قتاله -چاقو- در بهشت زهراي تهران، گواهي پزشكي قانوني كه حاكي از آن بود روح‌الله داداشي به دليل خونريزي شديد ناشي از بريدگي عناصر حياتي بدنش فوت كرده، متهم را گناهكار شناخته و براي او تقاضاي اعدام در محل حادثه را دارم.

سپس 2 وكيل اولياي دم در جايگاه مخصوص قرار گرفتند و به نيابت از 11 خواهر و برادر مقتول براي عامل جنايت تقاضاي اعدام در ملا عام كردند. با ثبت اظهارات 2 وكيل اولياي دم، قاضي رنجبر رئيس شعبه اول دادگاه كيفري استان البرز، از متهم ـ عليرضا ـ خواست در جايگاه قرار گيرد و از خود دفاع كند.

خودت را معرفي كن.

عليرضا ـ م، 18 ساله هستم. بيكار، بدون سابقه كيفري و ساكن حسين‌آباد در مهرشهر كرج و تا سال سوم راهنمايي درس خوانده‌ام.

طبق محتويات پرونده و كيفرخواست صادره از دادسراي جنايي كرج، كشف آلت قتاله و گواهي پزشكي قانوني كه علت مرگ مقتول را مشخص كرده شما متهم به قتل عمد روح‌الله داداشي هستيد، اتهام را قبول داريد؟

بله، اما باور كنيد قصد كشتن او را نداشتم.

جزئيات شب حادثه را بيان كنيد.

آن شب من و دوستانم با خودرو در حال بازگشت به خانه‌مان بوديم كه مقتول و يك مرد جوان كه سرنشينان يك خودروي آزرا كه پشت سرمان در حركت بودند، چند بار چراغ‌هاي خودرويشان را روشن و خاموش ‌كردند و از ما ‌خواستند سريع‌تر حركت كنيم.

به دليل داشتن سرعت بالا و وجود سرعت‌گير در منطقه 45 متري گلشهر، سرعت خودرو را كاهش دادم. در همين موقع مشاجره لفظي ميان ما و يكي از سرنشينان خودرو رخ داد. بعد با نزديك شدن به خيابان پونه يكي از 2 سرنشين خودروي آزرا كه كمي از شيشه خودرو بيرون آمده و فحاشي مي‌كرد، محكم ضربه‌اي به دستم زد.

همان‌جا با هم درگير شديد؟

بله. با توقف خودرو، يكي از دوستان من پياده و با سرنشينان آزرا درگير شد. در جريان درگيري داداشي از خودرو بيرون آمد و ابتدا يك سيلي به صورتم زد كه از دهانم خون آمد. او چند بار گفت مرا مي‌شناسي ولي من توجهي به حرف‌هاي او نكردم. با ديدن او كه مردي قوي هيكل بود، وحشت كرده و ترسيدم. تصور مي‌كردم شايد اگر چاقويي كه همراه داشتم را به مرد قوي هيكل و دوستش نشان دهم، آنها صحنه را ترك مي‌كنند.

چند ضربه به مقتول زدي؟

ابتدا با چاقو 2 ضربه به دستان او زدم و بعد در حالي كه عقب عقب به سمت خودرويمان مي‌رفتم، ضربه‌اي به او زدم كه به گردنش اصابت كرد و باعث مرگش شد.

چرا در جريان درگيري فرار نكردي و ترجيح دادي از چاقو استفاده كني؟

نمي‌دانم، شايد فقط مي‌خواستم 2 سرنشين خودروي آزرا را بترسانم.

خانواده‌ات از ماجراي جنايت باخبر بودند؟

بله. حتي لباس‌‌هاي خون‌آلود خود را شستم و روز بعد وقتي از مرگ مرد جوان كه فهميده بودم، قوي‌ترين مرد ايران است به اردبيل رفتم، اما در ميانه راه بازگشته و خود را به پليس تسليم كردم.

از چه زماني چاقو حمل مي‌كني؟

از 3 تا 4 سال قبل ولي از آن زياد استفاده نكردم.

با جواني به نام داريوش كه ديگر شاكي پرونده است چگونه درگير شدي؟

يك ساعت پيش از حادثه قتل در حوالي خيابان نهم قلم در شاهين‌ويلاي كرج ، داريوش كه با خودرويش در حال حركت بود در پي سبقت گرفتن با او درگير شده و با توقف خودرويش، به سوي او حمله كرده و بشدت او را كتك زديم و پس از عربده‌كشي در منطقه فرار كرديم.

هر دو اتهام قتل و كتك زدن شاكي جوان را قبول داريد؟

بله هر دو اتهام را قبول دارم و هر مجازاتي را كه دادگاه صادر كند، مي‌پذيرم.

در پي اظهارات متهم به قتل، وكيل وي به دفاع از او پرداخت و با بيان اين‌كه متهم در دي‌ماه امسال به سن قانوني 18 سالگي مي‌رسد،‌عفو متهم را خواستار شد. اين در حالي بود كه عليرضا در اعترافاتش، خواستار عفو نشده بود. پس از آن دومين شاكي پرونده نيز از متهم شكايت كرد و خواستار مجازات وي شد.

با پايان يافتن جلسه دادگاه، قاضي رنجبر رئيس شعبه اول دادگاه كيفري استان البرز همراه 4 قاضي مستشار (بصيرنيا، عبدي، موسويان و مازني)‌ وارد شور شدند تا حكم قضايي را صادر كنند.

حاشيه دادگاه

* در حالي كه قرار بود دادگاه متهم قتل روح‌الله داداشي ساعت 9 صبح ديروز در دادگاه كيفري استان البرز برگزار شود، اما با 2 ساعت و 17 دقيقه تاخير برگزار شد و ساعت
23/13 پايان گرفت.

* فقط خبرنگاران، اولياي دم مقتول و چند نفري از اقوام آنها و تني چند از مسوولان قضايي و انتظامي كرج در سالن جلسه دادگاه حضور يافتند و افراد ديگري كه قصد داشتند در جريان محاكمه قرار گيرند، به سالن ديگري منتقل شدند و از طريق ويدئو كنفرانس پيگير محاكمه بودند.

* ساعت 17/ 11 به محض آن‌كه ماموران زندان، متهم را تحت تدابير امنيتي به سالن دادگاه آوردند، يكي از خواهران مقتول خطاب به متهم گفت: چرا برادرم را كشتي؟!

* متهم در جريان محاكمه فقط آرام بود و با خونسردي به تشريح حادثه پرداخت و حتي يك بار هم از اولياي دم تقاضاي بخشش نكرد.

* علي برادر بزرگ‌تر مقتول، دقايقي پيش از پايان محاكمه متهم در ميان جمعيت حاضر در دادگاه از برادرش صحبت كرد و خواستار اجراي سريع حكم در محل جنايت شد.

* وكيل عليرضا گفت: موكلم تاكنون سابقه كيفري نداشته و در دفاع از خود مرتكب جنايت شده و كار وي دفاع مشروع بوده و به سن قانوني نرسيده است.
 

senaps

عضو جدید
کاربر ممتاز
چیزی که من شنیدم،این هستش که برادر اقای داداشی،یه بابایی رو میکشه و این اقای داداشی ازش حمایت میکنه که بیاد بیرون و قصاص نشه!!!
این اقایون که ظاهرا جزو خانواده ی خسروی (قهرمان تکواندو؟! در ایلام!!) هستن،هم بعد از چند سال میرن خود داداشی رو میکشن!!!
این چیزی بود که تو ایلام پخش شد و این خونواده ی خسروی ها خیلی بزرگن و این چند وقته ی اخیر،محلشون کلا شلوغ بود و یه سری شیرینی پخش کردن هم داشتن!!!

شیرینی پخش کردن و اینا رو خودم دیدم همزمان با خبر مردن داداشی،ولی اینکه واقعا کار اینا بوده یا نه رو نمی دونم!!
 

sana b

عضو جدید
خاک تو سرشون کنن به نظرم باید هر سه تاشونو اعدام کنن واقعا زور داره که اینهمه تلاش کنی بشی قویترین مرد ایران بعد 3تا بچه خورده بزن بکشنت:mad:
 

simiar

عضو جدید
به نطر من آقای داداشی هم میتونست به جای گلاویز شدن و ادب کردن یه پسر 17 ساله بی ادب ، کوتاه بیاد و اصلاً پیاده نشه. هر کسی بزرگتر باشه باید بیشتر گذشت داشته باشه.
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خاک تو سرشون کنن به نظرم باید هر سه تاشونو اعدام کنن واقعا زور داره که اینهمه تلاش کنی بشی قویترین مرد ایران بعد 3تا بچه خورده بزن بکشنت:mad:

قوی‌ترین مرد ایران شدن دلیل بر برتری این فرد بر دیگران نیست و همینطور دلیلی بر عربده کشی و گستاخی و سیلی زدن و غیره

فرضیات زیادی بر این جریان حاکمه که نمیشه در مورد این افراد قضاوت کرد و امیدوارم اینبار نیز، به اشتباه کسی اعدام نشه
هرچند اصلن کار این سه شخص رو صحیح نمی‌دونم و البته، دفاع این افراد از خودشون نیز قابل تقدیر و ستایشه! هرچند قتل، قابل ستایش نیست!
 

Mossit

عضو جدید
کاربر ممتاز
واقعا متاسفم، می آییم به وسیله صدا و سیما یه سری انسان های بی ظرفیت و بی فرهنگ که فقط هیکل گنده کرده اند رو می کنیم قهرمان ملی که بیان این فجایع رو به بار بیارن. این اولی اش نبوده و اگه همین طور ادامه بدیم آخری اش هم نخواهد بود.
 

senaps

عضو جدید
کاربر ممتاز
در هر صورت،من شخصا امیدوارم که یه قتل دیگه صورت نگیره و این افراد کشته نشن و مجازات بشن
 

Nazanin07

عضو جدید
به نطر من آقای داداشی هم میتونست به جای گلاویز شدن و ادب کردن یه پسر 17 ساله بی ادب ، کوتاه بیاد و اصلاً پیاده نشه. هر کسی بزرگتر باشه باید بیشتر گذشت داشته باشه.
بله دقیقا همینه
اینا که ادعای قوی بودن و ورزشکار بودنشون میشه دیگه چرا؟؟
 

Pari-2719

عضو جدید
کاربر ممتاز
خاک تو سرشون کنن به نظرم باید هر سه تاشونو اعدام کنن واقعا زور داره که اینهمه تلاش کنی بشی قویترین مرد ایران بعد 3تا بچه خورده بزن بکشنت:mad:


بعید اعدام بشن چون هنوز 18 سال شون نشده
 

Pari-2719

عضو جدید
کاربر ممتاز
من هم شنیدم اون سه نفر فقط برای تلافی اینکار را کردند :cry:
 

*باران*

عضو جدید
کاربر ممتاز
این به قول یارو گفتنی قوی ترین مردان خیلی با اون چیزی که بعضیا فکر میکنن فرق دارن تقریبا همه شون مشکل دارن به گفته ی خیلی از خبر گذاریا اینا از شهرتشون سوء استفاده میکنن برای زور گیری ،یا کتک کاری، یا فریب دخترامثلا اخیرا این قرایی ها هم یکی رو زدنتازه یه سال تو برنامه ی مردان آهنین 2 دسته میشن و با چاقو و قمه و شمشیر میوفتن به جون هم آخرشم خیلیاشون زخمی میشنبلاخره صدا وسیما تصمیم قطعی گرفت که پخش این برنامه ی بی فایده و دردسر آفرین رو متوقف کنه سرتوووووون رو درد آوردم ببببخخخخخخخشششششششیییییییددد
 

LeonardoDavinchi

کاربر فعال
اين كه قبلا يه چي ديگه مي گفت



[h=2]قاتل داداشی:طاقت این همه عذاب را ندارم،مرا خلاص کنید![/h]روزنامه جام جم نوشت:
با پایان تحقیقات در مورد پرونده قتل قوی‌ترین مرد ایران، متهمان به زودی صحنه حادثه را بازسازی می‌کنند و پرونده آنها با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران ارسال می‌شود.
متهمان این پرونده 3 پسر به نام‌های علیرضا، ناصر و علیرضا 17 و 18 ساله هستند. آنها شنبه‌شب گذشته هنگام تردد با خودروی پراید در 45 متری گلشهر کرج با خودروی روح‌الله داداشی، قوی‌ترین مرد ایران و سرنشین همراه وی به‌صورت سطحی تصادف کردند که میان آنها مشاجره درگرفت.
در این حادثه 3 پسر جوان با قوی‌ترین مرد ایران درگیر شدند و یکی از آنها به نام علیرضا با 3 ضربه چاقو به قلب و گردن روح‌الله داداشی، او را مجروح کرد و همراه دوستانش متواری شد. داداشی در راه انتقال به بیمارستان از شدت جراحات درگذشت اما با تلاش ماموران، متهمان در کمتر از 30 ساعت دستگیر شدند و به اتهام وارده اعتراف کردند.

با عامل این جنایت گفت‌وگو شده است:

خودت را معرفی کن؟
علیرضا هستم و 18 سال دارم.

میزان تحصیلات؟
تا سال سوم راهنمایی درس خواندم و به دلیل این که علاقه‌ای به ادامه تحصیل نداشتم، درس خواندن را رها کردم و اکنون کارگری می‌کنم.

رابطه شما با خانواده‌ات چطور بود؟
بد نبود و اختلافی با هم نداشتیم.

چطور با علیرضا و ناصر ـ همدستانت ـ آشنا شده بودی؟
در بوستان نزدیک خانه‌مان با هم دوست شده بودیم. آنها نیز مانند من به درس خواندن و ادامه تحصیل علاقه‌ای نداشتند.

چرا چاقو حمل می‌کردی؟
یک روز برای ملاقات با دوستانم ـ ناصر و علیرضا ـ به بوستان نزدیک خانه‌مان رفته بودم ‌که مشاهده کردم مردی غریبه راه یک پسر نوجوان را سد کرده و با تهدید چاقو از وی پول زور می‌خواهد. ترسیدم و فرار کردم و از همان موقع برای دفاع از خود سلاح حمل می‌کردم.

از شب حادثه بگو؟
آن شب از برادرم خواستم تا خودروی پرایدش را به من امانت دهد تا مادر بیمار یکی از دوستانم را به بیمارستان ببرم. با این ترفند خودرو را از برادرم گرفتم و سراغ ناصر و علیرضا رفته و برای تفریح به یکی از بوستان‌ها رفتیم و پس از آن با خودرو در سطح شهر می‌گشتیم.

حادثه چگونه رخ داد؟
ساعات پایانی شب شنبه بود. در بازگشت به خانه‌مان در منطقه 45 متری گلشهر ناخواسته آینه کناری خودرو من به یک خودروی آزرا برخورد کرد و همین موضوع باعث درگیری ما با راننده و همراه وی شد. بعد از طی مسافتی خودروی هر دویمان در خیابان پونه در همان حوالی متوقف شد.
با بالا گرفتن درگیری‌مان وقتی مقتول قصد نزدیک شدن به من را داشت با دیدن هیکل تنومند وی ترسیده و برای نجات جان خود و دوستانم با چاقو به او حمله کردم و سپس فرار کردیم.

خانواده‌ات از ماجرا خبر داشتند؟
نه، وقتی به خانه‌مان آمدم خواب بودند. بلافاصله لباس خون‌آلودم را در سطل زباله انداخته و در خیابان گذاشتم و تا صبح خوابم نمی‌برد و چهره مرد جوان مقابل چشمانم بود. گمان می‌کردم مردم او را به بیمارستان منتقل کرده و نجاتش داده‌اند.
روز بعد پول و لباس‌هایم را درون ساکی گذاشته و از خانه بیرون زدم و به مادرم گفتم به مسافرت می‌روم. سرگردان کوچه و خیابان‌ها بودم از دوستانم نیز خبری نبود. به شدت احساس ترس کرده بودم.

چطور از مرگ روح‌الله داداشی با خبر شدی؟
من نام مقتول را نمی‌دانستم و او را نمی‌شناختم. صبح دوشنبه وقتی سوار تاکسی شدم، از طریق رادیو شنیدم مردی که از قوی‌ترین مردان ایران و جهان بوده به طرز مرموزی کشته شده است، با شنیدن این خبر به شدت شوکه شده و می‌ترسیدم او همان مردی باشد که من با چاقو به او حمله کرده بودم.

بعد چه شد؟
با پیاده شدن از خودرو به سمت کیوسک روزنامه‌فروشی رفته و چند روزنامه خریدم و با خواندن خبر قتل و دیدن عکس مقتول دیگر مطمئن شدم او همان مردی بوده که با وی درگیر شده بودم. چند بار با تلفن دوستانم تماس گرفتم اما پاسخی نمی‌دادند. با احتمال این که آنها از سوی پلیس شناسایی و دستگیر شده‌اند، به فرار ادامه دادم تا این که هنگام خروج از کرج در میدان امام خمینی (ره) از سوی ماموران شناسایی و دستگیر شدم.

اکنون که دستگیر شده‌ای چه احساسی داری؟
تا پیش از دستگیری عذاب وجدان داشتم و چهره مقتول یک لحظه از مقابل چشمانم دور نمی‌شد، اما اکنون کمی آرام‌تر شده و فقط منتظرم هر چه زودتر مجازات شوم. دیگر نمی‌خواهم زنده باشم.
من شرمنده خانواده‌ام هستم. با لحظه‌ای غفلت، کاری از من سر زد که باعث شد جوان بی‌گناهی را قربانی و زندگی خود و دوستانم را نیز تباه کنم.

سابقه کیفری داری؟
نه، ندارم.

حرف آخر؟
طاقت این همه عذاب را ندارم، ‌از مسوولان قضایی می‌خواهم مرا مجازات کنند، کاش چاقویی حمل نمی‌کردم، کاش کسی به من می‌گفت در زندگی سرانجام خلاف و حمل چاقو مرگ است، از همه خجالت می‌کشم...
 
بالا