به این سوالتون از زبان دکتر شریعتی پاسخ میدم:
اما علی صبر کرد. چرا علی صبر کرد؟ چرا با دم بران شمشیرش نیمه خویش را, نیمه ای را که خدا و رسولش از آن او میخواندند, از نیمه دیگری که در زیر آن سقف(سقیفه بنی ساعده) بهم چسباندند جدا نکرد؟ و نه تنها جدا نکرد که بر این ساخت و پاختی که بدست سیاست در زیر سقفی رخ داد و علی از آن آگاه نبود و مهاجران و یاران رسول نیز حضور نداشتند, تبعیت نیز کرد.
داستان بیعت و صبر علی را چه خوب تمثیل کرده اند: زنی فرزند مادری را ربوده بود و مادر شکایت به قاضی برد. زن و مادر در محکمه حضور یافتند و کودک در برابر قاضی قرار گرفت. قاضی هوشیار گفت: جلاد این کودک را از میانه به دو نیم کن و هر نیمی را به یکی از این دو زن ده تا عدالت شده باشد و هیچکدام محروم نگردند.... زن ساکت ماند... اما مادر فریاد زد و خود را به روی کودک افکند و او را در برابر محکمه به زن غاصب رد کرد و در حالیکه درد صدایش را میبرید گفت: نه !! این کودک از آن من نیست, از آن این زن است.
اگر علی, اسلام را با شمشیر از چنگ خلافت بدر میبرد, خلیفه را با قیام مسلحانه میراند و پیوند سقیفه را با تیغ مگسست, اسلام نیز پایمال شده بود و به باد میرفت و این حقیقتی است که هر که با چشم دقیق جامعه شناس و تاریخ دان و سیاست بین مینگرد آنرا میابد.
متن زیبایی نوشتن لینکشو براتون میذارم جالبه بخونیدش:
http://www.shariati.com/farsi/tarikhvaali.html
مرسی بابت لینک.
خب نوشته شده علی سکوت کرد که اگر نمیکرد اسلام نیز پایمال شده بود. خب الان برای من جای سواله شما این مطالب رو قبول دارید پس چرا اینقدر با درشت کردن مساله خلافت علی سعی در راه انداختن جنگ شیعه و سنی در منطقه دارید؟!
علی سکوت کرد تا اسلام پایدار بمونه ولی پیروانش که ...!! ( البته منظورم شخص شما نیست ...)
و بعد فرض کنیم که علی 1400 سال پیش خلیفه اول میشد و بعد اون نیز فرزندانش ... در این صورت مگر علی چیزی غیر از کتاب خداوند تعلیم و مردم رو به ستایش غیر خدا دعوت میکرد؟؟
بقول دکتر شریعتی آیا علی گردشگاه شیعه برای شیعیانش نشده به جای اینکه راهشان باشد ؟!
فکر نمیکنید پیروان علی از هدف قرآن تماما دور شده اند ؟!!
(البته از شما جواب نمیخواهم)
مشکل اینجاست که امروز وحدتی وجود ندارد که بخواهیم حفظش کنیم پس باید آن را ایجاد کنیم.شما از ادبیاتی استفاده می کنی که فقط موجب اختلاف شده، می شود و اگر ادامه پیدا کند خواهد شد. کسی به چیزی عمیقاً اعتقاد دارد برای آن تلاش هم می کند. اصول و افکار مختلف می توانند در کنار هم وجود داشته باشند حتی اگر متضاد باشند. مهم یک چیز است اعتقاد به خالق یگانه و نیکی.
دوست عزیز نکته ی خیلی خوبی رو بیان کرد و اصل ماجرا همین جاست یعنی کلا 124 هزار پیغمبر فرستاده شد که بگه تمام امور بدست خداست ولی شما به شعر زیر نگاهی بیندازید. در یکی از تاپیک های همین سایت خوندم . شرک در لابلای این شعر موج میزنه :
ﻣﻦ ﻣﺴﯿﺤﯽ ﻣﯿﺸﻮﻡ ﻋﯿﺴﯽ ﺍﮔﺮ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﺪ
ﺯﻧﺪﻩ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻫﻞ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﯾﺎﻋﻠﯽ .
ﯾﺎﮐﻠﯿﻤﯽ ﻣﯿﺸﻮﻡ ﻣﻮﺳﯽ ﺍﮔﺮ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﻨﺪ .
ﺍﮊﺩﻫﺎ ﮐﺮﺩﻩ ﻋﺼﺎ ﺭﺍ ﺍﻭﺑﺪﻭﻥ ﯾﺎﻋﻠﯽ.
ﻣﻦ ﻏﻼﻡ ﯾﻮﺳﻒ ﺑﺎﺯﺍﺭﻣﺼﺮﻡ ﮔﺮﺑﺪﺍﻧﻢ
ﮐﺮﺩﻩ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﺯﻟﯿﺨﺎ ﺭﺍ ،ﺍﻭﺑﺪﻭﻥ ﯾﺎﻋﻠﯽ.
ﭘﯿﺮﻭ ﺩﯾﻦ ﺧﻠﯿﻠﻢ، ﮔﺮﺑﮕﻮﯾﺪ ﻣﺪﻋﯽ
ﺟﺎﻥ ﻣﺮﻏﺎﻥ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺣﯿﺎ ﺍﻭﺑﺪﻭﻥ ﯾﺎﻋﻠﯽ
ﭼﻮﻥ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﺣﻀﺮﺕ ﯾﻮﻧﺲ ﻣﺮﯾﺪﺵ ﻣﯿﺸﻮﻡ
ﺯﻧﺪﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﻗﻌﺮ ﺩﺭﯾﺎ ﺍﻭﺑﺪﻭﻥ ﯾﺎﻋﻠﯽ.
ﻣﺴﻠﮏ ﻧﻮﺡ ﻧﺒﯽ ﺭﺍﭘﯿﺸﻪ ﻣﯿﺴﺎﺯﻡ ﺑﺪﺍﻧﻢ
ﮔﺸﺘﻪ ﻓﺎﺭﻍ ﺍﺯﺑﻼﯾﺎ ﺍﻭﺑﺪﻭﻥ ﯾﺎﻋﻠﯽ
نمیدونم چند درصد از آیات قرآن رو میشه برای رد این شعر بکار برد ؟! چند بار در قرآن آیه لا حول ولا قوة الا بالله تکرار شده ؟!!
چندبار در قرآن آمده که ای پیغمبر بگو من هم همانند شما بشری هستم مگر اینکه به من وحی میشود که خدایی جز خدای یگانه نیست ؟!! ( قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ )
این چه فرقه ای است که پیغمبر خدا همانند همه بشر است ولی امامش مقامی برابر خدا پیدا میکند ؟!!


