فقط حیدر امیرالمومنین است...

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
عن ابن عباس قال: «لمَّا حُضِرَ النّبي ‏صلي الله عليه وآله وسلم و في البيت رجال فيهم عمر بن الخطاب، قال: «هَلُّمَ اَکتُب لکم کِتاباً لَنْ تَضِلُّوا بَعدَه» قال عُمر: إنَّ النّبي ‏صلي الله عليه وآله وسلم غَلَبَه الوَجَع و عِنْدَکُم القُرآنُ، فحسبُنا کتابُ اللَّه.
و اختلفَ اَهْلُ البَيتِ. اخْتصَمُوا، فَمنهم من يقول: قَرِّبُوا يَکتب لکم رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم کتاباً لن تَضِلُّوا بَعْدَه، و منهم مَن يقولُ ما قالَ عُمر، فَلَمَّا اَکثَروا اللَّغَطَ وَ الاخْتلافَ عند النَّبي ‏صلي الله عليه وآله وسلم قال: «قُومُوا عَنّي» قال عُبيدُ اللَّه: فکان اِبْنُ عَبَّاسٍ يَقولُ: اِنَّ الرَّزيَّةَ کُلَّ الرَّزيَّةِ ما حالَ بَينَ رَسُول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم و بَيْنَ اَن‏يکتُب لَهُم ذلک‏الْکِتابَ مِنْ اِخْتِلافِهِم ولَغَطِهِم»؛{ صحيح بخاري، کتاب الاعتصام بالکتاب و السنة، باب کراهية الاختلاف، ص 1266، ح 7366}

ابن عباس گفت: وقتي رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم در حال احتضار بود، و در خانه [آن حضرت] مرداني بودند و در بين آنها عمر بن الخطاب نيز حضور داشت، رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: بياييد بنويسم براي شما نوشته‏اي که بعد از آن گمراه نشويد، عمر گفت: درد بر رسول اللَّه‏ صلي الله عليه وآله وسلم غلبه کرده و نزد شما قرآن هست، پس کتاب خدا ما را کفايت مي‏کند، و کساني که در خانه بودند اختلاف کردند، با هم خصومت و دشمني کردند، پس برخي مي‏گفتند: بياوريد تا رسول اللَّه‏ صلي الله عليه وآله وسلم کتابي بنويسد، که بعد از آن گمراه نشويد، و برخي حرف عمر را مي‏زدند، پس وقتي همهمه و سر و صدا را زياد کردند ونزد آن‏حضرت‏اختلاف نمودند، رسول اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: «از نزد من برخيزيد» عبيداللَّه [راوي حديث]گويد: پس ابن عباس مي‏گفت: به درستي که مصيبت و همه مصيبتها آن است که حائل شد بين رسول‏اللَّه ‏صلي الله عليه وآله وسلم و بين اينکه براي آنها آن نوشته را بنويسد، از جهت اختلاف آنها و همهمه و سر و صداي آنها.

حَدَّثَنَا قَبِيصَةُ حَدَّثَنَا ابْنُ عُيَيْنَةَ عَنْ سُلَيْمَانَ الْأَحْوَلِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ عَنْ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا أَنَّهُ قَالَ يَوْمُ الْخَمِيسِ وَمَا يَوْمُ الْخَمِيسِ ثُمَّ بَكَى حَتَّى خَضَبَ دَمْعُهُ الْحَصْبَاءَ فَقَالَ اشْتَدَّ بِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَجَعُهُ يَوْمَ الْخَمِيسِ فَقَالَ ائْتُونِي بِكِتَابٍ أَكْتُبْ لَكُمْ كِتَابًا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَدًا فَتَنَازَعُوا وَلَا يَنْبَغِي عِنْدَ نَبِيٍّ تَنَازُعٌ فَقَالُوا هَجَرَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ دَعُونِي فَالَّذِي أَنَا فِيهِ خَيْرٌ مِمَّا تَدْعُونِي إِلَيْهِ وَأَوْصَى عِنْدَ مَوْتِهِ بِثَلَاثٍ أَخْرِجُوا الْمُشْرِكِينَ مِنْ جَزِيرَةِ الْعَرَبِ وَأَجِيزُوا الْوَفْدَ بِنَحْوِ مَا كُنْتُ أُجِيزُهُمْ وَنَسِيتُ الثَّالِثَةَ وَقَالَ يَعْقُوبُ بْنُ مُحَمَّدٍ سَأَلْتُ الْمُغِيرَةَ بْنَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ جَزِيرَةِ الْعَرَبِ فَقَالَ مَكَّةُ وَالْمَدِينَةُ وَالْيَمَامَةُ وَالْيَمَنُ وَقَالَ يَعْقُوبُ وَالْعَرْجُ أَوَّلُ تِهَامَةَ».{صحیح بخاری باب جوائز الوفد، ص 504، ح 3053}

بخاري از ابن عباس نقل مي‌كند: پنجشنبه چه پنجشنبه‌اي سپس ابن عباس آنقدر گريست كه سنگ ريزه‌هاي جلويش تر شد. سپس افزود روز پنجشنبه درد بر پيامبر سخت گرفت، فرمود كاغذي بياوريد تا براي شما نوشته‌اي بنويسم كه پس از آن هرگز گمراه نشويد آنگاه به نزاع پرداختند در اين وقت گفتند «هجر رسول الله» (پيامبر عقلش را از دست داده، هذيان مي‌گويد) پيامبر فرمودند مرا واگذاريد در همين حاليكه هستم برايم بهتر است تا آنچه مرا به آن مي‌خوانيد. پيامبر به سه چيز هنگام مرگ وصيت كردند: مشركان را از جزيره العرب خارج كنيد، به آناني كه به مدينه مي‌آيند همانطور كه من جايزه مي‌دادم جايزه دهيد (راوي گويد) سومي را فراموش كرد‌ه‌ام.

منابع دیگر:
صحیح بخاری:
-باب کتابة العلم، ص 25، ح 114
-باب اخراج اليهود، ص 527، ح 3168
-باب مرض النبي ‏صلي الله عليه وآله وسلم و وفاته، ص 754، ح 4431
-باب مرض النبي ‏صلي الله عليه وآله وسلم و وفاته، ص 754، ح 4432
-باب قول المريض، قوموا عنّي ص 1004، ح 5669.
صحیح مسلم ج ۵ ص ۷۵ حدیث ۴۱۲۴
معجم اوسط طبرانی ج ۵ ص ۲۸۸
معجم الزوائد الهیثمی ج ۹ ص ۳۴
کنزل العمال متقی اهندی ج۵ ص ۶۴۴
طبقات ابن سعد ج ۲ ص ۲۴۳
مسند احمد ج ۳ ص ۲۴۳
مسند احمد ص ۲۹۳
کامل ابن اثیر ج ۲ ص ۳۲۰
فتح الباری ابن حجر عسقلانی ج ۸ ص ۱۰۱ دار المعرفه للطابعه و النشر بیروت - لبنان
کشف الغمه ج ۲ ص ۴۷ ابن ابی افتح الاربلی دار الاضواء بیروت لبنان



"وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ-إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ"
(آِیه 3و4 سوره نجم)

کمی فکر کنیم
به راستی چه کسی شایسته جانشینی رسول الله(ص)بود؟!!!


 

Joe_Bel

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز


"وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ-إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ"
(آِیه 3و4 سوره نجم)

کمی فکر کنیم
به راستی چه کسی شایسته جانشینی رسول الله(ص)بود؟!!!




شیعه میگوید:
آیه ﴿ وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَىٰ ﴿١﴾ مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَىٰ ﴾. (النجم: 1-2).
«سوگند به ستاره (ثریا) هنگامى كه افول (غروب) مى‏كند. كه هرگز (محمد) از حق و هدايت منحرف نشده و مقصد را گم نكرده است»
علی بن مغازلی شافعی فقیه با اسناد به ابن عباس روایت می‌کند که گفت: همراه با گروهی از جوانان بنی هاشم نزد پیامبر نشسته بودم که ناگاه ستاره‌ای فرود آمد، رسول خدا فرمود: (هر کس که این ستاره در منزل او فرود آمده باشد. وصی و جانشین بعد از من است). جوانانی از بنی هاشم برخاستند و دیدند که آن اختر در منزل علی فرود آمده است، پس گفتند: ای رسول خدا، به راستی تو در عشق علی گمراه شده‌ای، پس خداوند متعال چنین نازل فرمود: ﴿ وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَىٰ ﴿١﴾ مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَىٰ ﴾. (النجم: 1-2).


پاسخ اهل سنت :
اولا گفتیم ابن مغازلی نماینده اهل سنت نیست، او بدون سند این حدیث را روایت کرده است ما او را در بخش اول مقاله به شما شناساندیم ، یکی از شیعه بپرسد که کی به ابن مغازلی این حق را داده که هرچه دلش خواست تحت عنوان تفسیر بگوید؟ ابن مغازلی نه محدث است نه مفسر.
دوم اینکه حدیث مذکور به اتفاق دانشمندان علم حدیث کذب است،
سوما اینکه این قرآن شیعه چرا همیشه داستان را از نیمه دوم تعریف میکند و نیمه اول را رها میکند؟!!
در این داستان ..... یعنی نشستن جوانان بنی هاشم نزد پیامبر را ..... فرود آمدن ستاره‌ای را...... فرموده: (هر کس که این ستاره در منزل او فرود آمده باشد. وصی و جانشین بعد از من است). را ...... و فرود آن در خانه علی را ........... و مخالفت جوانان بنی هاشم با رسول الله را و گمراه خواندن رسول الله را ............. هیچ ذکر نمیکند و فقط آخر داستان را ذکر میکند که «سوگند به ستاره هنگامى كه افول مى‏كند. كه هرگز محمد از حق و هدايت منحرف نشده است!
آیا این دلیل بر این نیست که یا قسمت اول را شیعه خودش ساخته است یا این آیه ربطی به علی ندارد ؟
و سیاق قرآن هم این است که کافران همیشه پیامبر را گمراه و دیوانه میگفتند و الله میفرمود که تو گمراه و دیوانه نیستی و این هم بر همان سیاق است
وای بر شیعه وای بر شیعه چگونه درقیامت با الله روبرو خواهد شد؟

چهارما: سوره نجم مکی است و ابن عباس رضی الله عنه در زمانی که پیامبر وفات فرمود، هنوز نوجوانی نابالغ بود و این در صحیحین آمده است. پس نتیجه می‌گیریم که یا ابن عباس در زمان نزول این آیه هنوز به دنیا نیامده بوده، و یا اگر بوده کودکی نابالغ بوده است. وقتی پیامبر هجرت فرمود، ابن عباس حدود پنج سال داشت. پس ای این مغازلی و ای شیعه اول دروغ گفتن را یاد بگیرید!!!

پنجما: اینکه سوره نجم در همان اوایل اسلام نازل شد و علی هنوز خانه نداشت !!! پس ای این مغازلی و ای شیعه اول دروغ گفتن را یاد بگیرید!!!
شیشما: مسأله وصیت به امامت اگر حقیقت داشته باشد چنانکه در روز غدیر خم ادعایش را کرده‌اند در اواخر دوران نبوت بوده است، پس چطور ادعا می‌کنند که این سوره در چنان زمانی نازل شده است؟
هفتم: حالا میدانیم ستاره ها کره های آتشین خیلی بزرگ هستند و بر زمین سقوط نمیکند البته شهاب سنگ سقوط میکند اما آن مثل برق میاید و خانه را خراب میکند مثل صاعقه!


هشتما: مفسران تفسیر شان هست بروید ببینید که آیا کسی چنین گفته که شیعه میگوید؟
نهم: آن کسی که به رسول خدا صلی الله علیه وسلم بگوید: «گمراه شده‌ای» کافر است، و کافران را پیامبر قبل از بیان شهادتین و وارد شدن به اسلام امر به فروع نمی‌فرمود.


جمله ای که در اول این مقاله آوردم گفته های برادر گرامی ما هابیل است که دوست دارم در آخر باز نقل کنم:
<< بزرگترین خیانت شیعه در طول تاریخ این بوده است که قرآن را به انحصار شخصی اهل بیت در آورده و علت نزول آن را ذکر اوصاف خانواده ی چند نفر ه ی اهل بیت دانسته اند
مثل اینکه قرآن فقط وتنها برای ستایش واعلام عمومی اوصاف آنها نازل شده که مردم جهان به حقانیت آنها ایمان بیاورند!!>>

--------------------------------------------

پیامبر همه اقوالش بنا به آیه « وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ ﴿٣﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ ﴿٤﴾ » (سوره نجم) وحی شمرده می شوند، به حضرت عمر رضی الله عنه دستور دادند که قلم و دوات بیاور ولی او در جواب پیامبر حسبنا کتاب الله گفته وبه وحی عمل نکردند و دستور آنحضرت را نادیده گرفته و با سر باز زدن از دستور پیامبر، سبب ایذاء آنحضرت را فراهم آورد.

--------------------------------------------

آن کلامی، وحی تلقی می شود که وحی متلو باشد نه غیر متلوّ و مراد آیه « وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ ﴿٣﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ ﴿٤﴾ » (نجم) وحی متلوّ است نه غیر متلو بدلیل اینکه بعد از این آیه لفظ « عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَىٰ ﴿٥﴾ » مذکور است.

 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز

پیامبر همه اقوالش بنا به آیه « وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ ﴿٣﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ ﴿٤﴾ » (سوره نجم) وحی شمرده می شوند، به حضرت عمر رضی الله عنه دستور دادند که قلم و دوات بیاور ولی او در جواب پیامبر حسبنا کتاب الله گفته وبه وحی عمل نکردند و دستور آنحضرت را نادیده گرفته و با سر باز زدن از دستور پیامبر، سبب ایذاء آنحضرت را فراهم آورد.

--------------------------------------------

آن کلامی، وحی تلقی می شود که وحی متلو باشد نه غیر متلوّ و مراد آیه « وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ ﴿٣﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ ﴿٤﴾ » (نجم) وحی متلوّ است نه غیر متلو بدلیل اینکه بعد از این آیه لفظ « عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَىٰ ﴿٥﴾ » مذکور است.

دوست عزیز من درباره ی دو آیه اول سوره نجم تفسیری ارائه نکردم که شما در ردش مطلب آوردین!
اما در مورد آیه 3و 4 سوره نجم:آیه به صورت مطلق بیان شده و کاملا واضح است که منظور فقط آن چیزی که در قرآن آورده شده نیست.
شما حتی برای پیامبر (ص) هم مقام عصمت قائل نیستید؟!!پس چطور ادعا می کنید که اهل سنت هستید؟!چطور از سنت پیامبری پیروی می کنید که ممکن است مانند انسان های عادی در سیره اش از هوای نفس پیروی کرده و اشتباه داشته باشد؟!!!
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
روایاتی از اهل سنت:
احمد بن حنبل و حاكم نيشابوري از عبد الله بن عمرو عاص نقل مي‌كنند:
من تمام گفته‌هاي رسول الله (صلى الله عليه و سلم) را مي‌نوشتم. عده‌اي از قريش مرا مذمت كردند و گفتند: رسول الله (صلى الله عليه و سلم) هم بشر است، چرا حرف‌هاي او را مي‌نويسي؟ مدتي، سخنان رسول الله (صلى الله عليه و سلم) را ننوشتم تا اين‌كه خدمت حضرت رسيدم و عرض كردم: يا رسول الله! قريش مي‌گويند كه رسول الله (صلى الله عليه و سلم) هم مانند ديگر انسان‌ها عصباني مي‌شود و به خشم مي‌آيد و سخن مي‌گويد، چرا تمام سخنان ايشان را يادداشت مي‌كني؟ رسول الله (صلى الله عليه و سلم) با اشاره به دو لب خود فرمود:
و الذي نفسي بيده! ما يخرج مما بينهما إلا حق، فاكتب.
قسم به خدايي كه جانم در دست اوست! از اين دو لب من جز حق بيرون نمي‌آيد، هر چه مي‌گويم بنويس.(1)
ابن حجر عسقلاني در ذيل حديث شريف قرطاس مي‌نويسد:
و وقوع ذلك من النبي صلى الله عليه و سلم مستحيل، لأنه معصوم في صحته و مرضه، لقوله تعالى: «و ما ينطق عن الهوى» و لقوله صلى الله عليه وسلم: «إني لا أقول في الغضب و الرضا إلا حقا».
هذيان گفتن رسول الله (صلى الله عليه و سلم) از محالات است؛ زيرا رسول الله (صلى الله عليه و سلم) چه سالم باشد و چه بيمار، معصوم است. زيرا خداوند فرموده است: از روي هويٰ و هوس سخن نمي‌گويد و خود حضرت هم فرمود: در حالات خشم يا رضا، جز حق، چيزي نمي‌گويم.(2)
همچنين احمد بن حنبل از ابو هريره نقل مي‌كند:
بعضي‌ها مي‌گويند كه رسول الله (صلى الله عليه و سلم) گاهي شوخي مي‌كنند، آيا شوخي‌ها شما هم جزء سنت و أحاديث است يا نه؟ حضرت فرمود:
إني لا أقول إلا حقاً
به هنگام شوخي كردن هم جز حق از زبانم بيرون نمي‌آيد.(3)
اين‌كه آيا سنت پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) هم طبق وحي بوده يا خير؟ اگر اين هم نبود، خود قرآن صراحت دارد:
وَ مَا آَتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا(4)طبق اين آيه، تمام دستورات ريز و درشت پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) لازم الإجراست.
در آيه ديگر مي‌فرمايند:
وَ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ
ما قرآن را نازل كرديم تا براي مردم تبيين كني.(5)مثلا خداوند در قرآن فقط دستور به خواندن نماز صبح داده است، ولي تعداد ركعات و كيفيت آن را بيان نكرده است و اين را سنت پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) معين كرده است. در مورد حج هم در كجاي قرآن آمده كه 7 بار بايد دور كعبه طواف و بين صفا و مروه رفت و آمد كنيم؟ اينها چيزهايي كه با سنت به ما رسيده است.
ابن حجر از بيهقي با سند صحيح از حسان بن عطيه نقل مي‌كند:
كان جبريل ينزل على النبي صلى الله عليه و سلم بالسنة كما ينزل عليه بالقرآن.
همانطوري كه جبرئيل براي رسول الله (صلى الله عليه و سلم) قرآن را نازل مي‌كرد، سنت را هم براي حضرت ابلاغ مي‌كردند.(6)
اوزاعي از فقهاي اهل سنت مي‌گويد:
الكتاب أحوج إلي السنة من السنة إلي الكتاب.
احتياج قرآن به سنت، بيشتر از احتياج سنت به قرآن است!(7)
احمد بن حنبل مي‌گويد:
إن السنة تفسر الكتاب و تبينه.
اين سنت است كه قرآن را براي ما معنا و تفسير مي‌كند.(8)
ابو حنيفه مي‌گويد:
لولا السنة ما فهم أحد منا القران.
اگر سنت نبود، هيچ‌كدام از ما قرآن را نمي‌فهميديم.(9)
ايوب سختياني ـ از علماء بزرگ اهل سنت ـ مي‌گويد:
إذا حدثت الرجل بالسنة فقال: دعنا من هذه و حدثنا من القرآن، فاعلم أنه ضال مضل.
اگر براي فردي، حديث از سنت مي‌گفتي و به شما گفت: از قرآن بگو و سنت را كنار بگذار، بدان كه اين فرد گمراه و گمراه كننده است.(10)
ابو قلابه مي‌نويسد:
اذا حدثت الرجل بالسنة فقال: دعنا من هذا و هات كتاب الله، فاعلم أنه ضال.
اگر از سنت براي كسي سخن گفتي و گفت: سنت را كنار بگذار و از قرآن بگو، بدان كه آن فرد گمراه است.(11)
بنابراين، نبي مکرم (صلى الله عليه و آله) چيزي جز حق بيان نمي‌كند و تمام سنت پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) تابع وحي و نزول جبرئيل است و اگر سنت نباشد، قرآن قابل فهم نيست و اگر كسي بگويد من سنت را قبول ندارم و قرآن را قبول داريم، بدانيم كه آن فرد گمراه است.

منابع:​
1. مسند احمد بن حنبل، ج2، ص162و192 ـ المستدرك الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج1، ص104.
2. فتح الباري شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج8، ص101 ـ عمده القاري للعيني، ج18، ص62.
3. مسند احمد بن حنبل، ج2، ص340، المعجم الأوسط للطبراني، ج8، ص305 ـ السنن الكبري للنسائي، ج10، ص248.
4. سوره حشر/آيه7.
5. سوره نحل/آيه44
6. فتح الباري شرح صحيح البخاري لإبن حجر العسقلاني، ج13، ص248 ـ الدر المنثور للسيوطي، ج6، ص122 ـ سنن الدارمي، ج1، ص145 ـ تفسير الرازي، ج20، ص116 ـ تفسير الآلوسي، ج17، ص183.
7. جامع بيان العلم لإبن عبد البر، ج2، ص191.
8. تفسير قرطبي، ج1، ص39.
9. قواعد التحديث قاسمي، ص52.
10. الكفاية في علم الرواية للخطيب البغدادي، ص31.
11. الطبقات الكبرى لإبن سعد، ج7، ص184 ـ تاريخ الإسلام للذهبي، ج7، ص298



 

Joe_Bel

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
دوست عزیز من درباره ی دو آیه اول سوره نجم تفسیری ارائه نکردم که شما در ردش مطلب آوردین!
اما در مورد آیه 3و 4 سوره نجم:آیه به صورت مطلق بیان شده و کاملا واضح است که منظور فقط آن چیزی که در قرآن آورده شده نیست.
شما حتی برای پیامبر (ص) هم مقام عصمت قائل نیستید؟!!پس چطور ادعا می کنید که اهل سنت هستید؟!چطور از سنت پیامبری پیروی می کنید که ممکن است مانند انسان های عادی در سیره اش از هوای نفس پیروی کرده و اشتباه داشته باشد؟!!!
:razz:
یامبر همه اقوالش بنا به آیه « وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ ﴿٣﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ ﴿٤﴾ » (سوره نجم) وحی شمرده می شوند، به حضرت عمر رضی الله عنه دستور دادند که قلم و دوات بیاور ولی او در جواب پیامبر حسبنا کتاب الله گفته وبه وحی عمل نکردند و دستور آنحضرت را نادیده گرفته و با سر باز زدن از دستور پیامبر، سبب ایذاء آنحضرت را فراهم آورد.

اعتراضاتی که بر حدیث قرطاس شده است یکیش این هست ... ببخشید فکر کردم حرف خود را میشناسید در واقع شیعه این گونه می گوید
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
:razz:
یامبر همه اقوالش بنا به آیه « وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ ﴿٣﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ ﴿٤﴾ » (سوره نجم) وحی شمرده می شوند، به حضرت عمر رضی الله عنه دستور دادند که قلم و دوات بیاور ولی او در جواب پیامبر حسبنا کتاب الله گفته وبه وحی عمل نکردند و دستور آنحضرت را نادیده گرفته و با سر باز زدن از دستور پیامبر، سبب ایذاء آنحضرت را فراهم آورد.

اعتراضاتی که بر حدیث قرطاس شده است یکیش این هست ... ببخشید فکر کردم حرف خود را میشناسید در واقع شیعه این گونه می گوید
:surprised:نتونستید پاسخ بدید...
 

Lamister-iran

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
کل مطالب تاپیک به کنار...

همین کفایت میکنه که بهترین مرد بعد از پیامبر در تمام زمان ها امیر المومنین هست...:

ولد في أطهر مكان ..( الكعبه )
در بهترین مکان متولد شده است (خانه خدا)

خلق في أفضل الأيام..(الجمعه )
در بهترین روز (جمعه)

استشهد في أفضل الشهور ..( شهر رمضان )
شهادتش در بهترین ماه سال(ماه رمضان)

و في أفضل الليالي ..( ليلة القدر )
در بهترین شب سال(شب قدر)

و في أفضل اللحظات..( الصلاة )
در بهترین حالات انسان نسبت به خدا(نماز)

و في أفضل حال من الصلاة..( السجود )

در بهترین حال نماز ...(سجده)
 

Joe_Bel

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
کل مطالب تاپیک به کنار...

همین کفایت میکنه که بهترین مرد بعد از پیامبر در تمام زمان ها امیر المومنین هست...:

ولد في أطهر مكان ..( الكعبه )
در بهترین مکان متولد شده است (خانه خدا)

خلق في أفضل الأيام..(الجمعه )
در بهترین روز (جمعه)

استشهد في أفضل الشهور ..( شهر رمضان )
شهادتش در بهترین ماه سال(ماه رمضان)

و في أفضل الليالي ..( ليلة القدر )
در بهترین شب سال(شب قدر)

و في أفضل اللحظات..( الصلاة )
در بهترین حالات انسان نسبت به خدا(نماز)

و في أفضل حال من الصلاة..( السجود )

در بهترین حال نماز ...(سجده)

بعنوان خلیفه یا جانشین
 

Lamister-iran

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بعنوان خلیفه یا جانشین

بنظر خودتون؟


________

میشه کسی این همه فضیلت داشته باشه و مقامش از خلیفه ی اول و دوم پایین تر باشه؟:surprised:

آیا شخصی با این فضیلت ها و فضیلت های دیگه ای که همه میدونن لایق خلافت بعد از پیامبر نیست؟
 

Joe_Bel

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
بنظر خودتون؟


________

میشه کسی این همه فضیلت داشته باشه و مقامش از خلیفه ی اول و دوم پایین تر باشه؟:surprised:

آیا شخصی با این فضیلت ها و فضیلت های دیگه ای که همه میدونن لایق خلافت بعد از پیامبر نیست؟

به خلافت رسیدن اما خلافت علی با عمر چه فرقی داشت .... عمر هم در نماز صبح در محراب پیامبر به دست یک کافر ایرانی به شهادت رسید ...
 

Lamister-iran

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
به خلافت رسیدن اما خلافت علی با عمر چه فرقی داشت .... عمر هم در نماز صبح در محراب پیامبر به دست یک کافر ایرانی به شهادت رسید ...

آیا احادیثی که پیامبر در شان حضرت علی گفت یا آیاتی که در شان حضرت علی اومده در حق جناب عمر اومده؟آیا از این باب حضرت علی بر خلفا ارجحیت نداشتن...؟

شهادت جناب عمر با حضرت علی فرقی نداشت...! ماه رمضان ، شب قدر...
 

me.fatima

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیا احادیثی که پیامبر در شان حضرت علی گفت یا آیاتی که در شان حضرت علی اومده در حق جناب عمر اومده؟آیا از این باب حضرت علی بر خلفا ارجحیت نداشتن...؟

شهادت جناب عمر با حضرت علی فرقی نداشت...! ماه رمضان ، شب قدر...

من اطلاعاتم تو این زمینه ها زیاد نیست در مورد عمر نمیدونم ولی ابوبکر بوده. مثال پیامبر در روزهای پایانی عمرش ابوبکر رو به عنوان پیش نماز انتخاب کرد ... در صورتی که علی هم حاضر بود و میتونست اونو انتخاب کنه.

اگر بخواهیم روز مرگ آدم ها رو ملاک برتری آدم ها بدانیم پس علی از محمد هم بالاتر بوده که ؟!!
 

Lamister-iran

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من اطلاعاتم تو این زمینه ها زیاد نیست در مورد عمر نمیدونم ولی ابوبکر بوده. مثال پیامبر در روزهای پایانی عمرش ابوبکر رو به عنوان پیش نماز انتخاب کرد ... در صورتی که علی هم حاضر بود و میتونست اونو انتخاب کنه.

اگر بخواهیم روز مرگ آدم ها رو ملاک برتری آدم ها بدانیم پس علی از محمد هم بالاتر بوده که ؟!!

پیش نماز بودن مهم تره یا روز غدیر..؟


ملاک بنده در بین یاران پیامبر بود...

خود حضرت علی علیه الصلوة و السلام. در حدیثی فرمودند :من تنها بنده ‏ای از بندگان محمّدم.
 

محمودپور

عضو جدید
کاربر ممتاز
پیش نماز بودن مهم تره یا روز غدیر..؟


ملاک بنده در بین یاران پیامبر بود...

خود حضرت علی علیه الصلوة و السلام. در حدیثی فرمودند :من تنها بنده ‏ای از بندگان محمّدم.

بندگان محمد! مگر محمد جزو بندگان خدا نیست که تنها به او وحی می شد. لطفا حدیث نسازید.
 

₪آمیتریس₪

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بندگان محمد! مگر محمد جزو بندگان خدا نیست که تنها به او وحی می شد. لطفا حدیث نسازید.

منم اولش فکر کردم احتمالا حدیث جعلیه ... به خاطر همین قسمت "
بنده ای از بندگان محمد " !

از یه کارشناس دینی پرسیدم ... ایشون اینطور جواب دادن :


حدیث درست هست.

منتهی منظور از « بنده » ، اون مفهومی که نسبت به خداوند به کار گرفته میشه که خداوند خالق هست و ما مخلوق نیست.

بلکه همون مفهومی که خود امیرالمؤمنین علیه السلام در حدیث دیگه ای بهش اشاره کردند هست که فرمودند : « هر کس به من یک حرف یاد بدهد مرا بنده خود کرده است » ؛

طبق روایات متعدّد، پیامبـر هزار باب علم به امیرالمؤمنین علیه السلام یاد داد که از هر کدام این باب ها، هزار باب دیگه از علوم قابلیت کشف و فهم داشتند ...

به خاطر همین رابطه استاد و شاگردی (!)، حضرت علی علیه السلام خودشان رو بنده پیامبر خطاب کردند.

امیدوارم سوءتفاهمی که براتون پیش اومده از بین رفته باشه :gol:
 

me.fatima

عضو جدید
کاربر ممتاز
پیش نماز بودن مهم تره یا روز غدیر..؟


ملاک بنده در بین یاران پیامبر بود...

خود حضرت علی علیه الصلوة و السلام. در حدیثی فرمودند :من تنها بنده ‏ای از بندگان محمّدم.

اگر واقعا پیغمبر علی رو به عنوان جانشین سیاسی خودش انتخاب کرده بود ( در روز غدیر) مگر فاصله غدیر تا رحلت پیامبر چقدر بود که مردم آنقدر دچار فراموشی شده باشند که بعد از جانشین شدن ابوبکر اعتراضی نکردند؟ و یادی از غدیر نکردند؟

چطور ممکنه پیغمبر بعد خودش خلیفه ای برای مسلمانان تعیین کنه و بعد کس دیگری رو پیش نماز کنه؟!

تمام ایات قران همین است که فقط حیدر امیر المومنینه

دیگه شرک که شاخ و دم نداره !
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
اگر واقعا پیغمبر علی رو به عنوان جانشین سیاسی خودش انتخاب کرده بود ( در روز غدیر) مگر فاصله غدیر تا رحلت پیامبر چقدر بود که مردم آنقدر دچار فراموشی شده باشند که بعد از جانشین شدن ابوبکر اعتراضی نکردند؟ و یادی از غدیر نکردند؟

چطور ممکنه پیغمبر بعد خودش خلیفه ای برای مسلمانان تعیین کنه و بعد کس دیگری رو پیش نماز کنه؟!

!
دوست عزیز من سوالی از شما دارم لطفا پاسخ بدید!
نبی مکرم اسلام رحمت للعالمین است.عقل کل است!کارهایش از روی هوا نیست!
پیامبری که این همه برای اسلام زحمت کشید ،برای بعد خود فکری نمی کند؟پیامبری که وقتی چند روز از مدینه بیرون می رفت برای خود جانشین می گذاشت چطور آیندگان را به حال خود رها می کند؟
اگر به فرض ایشان جانشین تعیین نکرد لااقل می توانست آیین نامه ای را برای تعیین جانشین ارائه کند!اما این کار را نکرد!
اگر رویه او درست بود و خلفا ادعای عمل به سنت را داشتند چرا مانند او عمل نکردند و برای خود به نحوی جانشین تعیین می کردند؟!
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
به خلافت رسیدن اما خلافت علی با عمر چه فرقی داشت .... عمر هم در نماز صبح در محراب پیامبر به دست یک کافر ایرانی به شهادت رسید ...
چه کسی را سراغ دارید که دیوار کعبه برایش شکافته شود؟!!!
خدا به مریم اجازه نداد مسیح(ع) را در خانه خدا به دنیا آورد!اما کعبه را محل تولد ولی خود قرار داد!
همه ساله دیوار کعبه در محل تولد مولا علی (ع) و در روز میلاد آن بزرگوار ترک بر میدارد و دولت عربستان مجبور است آن را ترمیم کند!


چه میخ های آهنینی هم به کار بردند برای ترمیمش!!!
خداوند معجزه ی جاوید قرار داد برای اهل بصیرت!
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
دوستان عزیز بحث تاپیک کمی منحرف شد!من از پاسخ دوست خوبمون جناب joe_belقانع نشدم!اگه امکانش هست به این پرسش هم پاسخ بدید:
مطالبی که آوردم از کتاب های معتبر اهل تسنن بوده و بنابراین در مورد وقوع این اتفاق بحثی نیست!
1-آیا قائل به عصمت پیامبر هستید؟آیا پیامبر هم مانند انسان های عادی ممکن است از هوای نفس پیروی کرده و اشتباه داشته باشد؟!
2-اگر قائل به مقام عصمت ایشان هستید کار عمر را چگونه توجیه می کنید؟!
3-اگر پیامبر(ص) را منزه از اشتباه نمی دانید چطور ادعا می کنید اهل سنت هستید؟!

:gol:متشکرم:gol:
التماس دعا:gol::gol:
 

محمودپور

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان عزیز بحث تاپیک کمی منحرف شد!من از پاسخ دوست خوبمون جناب joe_belقانع نشدم!اگه امکانش هست به این پرسش هم پاسخ بدید:
مطالبی که آوردم از کتاب های معتبر اهل تسنن بوده و بنابراین در مورد وقوع این اتفاق بحثی نیست!
1-آیا قائل به عصمت پیامبر هستید؟آیا پیامبر هم مانند انسان های عادی ممکن است از هوای نفس پیروی کرده و اشتباه داشته باشد؟!
2-اگر قائل به مقام عصمت ایشان هستید کار عمر را چگونه توجیه می کنید؟!
3-اگر پیامبر(ص) را منزه از اشتباه نمی دانید چطور ادعا می کنید اهل سنت هستید؟!

:gol:متشکرم:gol:
التماس دعا:gol::gol:

به نظر بنده همان طور که پیامبر خود گفته تنها بنده ای از بندگان خداست و امکان اشتباه برای هر انسان محتمل است. در ضمن هر اشتباهی از هوای نفس نیست.
من لحن شما رو نمی پسندم، ادب حکم می کند که هر مسلمان نه تنها برای بزرگانی که برای اسلام تلاش کرده اند احترام قائل باشه بلکه برای هر بنده خدایی که هدفش گسترش نیکی بوده ارزش قائل شود. در کلامتون در به کار بردن نام چهار خلیفه استفاده از کلمه حضرت یا (رض) یا (ع) و یا کلمه دیگر نشانه احترام به سه خلیفه اول در کنار حضرت علی است.
فراموش نکنید که ما در مورد انسانها صحبت می کنیم، بسیاری توجیهات برای خلیفه دوم می توان آورد به عنوان یک مثال دلسوزی برای اسلام و یا ... . اما بی شک نمی توان خلیفه دوم را قدرت طلب خواند، تاریخی به وضوح گواهی می دهد.
این منطق شما که اگر پیامبر را منزه نمی دانید چطور خود را اهل سنت می دانید خوب متوجه نشدم. خدا در کنار وحی، عقل هم داده، اجماع هم داده و ... .

در ضمن فراموش نکنید که هر کسی آن چه را از کودکی به او گفته اند بر حق می داند و نمی توان چنین کسی را توجیه کرد مگر آنکه خود به نتیجه ای برسد. من شخصاً با هیچ فرقه و مذهبی که هدفش کسترش خوبی باشد مخالفت نمی کنم چون توان شناخت بنده محدود به خودم است. اما افرادی همچون شما هستند که با پر رنگ کردن اختلافاتی جزیی که اکنون نسل ها از آن گذشته و آن هم در ترتیب خلافتی که حدود 1300 سال از آن فاصله گرفته ایم به آتشی دامن می زنند که کشور های مسلمان رو روز به روز ضعیف تر می کند. ما را چه شده که یهود و نصارا را بر برادر دینی خود در مذهب نزدیک تر می دانیم آن هم تنها به خاطر اختلافی که نمی دانیم اصلاً وجود داشته. شما خواسته یا ناخواسته به آتش کینه و دشمنی که گسترش بدی است دامن می زنید.
شاید کمی ساده گفتم و روایاتی از کتاب های مختلف نیاوردم، چرا که خوبی و بدی قائل به کتاب نیست.
 

me.fatima

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزیز من سوالی از شما دارم لطفا پاسخ بدید!
نبی مکرم اسلام رحمت للعالمین است.عقل کل است!کارهایش از روی هوا نیست!
پیامبری که این همه برای اسلام زحمت کشید ،برای بعد خود فکری نمی کند؟پیامبری که وقتی چند روز از مدینه بیرون می رفت برای خود جانشین می گذاشت چطور آیندگان را به حال خود رها می کند؟
اگر به فرض ایشان جانشین تعیین نکرد لااقل می توانست آیین نامه ای را برای تعیین جانشین ارائه کند!اما این کار را نکرد!
اگر رویه او درست بود و خلفا ادعای عمل به سنت را داشتند چرا مانند او عمل نکردند و برای خود به نحوی جانشین تعیین می کردند؟!

سلام. خب سوالم منم دقیقا همینه اگر محمد علی را جانشین انتخاب کرد چرا انتخاب او به نحوی بود که پیغامش به درستی به مردم منتقل نشد ؟! و بعد انتخاب ابوبکر کسی از مردم اعتراضی نکرد که در غدیر پیامبر علی رو جانشین خودش انتخاب کرده؟!
و اگر علی جانشین سیاسی پیغمبر بود در این صورت آیا سکوتش بعد مرگ پیامبر خیانت به اسلام نبود؟!

تا جایی که من میدونم خلفا هم هیچکدام برای خودشان جانشینی انتخاب نکردند مگر تا به معاویه که اون هم آخرعاقبت یزید مشخص شد.

در مورد پست اولتون من در کتاب "روش شناخت اسلام" از دکتر علی شریعتی در بخش وفات پیغمبر چنین مطلبی رو خوندم که پیغمبر دستور به آوردن دوات و قلم داد ولی بعد آن کشمکش و جنجال به راه انداختند ولی در این کتاب نامی از کسانی که از دستور پیغمبر سرپیچی کردند نیامده ! و این در صورتی هست که دکتر شریعتی کتابهاش بر مبنای تاریخ و واقعیت نوشته شده .


بخاري از ابن عباس نقل مي‌كند: پنجشنبه چه پنجشنبه‌اي سپس ابن عباس آنقدر گريست كه سنگ ريزه‌هاي جلويش تر شد. سپس افزود روز پنجشنبه درد بر پيامبر سخت گرفت، فرمود كاغذي بياوريد تا براي شما نوشته‌اي بنويسم كه پس از آن هرگز گمراه نشويد آنگاه به نزاع پرداختند در اين وقت گفتند «هجر رسول الله» (پيامبر عقلش را از دست داده، هذيان مي‌گويد) پيامبر فرمودند مرا واگذاريد در همين حاليكه هستم برايم بهتر است تا آنچه مرا به آن مي‌خوانيد. پيامبر به سه چيز هنگام مرگ وصيت كردند: مشركان را از جزيره العرب خارج كنيد، به آناني كه به مدينه مي‌آيند همانطور كه من جايزه مي‌دادم جايزه دهيد (راوي گويد) سومي را فراموش كرد‌ه‌ام.

و سوم در کتاب شریعتی نوشته شده : سکوت. پیغمبر سکوت کرد ...

در ضمن من هم سنی مذهب نیستم ولی سنی ها رو خیلی یکتاپرست تر از شیعیان صفوی میبینم یعنی همون هدفی که خداوند براش 124 هزار پیغمبر نازل کرد. ولی شیعیان ایرانی فعلا به این مرحله رسیدند که کل قرآن هم نازل شده که بگه حیدر امیرالمومنین هست!

چه کسی را سراغ دارید که دیوار کعبه برایش شکافته شود؟!!!
خدا به مریم اجازه نداد مسیح(ع) را در خانه خدا به دنیا آورد!اما کعبه را محل تولد ولی خود قرار داد!
همه ساله دیوار کعبه در محل تولد مولا علی (ع) و در روز میلاد آن بزرگوار ترک بر میدارد و دولت عربستان مجبور است آن را ترمیم کند!

چه میخ های آهنینی هم به کار بردند برای ترمیمش!!!
خداوند معجزه ی جاوید قرار داد برای اهل بصیرت!

ببخشید وارد بحث شما میشم ولی
یعنی الان دیروز هم این خانه ترک برداشت ؟؟
در این صورت باید معجزه باشه که یه بنایی هرسال در روز خاصی ترک بردارد!!


به نظر بنده همان طور که پیامبر خود گفته تنها بنده ای از بندگان خداست و امکان اشتباه برای هر انسان محتمل است. در ضمن هر اشتباهی از هوای نفس نیست.
من لحن شما رو نمی پسندم، ادب حکم می کند که هر مسلمان نه تنها برای بزرگانی که برای اسلام تلاش کرده اند احترام قائل باشه بلکه برای هر بنده خدایی که هدفش گسترش نیکی بوده ارزش قائل شود. در کلامتون در به کار بردن نام چهار خلیفه استفاده از کلمه حضرت یا (رض) یا (ع) و یا کلمه دیگر نشانه احترام به سه خلیفه اول در کنار حضرت علی است.
فراموش نکنید که ما در مورد انسانها صحبت می کنیم، بسیاری توجیهات برای خلیفه دوم می توان آورد به عنوان یک مثال دلسوزی برای اسلام و یا ... . اما بی شک نمی توان خلیفه دوم را قدرت طلب خواند، تاریخی به وضوح گواهی می دهد.
این منطق شما که اگر پیامبر را منزه نمی دانید چطور خود را اهل سنت می دانید خوب متوجه نشدم. خدا در کنار وحی، عقل هم داده، اجماع هم داده و ... .

در ضمن فراموش نکنید که هر کسی آن چه را از کودکی به او گفته اند بر حق می داند و نمی توان چنین کسی را توجیه کرد مگر آنکه خود به نتیجه ای برسد. من شخصاً با هیچ فرقه و مذهبی که هدفش کسترش خوبی باشد مخالفت نمی کنم چون توان شناخت بنده محدود به خودم است. اما افرادی همچون شما هستند که با پر رنگ کردن اختلافاتی جزیی که اکنون نسل ها از آن گذشته و آن هم در ترتیب خلافتی که حدود 1300 سال از آن فاصله گرفته ایم به آتشی دامن می زنند که کشور های مسلمان رو روز به روز ضعیف تر می کند. ما را چه شده که یهود و نصارا را بر برادر دینی خود در مذهب نزدیک تر می دانیم آن هم تنها به خاطر اختلافی که نمی دانیم اصلاً وجود داشته. شما خواسته یا ناخواسته به آتش کینه و دشمنی که گسترش بدی است دامن می زنید.
شاید کمی ساده گفتم و روایاتی از کتاب های مختلف نیاوردم، چرا که خوبی و بدی قائل به کتاب نیست.

;)
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
و اگر علی جانشین سیاسی پیغمبر بود در این صورت آیا سکوتش بعد مرگ پیامبر خیانت به اسلام نبود؟!

و این در صورتی هست که دکتر شریعتی کتابهاش بر مبنای تاریخ و واقعیت نوشته شده .
به این سوالتون از زبان دکتر شریعتی پاسخ میدم:
اما علی صبر کرد. چرا علی صبر کرد؟ چرا با دم بران شمشیرش نیمه خویش را, نیمه ای را که خدا و رسولش از آن او میخواندند, از نیمه دیگری که در زیر آن سقف(سقیفه بنی ساعده) بهم چسباندند جدا نکرد؟ و نه تنها جدا نکرد که بر این ساخت و پاختی که بدست سیاست در زیر سقفی رخ داد و علی از آن آگاه نبود و مهاجران و یاران رسول نیز حضور نداشتند, تبعیت نیز کرد.

داستان بیعت و صبر علی را چه خوب تمثیل کرده اند: زنی فرزند مادری را ربوده بود و مادر شکایت به قاضی برد. زن و مادر در محکمه حضور یافتند و کودک در برابر قاضی قرار گرفت. قاضی هوشیار گفت: جلاد این کودک را از میانه به دو نیم کن و هر نیمی را به یکی از این دو زن ده تا عدالت شده باشد و هیچکدام محروم نگردند.... زن ساکت ماند... اما مادر فریاد زد و خود را به روی کودک افکند و او را در برابر محکمه به زن غاصب رد کرد و در حالیکه درد صدایش را میبرید گفت: نه !! این کودک از آن من نیست, از آن این زن است.

اگر علی, اسلام را با شمشیر از چنگ خلافت بدر میبرد, خلیفه را با قیام مسلحانه میراند و پیوند سقیفه را با تیغ مگسست, اسلام نیز پایمال شده بود و به باد میرفت و این حقیقتی است که هر که با چشم دقیق جامعه شناس و تاریخ دان و سیاست بین مینگرد آنرا میابد.

متن زیبایی نوشتن لینکشو براتون میذارم جالبه بخونیدش:
http://www.shariati.com/farsi/tarikhvaali.html

تا جایی که من میدونم خلفا هم هیچکدام برای خودشان جانشینی انتخاب نکردند مگر تا به معاویه که اون هم آخرعاقبت یزید مشخص شد.
انتخاب عمر توسط ابوبکر بود!
انتخاب عثمان توسط شورایی بود که خود عمر تعیین کرده بود!
بنابراین یا جانشین تعیین شد ویا آیین نامه ای برای تعیین جانشین(مثل شورا)تعیین شد!مسلم است که هر آدم عاقلی این کار را می کند!چطور پیامبر(ص)این کار را نکرد؟!

ببخشید وارد بحث شما میشم ولی
یعنی الان دیروز هم این خانه ترک برداشت ؟؟
در این صورت باید معجزه باشه که یه بنایی هرسال در روز خاصی ترک بردارد!!
این ترک خوردن هرساله از تصویری که گذاشتم مشخصه!چون این قسمت در عکس های که در طی سالهای مختلف گرفته شده با هم فرق داره!
 

zeinab70

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
به نظر بنده همان طور که پیامبر خود گفته تنها بنده ای از بندگان خداست و امکان اشتباه برای هر انسان محتمل است. در ضمن هر اشتباهی از هوای نفس نیست.
این منطق شما که اگر پیامبر را منزه نمی دانید چطور خود را اهل سنت می دانید خوب متوجه نشدم. خدا در کنار وحی، عقل هم داده، اجماع هم داده و ... .
مگر خداوند در سوره نجم نمی فرماید:
"وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ-إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ"
در ضمن در این مورد احادیثی را از اهل سنت در این پست آوردم:http://www.www.www.iran-eng.ir/show...المومنین-است?p=7504455&viewfull=1#post7504455

دوست عزیز به سخنان شما در مورد حفظ وحدت و یکدلی در مقابل دشمنان شدیدا معتقدم و بیشتر از هر کس رهبر عزیزمان روی این مساله تاکید دارند.
اما حفظ وحدت به این معنا نیست که ما از عقاید خود چیزی نگوییم و هیچ بحث علمی و تاریخی نداشته باشیم.
در ضمن تفاوت مهم ما و شما در این است که شما این اختلافات را صرفا تاریخی می دانید و فقط در ترتیب به خلافت رسیدن خلاصه می کنید.
در حالی که اختلاف بر سر یک سری اصول و افکار است.به عنوان مثال عرض می کنم یکی از مسائل اعتقادی ما مسئله مهدویت است!همان بال سبزی که شیعه را به تلاش و تکاپو برای رسیدن به جهانی عاری از بی عدالتی و تبعیض وا می دارد.اما این اعتقاد در بین اهل سنت وجود ندارد.
به خلافت نرسیدن علی(ع) در 1400 سال پیش باعث شد که تفسیر وحی به طور کامل به مردم نرسد.اگر این حق به او داده می شد عاشورایی رخ نمی داد.اگر این حق به او داده می شد 11 تن از فرزندان رسول الله(ص) می توانستند دین خدا را آزادانه گسترش دهند و تفسیر وحی را به درستی به مردم برسانند و شاید اکنون مسلمانان دو دسته نبودند.
ومن الله التوفیق
 

محمودپور

عضو جدید
کاربر ممتاز
مگر خداوند در سوره نجم نمی فرماید:
"وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ-إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَىٰ"
در ضمن در این مورد احادیثی را از اهل سنت در این پست آوردم:http://www.www.www.iran-eng.ir/show...المومنین-است?p=7504455&viewfull=1#post7504455

دوست عزیز به سخنان شما در مورد حفظ وحدت و یکدلی در مقابل دشمنان شدیدا معتقدم و بیشتر از هر کس رهبر عزیزمان روی این مساله تاکید دارند.
اما حفظ وحدت به این معنا نیست که ما از عقاید خود چیزی نگوییم و هیچ بحث علمی و تاریخی نداشته باشیم.
در ضمن تفاوت مهم ما و شما در این است که شما این اختلافات را صرفا تاریخی می دانید و فقط در ترتیب به خلافت رسیدن خلاصه می کنید.
در حالی که اختلاف بر سر یک سری اصول و افکار است.به عنوان مثال عرض می کنم یکی از مسائل اعتقادی ما مسئله مهدویت است!همان بال سبزی که شیعه را به تلاش و تکاپو برای رسیدن به جهانی عاری از بی عدالتی و تبعیض وا می دارد.اما این اعتقاد در بین اهل سنت وجود ندارد.
به خلافت نرسیدن علی(ع) در 1400 سال پیش باعث شد که تفسیر وحی به طور کامل به مردم نرسد.اگر این حق به او داده می شد عاشورایی رخ نمی داد.اگر این حق به او داده می شد 11 تن از فرزندان رسول الله(ص) می توانستند دین خدا را آزادانه گسترش دهند و تفسیر وحی را به درستی به مردم برسانند و شاید اکنون مسلمانان دو دسته نبودند.
ومن الله التوفیق

مشکل اینجاست که امروز وحدتی وجود ندارد که بخواهیم حفظش کنیم پس باید آن را ایجاد کنیم.شما از ادبیاتی استفاده می کنی که فقط موجب اختلاف شده، می شود و اگر ادامه پیدا کند خواهد شد. کسی به چیزی عمیقاً اعتقاد دارد برای آن تلاش هم می کند. اصول و افکار مختلف می توانند در کنار هم وجود داشته باشند حتی اگر متضاد باشند. مهم یک چیز است اعتقاد به خالق یگانه و نیکی.
 

محمودپور

عضو جدید
کاربر ممتاز

منم اولش فکر کردم احتمالا حدیث جعلیه ... به خاطر همین قسمت "
بنده ای از بندگان محمد " !

از یه کارشناس دینی پرسیدم ... ایشون اینطور جواب دادن :




امیدوارم سوءتفاهمی که براتون پیش اومده از بین رفته باشه :gol:

راستش نه، چون اگر این طوری هر چیزی رو توجیه کنیم، بت پرستی رو هم می تونیم توجیه کنیم.
 

₪آمیتریس₪

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
راستش نه، چون اگر این طوری هر چیزی رو توجیه کنیم، بت پرستی رو هم می تونیم توجیه کنیم.

دوست عزیز !

اینجا بحث مرید و مرشد یا شاگرد و استاده ... مهم لفظ نیست که .. مهم نیته !

شما توی اون یکی حدیث هم شک دارید ؟ تا حالا نشنیدین ؟ خودمونیش اینه که من به یکی میگم نوکرتم ! نوکرش که نیستم ... در واقع منظورم اینه که برام مهمه و از این حرفا ...

ما از خیلی کلماتی استفاده میکنیم که دقیقا منظورمون معنی اصلی اون کلمه نیست ...

بحث بت پرستی واقعا پرستشه نه چیز دیگه ... ولی اینجا حرفی از پرستش نیست که ...

البته من ترجیح میدم خود جناب
Lamister-iran بیان و توضیح بدن ...

 

محمودپور

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزیز !

اینجا بحث مرید و مرشد یا شاگرد و استاده ... مهم لفظ نیست که .. مهم نیته !

شما توی اون یکی حدیث هم شک دارید ؟ تا حالا نشنیدین ؟ خودمونیش اینه که من به یکی میگم نوکرتم ! نوکرش که نیستم ... در واقع منظورم اینه که برام مهمه و از این حرفا ...

ما از خیلی کلماتی استفاده میکنیم که دقیقا منظورمون معنی اصلی اون کلمه نیست ...

بحث بت پرستی واقعا پرستشه نه چیز دیگه ... ولی اینجا حرفی از پرستش نیست که ...

البته من ترجیح میدم خود جناب
Lamister-iran بیان و توضیح بدن ...


نه، دست شما درد نکنه، سر و کار ما رو به تند رو های انجمن نندازین که اصلاً یا گروهی تصمیم می گیرن با کسی تبادل نظر نکنن و به هم دیگه پیام خصوصی می دن که فلانی رو بایکوت کنین ( اینو می دونم چون ... ) و یا اینکه بیست و پنج صفحه دلیل نقلی که خودشون هم روش فکر نکردن کپی می کنن. همین خود شما جواب معقول دادین کفایت می کنه ولی خودمونیم اگر همین حرف رو یکی از خلفای راشدین زده بوه برخوردتون چی بود! لطفاً اول 5 دقیقه تفکر.
 

₪آمیتریس₪

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه، دست شما درد نکنه، سر و کار ما رو به تند رو های انجمن نندازین که اصلاً یا گروهی تصمیم می گیرن با کسی تبادل نظر نکنن و به هم دیگه پیام خصوصی می دن که فلانی رو بایکوت کنین ( اینو می دونم چون ... ) و یا اینکه بیست و پنج صفحه دلیل نقلی که خودشون هم روش فکر نکردن کپی می کنن. همین خود شما جواب معقول دادین کفایت می کنه ولی خودمونیم اگر همین حرف رو یکی از خلفای راشدین زده بوه برخوردتون چی بود! لطفاً اول 5 دقیقه تفکر.

تندرو ؟! :|

جناب
Lamister-iran که تقریبا تازه وارد هستن و شناختی ازشون نداریم ... پس به نظرم صحیح نیست که زود قضاوت کنیم و برچسب بزنیم !

در مورد مسئله ای که گفتین بچه ها با هم قرار میذارن یکی رو بایکوت کنن ... راستش من تا حالا با این مسئله مواجه نشدم ...

نمیگم نبوده چون به هر حال شما میگید هست ولی که این موضوع بین بچه ها مطمئن باشید که رایج نیست ...

خیلی بیشتر از 5 دقیقه فکر کردم ...

من تا حالا مطالعه زیادی در مورد صحبت های خلفای راشدین نداشتم که به این موضوع بربخورم ... و خب مسلما تا توی یه موقعیت قرار نگیرم نمیتونم بگم در قبالش چه عکس العملی دارم !

ولی چیزی که مسلمه اینه که خیلی از احادیث و صحبت های بزرگان دینی در طول زمان دچار تحریفاتی شده که حتی گاهی باعث تغییر کلی معنا و مفهوم اون سخن شده ...

من بارها شده که با احادیث عجیبی مواجه شدم ... که بعد از پرس و جو فهمیدم تحریف شده .. از ائمه .. از پیامبر ... به خاطر همین اولش به درستی حدیث شک کردم ...

مسلما امکان داره که سخنان خلفای راشدین هم دچار تحریف شده باشه ...

به خاطر همین فکر میکنم اول بنیان باید فکریشون رو در نظر گرفت و اگر با حرفشون یکی بود .. اون سخن رو قبول کنیم ...
.
.
.
از استارتر عزیز به خاطر انحرافی که در بحث تاپیک به وجوداومد عذرخواهی میکنم :gol:
 

Similar threads

بالا