فصلنامه علمی- تخصصی معرفت كلامی (1)

TMmehregan

عضو جدید
[h=3]سرمقاله[/h]
گسترش مجلات تخصصی، که یکی از شاخص های رشد علمی و فرهنگی است، می تواند به رشد نظریه پردازی، نوآوری و پاسخ به نیازهای فکری بیانجامد. عصر حاضر، پرسش های پرشماری فراروی دین پژوهان نهاده که جمع قابل توجهی از آنها حول محور کلام گرد آمده اند. این امر، گام نهادن در این عرصه را ضروری می سازد. از این رو، مجله علمی تخصصی «معرفت کلامی» با رویکرد پژوهشی افقی نو به روی مشتاقان اندیشمند گشوده است تا اهل قلم را در پاسخ به پرسش های کلامی عصری یاری رساند.
هدف مجله، طرح اندیشه های نوظهور در حوزه های کلامی، فراهم سازی بسترهای لازم برای پژوهش های تطبیقی در عصر کم رنگ شدن مرزهای فرهنگی و گسترش قلمرو نفوذ آراء و اندیشه های بشری، تحلیل و تبیین کاستی های وادی کلام پژوهی است.
اهداف کلی نشریه تخصصی «معرفت کلامی» را می توان در محورهای زیر خلاصه کرد:
1.ایجاد بستر مناسب به منظور کاوش های عمیق نظری و کاربردی در عرصه ی کلام؛
2.فراهم سازی زمینه ی تضارب آراء پژوهشگران حوزه و دانشگاه در عرصه های متنوع علوم کلامی؛
3.ایجاد زمینه ی پژوهش های تطبیقی در عصر کم رنگ شدن مرزهای فرهنگی و گسترش قلمرو عرضه ی آراء و اندیشه های بشری؛
4.شناسایی و تفکیک محورهای گوناگون اندیشه های کلامی؛
5.آسیب شناسی آموزش و پژوهش در عرصه علوم کلام.
محورهای اصلی نشریه ی علمی - تخصصی «معرفت کلامی» عبارتند از:
1.معرفی و تبیین انواع پژوهش های کلامی اعم از کلام قدیم، کلام جدید و فلسفه ی دین؛
2.رویکردهای مختلف کلام پژوهی(نقلی، عقلی، فلسفی و ...)؛
3.حوزه های مختلف کلام پژوهی(تاریخ علم کلام، تطور کلام، کلام تطبیقی بین المذاهب و بین الادیان، شبهات کلامی،...)؛
4.رابطه ی کلام و علوم همگن(رابطه ی کلام و عرفان، کلام و فلسفه، کلام و الاهیات، کلام و...)؛
5.رابطه ی کلام و علوم دیگر(کلام و منطق، کلام و اخلاق، کلام و معرفت شناسی، کلام و انسان شناسی، کلام و جامعه شناسی، کلام و روان شناسی، کلام و مدیریت، کلام و فقه، کلام و سیاست، کلام و اقتصاد و...)؛
6.جایگاه کلام در دانش های تجربی و علوم انسانی؛
7.شیوه های استنباط کلامی از متون اسلامی؛
8.بررسی و نقد روش های موجود در حوزه ی کلام پژوهی؛
9.بررسی و نقد منابع و تراث کلامی؛
10.نقش فناوری نوین در فرایند کلام پژوهی و طرح موضوعات و مسائل جدید کلامی؛
11.بررسی عوامل مؤثر بر کیفیت ارتقای کلام پژوهی( فردی، اجتماعی، زمانی، مکانی و...)؛
12.راه کارهای کاربردی ساختن کلام در همه ی ابعاد زندگی بشری؛
13.راه کارهای نهادینه کردن آموزه های کلامی در زندگی فردی و اجتماعی؛
بی تردید پویایی و بالندگی یک نشریه ی تخصصی نیازمند مشارکت متخصصان و صاحب نظران مربوط است. نشریه ی علمی - تخصصی «معرفت کلامی» امیدوار است با مشارکت فعالانه ی پژوهشگران و نویسندگان حوزه و دانشگاه، به پایگاهی مناسب برای تبادل و تعامل اندیشه های کلامی مختلف و نظریه پردازی در حوزه های گوناگون دانش های کلام تبدیل شود.
سردبیر


برای اطلاعات بیشتر بر روی عکس کلیک کنید
 

TMmehregan

عضو جدید
[h=3]بررسی نگرش «زبانی - فرهنگی» به دین در الاهیات پست لیبرال[/h]
صفدر تبارصفر " 1 ". [h=3]چکیده[/h]
پژوهش حاضر به تبیین و نقد یکی از دیدگاه های غیرواقع گرایانه و بسیار تازه در زمینه ی ماهیت گزاره های دینی می پردازد. «الاهیات پست لیبرال» رویکرد الاهیاتی جدیدی است که با هدف ایجاد وحدت گرایی دینی و توجیه معرفتی پلورالیسم دینی ظهور یافته است. پرسش اصلی این است که الاهیات پست لیبرال چه تحلیلی در قبال ماهیت گزاره های دینی ارایه می کند و چگونه این تحلیل را در جهت وحدت گرایی و پلورالیسم دینی به کار می گیرد؟ نویسنده ابتدا کوشیده است با تمرکز بر دیدگاه های جرج لیندبک - مهم ترین شخصیت این گرایش الاهیاتی - به تبیین نگرش غیرواقع گرایانه ی زبانی - فرهنگی پُست لیبرال و نقش آن در وحدت گرایی بپردازد، سپس، با رویکرد تحلیلی به بررسی و نقد این شیوه ی جدید پرداخته است. [h=3]کلید واژه ها[/h]
نگرش زبانی - فرهنگی، الاهیات، پُست لیبرال، وحدت گرایی، لیندبک، ناواقع گرایی، ویتگنشتاین.


برای اطلاعات بیشتر بر روی عکس کلیک کنید
 

TMmehregan

عضو جدید
[h=3]مقدمه[/h]
مؤمنان به ادیان خاص، به ویژه ادیان دارای متون مقدس، به گزاره های دینی پذیرفته شده پایبند بود، همواره در برابر این گزاره ها سر تسلیم فرود می آورند. مؤمنان معتقدند که پیروی از گزاره های دینی، وظیفه ای دینی، شمرده می شود. یکی از مباحثی که امروزه در «فلسفه ی دین» و «کلام جدید» معاصر به آن توجه عمیقی شده، ماهیت گزاره های دینی است. فیلسوفان دین و متکلمان، به این مسائل پرداخته اند: ماهیت گزاره های دینی چیست؟ چه رابطه ای بین گزاره های دینی و واقعیت عینی وجود دارد؟ آیا گزاره های دینی به خودی خود معرفتی درباره ی جهان خارج به دست می دهند؟ این گزاره ها چه نقشی در حیات دینی مؤمنان دارند؟ در پاسخ به این پرسش ها دیدگاه های گوناگونی به وجود آمد. برخی با نگرش معرفتی - گزاره ای، گزاره های دینی را معرفت بخش دانسته و آنها را حکایت گر محکیّ عینی قلمداد کرده اند. برخی نیز گزاره های دینی را نمود تجربه های درونی و دینی انسان ها شمرده و ماهیت این گزاره ها را تجربی نمادین دانسته اند. برخی نیز از اساس، معرفت بخشی را از ماهیت گزاره های دینی بیرون دانسته و بر مبنای ناواقع گرایی، به نقش کاربردی آنها را توجه کرده اند.
یکی از شاخه های الاهیاتی که در دوران معاصر، یعنی پست مدرن شکل گرفت، الاهیات پست لیبرال " 1 ". است که تنها، سه دهه از شکل گیری رسمی آن می گذرد. در طول این سه دهه، شخصیت های مختلفی به تبیین و حمایت از این رویکرد پرداختند؛ ولی مهم ترین شخصیت تأثیرگذار در این اندیشه را می توان جورج لیندبک معرفی کرد؛ کسی که کتاب او، ماهیت آموزه " 2 ". ، بهترین منبع پژوهش در اندیشه ی پست لیبرال به شمار می آید. " 3 ". گرایش های پست لیبرال حدوداً از سال 1990 م جزو برنامه های درسی رشته ی الاهیات در شمال آمریکا و همچنین، انگلستان قرار گرفت. " 4 ".
وحدت گرایی کلیسایی را می توان مهم ترین دغدغه ی الاهیاتی لیندبک به شمار آورد. وی بسیار کوشید تا مبانی فلسفی و الاهیاتی وحدت گرایی را تبیین کند.
الاهیات پست لیبرال تلاش می کند با ارایه ی شیوه ای متمایز از رویکردهای گذشته، یعنی شیوه ی زبانی - فرهنگی، بر دغدغه های آموزه ای(به ویژه الاهیاتی) جریان پست مدرن چیره شود. پست لیبرالیسم، ساختاری است که تلاش کرده تا رویکردی متمایز با شیوه های اصلی الاهیات مسیحی ارائه کند. این مکتب به گونه ای نظام مند با برداشت ها و شیوه های مشخص الاهیات دانشگاهی، معروف به «لیبرال»، «مدرنیست» یا «اصلاح طلب» مخالفت می کند. " 5 ".
رویکردی که لیندبک برای حل مشکلات آموزه ای و الاهیاتی برگزیده، تحت تأثیر بحران های اجتماعی است که براساس وجود کثرت گرایی و تنوع عمیق در الاهیات، پدید آمده است. به اعتقاد او، برای تبیین ماهیت ادیان و آموزه باید مبانی ای اتخاذ شود که با وجود پذیرش واقعی پلورالیسم و تنوع الاهیاتی، به وحدت و انسجام آموزه ای و اجتماعی، خدشه ای وارد نشود.


برای اطلاعات بیشتر بر روی عکس کلیک کنید
 

TMmehregan

عضو جدید
مشابه دیدگاه زبانی - فرهنگی درباره ی دین را می توان در آثار فیلسوفانی همچون ویتگنشتاین و جامعه شناسانی مانند کلیفورد گیرتز مشاهده کرد؛ ولی تبیین این رویکرد در ساختار جدید، به ویژه به کارگیری آن برای رسیدن به اهداف وحدت گرایانه را می توان ابتکار مهم الاهیات پست لیبرال دانست.
به اعتقاد نگارنده، لیندبک در تبیین ماهیت گزاره های دینی و تلاش برای تحقق وحدت گرایی کلیسایی و پلورالیسم دینی تلاش های بدیعی را انجام داده است؛ ولی اندیشه های وی از اشکالات عمیقی رنج می برد و توجه به این اشکالات، متفکران پست لیبرال را بر آن خواهد داشت تا به دنبال مبانی و تبیین های جدیدی برای وحدت گرایی باشند.
این مقاله بر آن است تا پس از تبیین تفصیلی نگرش ناواقع گرایانه ی زبانی - فرهنگی از منظر پست لیبرال، به تحلیل و بررسی این نگرش بپردازد. [h=3]شاخص ترین نظریه های الاهیاتی رایج در زمینه ی دین و آموزه[/h]
لیندبک مهم ترین دیدگاه ها در زمینه ی ماهیت دین و آموزه را به سه دسته ی کلی تقسیم می کند؛ دیدگاه سنتی - معرفتی - گزاره ای، " 1 ". دیدگاه مدرن تجربی - بیانی " 2 ". و دیدگاه پسامدرن زبانی - فرهنگی. وی رویکرد مورد نظر خود(زبانی - فرهنگی) را شیوه ی سومی در الاهیات مطرح می کند. در این بخش، ابتدا نگاهی اجمالی خواهیم داشت به این سه رویکرد شاخص و پس از ارائه ی تبیین مختصری از آنها به تبیین تفصیلی رویکرد زبانی - فرهنگی خواهیم پرداخت. [h=3]رویکرد معرفتی - گزاره ای[/h]
این دیدگاه بیشتر بر ابعاد معرفتی دین تأکید می کند. براساس این نظریه، نقش آموزه های دینی، همان گزاره های حاوی اطلاعات یا ادعاهای حقیقی مربوط به واقعیت های عینی است. " 3 ". [h=3]رویکرد تجربی - بیانی[/h]
در این رویکرد، آموزه ها نمادهایی از احساس و نگرش های درونی یا گرایش های وجودی اند، که نه حاوی اطلاعاتی هستند و نه استدلالی اند. این دیدگاه مورد پذیرش الاهیات لیبرال است که تحت تأثیر تحولاتی که در اروپای قاره ای رخ داد، با شلایر ماخر " 4 "آغاز شده است. " 5 ".
درواقع، این نگرش که ابتکار مهم الاهیاتی قرن 19 م قلمداد می شود، برای توجیه کثرت گرایی دینی و تحولات گسترده در عرصه ی دین و الاهیات پا به عرصه گذاشت. شلایر ماخر با ارجاع ثبات دین به تجربه های مشترک همه ی انسان ها، تغییرات و اختلافات معرفتی و آموزه ای را بر تفاسیر و گزاره های حاکی از آن تجربه ها مبتنی کرد. [h=3]رویکرد زبانی فرهنگی[/h]
مهم ترین دغدغه ی این رویکرد این است که تبیینی از ماهیت دین و آموزه ارائه دهد که براساس آن


برای اطلاعات بیشتر بر روی عکس کلیک کنید
 

TMmehregan

عضو جدید
بتوان تلفیق ثبات و تغییر پذیری در مسائل مربوط به ایمان را آسان تر فهمید. " 1 ". لیندبک مدعی است دیدگاهی را ارائه می کند که براساس آن می توان به توافق های آموزه ای رسید؛ خواه مقولات آن ثابت باشند، خواه متغیر. الاهیات پست لیبرال براساس اهداف وحدت گرایانه، به دنبال آشتی دادن آموزه های ناسازگار است؛ یعنی چگونه می توان معیاری کلی را برای ماهیت آموزه ها تعریف کرد که با وجود تغییرات و دگرگونی ها، به وحدت آموزه ها خدشه ای وارد نشود. لیندبک نه رویکرد معرفتی - سنتی را برای تأمین چنین هدفی شایسته می داند و نه رویکرد تجربه گرایی مدرن را. به اعتقاد او، مدل زبانی - فرهنگی که در الاهیات پست مدرن پدید آمده است، می تواند معیار جامعی را برای تأمین این اهداف، ارائه کند. [h=3]دین به منزله ی نظام های تفسیری، زبان و فرهنگ[/h]
رویکرد " 2 ". زبانی و فرهنگی به دین، از مهم ترین پایه های رویکرد لیندبک شمرده می شود. برداشت رویکرد سنتی و گزاره ای از ادیان و آموزه های دینی به منزله ی گزاره های حقیقی است که بیان گر واقعیت های خارجی اند؛ برداشت رویکرد تجربی - بیانی لیبرال از ادیان و آموزه های دینی نیز به منزله ی نمادهایی است که بیان گر احساسات، نگرش ها و تجربه های درونی اند؛ ولی در رویکرد فرهنگی - زبانی، ادیان نه گزاره های حاکی از واقعیت اند و نه نمادهای تجربی؛ بلکه همانند زبان یا فرهنگ، کل زندگی و رفتار اجتماعی انسان ها را آموزش می دهند؛ یعنی بستری را فراهم می کنند که تحت تأثیر آن، شیوه ی زندگی، رفتار، عبادت، تجربه، نگرش و همه ی ابعاد وجودی انسان، به صورت طبیعی شکل می گیرد.
در این رویکرد، ادیان نظام های تفسیری جامعی اند که معمولاً در اسطوره ها یا روایات" 3 ". ظاهر شده اند. ادیان، سازنده ی تجربه و درک انسان از خود و جهان اند. دین می تواند در شیوه های متفاوتی به شکل نگرش، احساس و رفتار افراد و گروه ها ظاهر شود؛ به عبارت دیگر، یک دین می تواند در ادامه بر شیوه ی تجربه مردم از خود و جهان تأثیر وسیعی بگذارد؛ حتی اگر آن دین، صراحتاً مورد پیروی قرار نگیرد. " 4 ".
لیندبک رویکردی را که در خصوص دین اتخاذ می کند، صراحتاً «زبانی - فرهنگی» می نامد. این نگرش مدعی است که ادیان و آموزه های دینی، نظام یا رسانه ی فرهنگی جامعی اند که همانند یک زبان، شرط لازم برای تجربه کردن و اندیشیدن در کل زندگی انسان اند. انسان به واسطه ی زبان است که یاد می گیرد چگونه احساس کند، کاری انجام دهد یا بیاندیشد. فرهنگ نیز برای لیندبک بسیار مهم است. فرهنگ چیزی است که مردم به وسیله ی آن، معرفت خود را از زندگی منتقل کرده و نگرش های خود را درباره ی آن بیان می کنند؛ دین نیز چنین است.
به بیان دقیق تر، لیندبک دین را نوعی ساختار یا رسانه ی زبانی - فرهنگی می داند که به کل زندگی و اندیشه ی انسان شکل می دهد.


برای اطلاعات بیشتر بر روی عکس کلیک کنید
 

TMmehregan

عضو جدید
اصولاً دین نمی تواند نظامی از باورهای مربوط به «حقیقت» و «خیر» باشد - البته می تواند شامل اینها هم باشد - ، یا اینکه نمادگان بیان گر نگرش ها، احساسات، یا تمایلات بنیادین باشد - البته این امور نیز به وجود خواهند آمد - ؛ بلکه دین همانند گویش " 1 ". خاصی است که توصیف واقعیت ها، ساختار باورها و تجربه ی نگرش ها، احساسات و گرایش های درونی را ممکن می سازد. دین، همانند یک فرهنگ یا زبان، پدیده ای همگانی است که به ذهنیت های افراد شکل می دهد؛ نه آنکه تجسم آن ذهنیات باشد. " 2 ".
آموزه ها در ساختار لیندبک، در بهترین برداشت، همانند قواعد، سخنان درجه دوم اند که هدایت کننده ی رفتارند. او مدعی است که مقولات زبان شناختی و ادبیات، شرایط لازم برای معرفت و نیز تجربه اند. دین یک پدیده ی همگانی است که ذهنیت های افراد را شکل می دهد؛ نه آنکه اساساً ذهنیت آنها را اظهار کند. رسالت بُعد زبان شناختی، آن است که توصیف واقعیت ها و ساختار باورها را ممکن می سازد؛ نه آنکه دفتر راهنمایی برای آن باورها باشد. " 3 ".
لیندبک تحت تأثیر نگرش های زبانی ویتگنشتاین، دین را متشکل از واژگانی از نمادها و منطق و دستور زبان می داند. همچنان که یک زبان(یا به تعبیر ویتگنشتاین، «بازی زبانی»)، با شکلی از زندگی متناسب شده و همان گونه که یک فرهنگ، هم ابعاد معرفتی و هم رفتاری دارد، سنت دینی نیز چنین است. آموزه های دینی، داستان ها یا اسطوره های درباره ی جهان، و دستورهای اخلاقی، با مراسم عبادی، گرایش ها یا تجربه های ایجاد شده و افعال مورد توصیه، کاملاً مرتبط اند.
براساس الاهیات پست لیبرال - برخلاف نگرش های تجربی لیبرال - ادیان موجب پیدایش تجربه هایی می شوند و چون این تأثیر متقابل است، تجربه های ناآشنا با یک دین خاص نیز می توانند عمیقاً آن دین را تحت تأثیر قرار دهند. " 4 ".
تجربه های بشری به وسیله ی شکل های زبانی - فرهنگی پدید آمده اند و تا اندازه ای توسط آنها ایجاد شده اند. اندیشه های بی شماری وجود دارند که ما نمی توانیم آنها را بفهمیم؛ گرایش هایی وجود دارند که نمی توانیم از آنها برخوردار باشیم و واقعیت هایی هستند که نمی توانیم آنها را درک کنیم، مگر آنکه شیوه ی نظام های مناسب نمادین را یاد بگیریم. ما نمی توانیم بدون زبان(از یک نوعی)، توانایی های بشری خود را برای اندیشه، فعل و احساس متحقق کنیم. همچنین دینی شدن، مستلزم توانا شدن در زبان و نظام نمادین یک دین خاص است. مسیحی شدن، مستلزم یادگیری تاریخ بنی اسرائیل و عیسی(ع) است؛ به اندازه ای که برای تفسیر و تجربه ی خود و جهان در شرایط آنها کافی باشد. از همه مهمتر، دین یک امر بیرونی است که به خود و جهان شکل می دهد؛ نه آنکه بیان گر تجربه ی مقدم بر دین باشد. " 5 ".
زبان، شرط تحقق تجربه ی دینی است؛ تجربه امکان ندارد، مگر آنکه به گونه ای نمادین شود. منشأ همه نظام های نمادین، روابط میان فردی و کنش و واکنش های اجتماعی است." 6 ".


برای اطلاعات بیشتر بر روی عکس کلیک کنید
 

TMmehregan

عضو جدید
با توجه به این تقریر، یکی از عمده ترین تفاوت های میان رویکرد فرهنگی - زبانی و رویکرد تجربی - بیانی این است که در رویکرد فرهنگی - زبانی، به جای آنکه آموزه های دینی از تجربه ی درونی ناشی شوند، در عوض، این تجربه های درونی اند که از آموزه های دین ناشی می شوند. " 1 ".
در برابر رویکرد سنتی - گزاره ای، دیدگاه پست لیبرال معتقد است یک نظام جامع یا تاریخ، اساساً مجموعه ای از گزاره ها نیست که باید بدان اعتقاد پیدا کرد؛ بلکه رسانه ای است که انسان در آن عمل می کند و مجموعه ای از مهارت هایی است که انسان در پیشبرد زندگی آن را به کار می گیرد. به اعتقاد لیندبک، با وجودی که ادعاهای حقیقی دین، غالباً بیشترین اهمیت را برای دین دارند، ولی با این حال، واژگان و ترکیب مفهومی یا درونی اند که انواع ادعاهای حقیقی دین را تعیین می کنند. بُعد معرفتی، با اینکه مهم است، ولی بُعد اصلی نیست. اساساً نمی توان دین را در یک شیوه ی معرفت گرا یا اراده گرا، موضوعی تلقی کنیم که از روی انتخاب آگاهانه بدان باور پیدا کرده باشیم، یا اینکه صریحاً از گزاره ها یا دستورهای خاص آن پیروی کنیم؛ بلکه دینی شدن به معنای درونی کردن مجموعه ای از مهارت ها با تمرین و تعلیم است. انسان می آموزد که در مطابقت با یک سنت دینی چگونه احساس کند؛ کاری انجام دهد و بیاندیشد. معرفت اصلی، معرفتی درباره ی دین نیست، یا اینکه دین چنین و چنان را می آموزد؛ بلکه معرفت اصلی این است که چگونه در چنین یا چنان شیوه، دینی باشیم. " 2 ".
در واقع، از طریق همین ابعاد است که الگوهای اساسی دین درونی شده، به نمایش گذاشته شده و انتقال داده می شود. اعلامیه ی انجیل ممکن است که پیش از هرچیز، بیان تاریخ باشد؛ ولی تا جایی قابلیت و معنا کسب می کند که به صورت هیئت کلی زندگی و رفتار اجتماعی ظاهر شود. مهارت درونی شده(مهارت شخص قدیس)، این توانایی را دارد که به نحو شهودی، بین واقعیت های معتبر از غیرمعتبر و مؤثر از غیرمؤثر تمییز دهد. این نوع از معرفت، غیر از معرفت نظری است که براساس آن، الاهی دان قواعدی را که قابل دسترس برای همگان باشد، برای تمییز بین خوب از بد، و درست از غلط به کار گیرد. " 3 ".
تبیین لیندبک مبتنی است بر این نکته که اصل دین - همانند زبان یا فرهنگ - صرفاً ابزاری برای شکل دادن به شیوه ی زندگی و تفکر انسان هاست. زبان یا دستور زبان، هیچ اطلاعات خاصی درباره ی واقع نمی دهد؛ بلکه تنها این امکان را به انسان می دهد که بتواند واقعیت ها را توصیف و احساسات را تجربه کند. همان گونه انسان بدون علم به دستور زبان و قواعد آن نمی تواند سخنی بگوید یا اندیشه ای را درک کند دینی شدن نیز بدون برخورداری از ابزار دین امکان ندارد. در نتیجه، تغییر و تحول در باور دینی، محصول داده های متفاوت دین و یا تجربه های متفاوت دینی نیست؛ بلکه محصول کنش و واکنش زبان یا نظام فرهنگی با شرایط متفاوت است.
تغییر یا نوآوری دینی، نتیجه ی کنش و واکنش یک نظام زبانی - فرهنگی با شرایط متغیر


برای اطلاعات بیشتر بر روی عکس کلیک کنید
 

TMmehregan

عضو جدید
است؛ نه به واسطه ی تجربه های جدید. تغییر یافتن، از بین رفتن یا جای گزین شدن سنت های دینی، به دلیل ترقی شیوه های جدید یا متفاوت از احساس مربوط به خود، جهان یا خدا نیست؛ بلکه به سبب آن است که یک نظام تفسیری دینی(متجلی در رفتار و باور دینی)، نابهنجاری هایی را در کاربرد آن سنت دینی در بسترهای جدید به وجود آورده است. تجربه های دینی، به معنای احساسات، گرایش ها یا عواطف، نتیجه ی طرح های مفهومی جدیدند؛ نه آنکه سرچشمه ی آنها باشند. " 1 ". [h=3]رویکرد زبانی - فرهنگی و نفی هسته ی مشترک میان تجربه های دینی[/h]
لیندبک پس از تبیین نگرش زبانی خود به دین، یکی از مهم ترین مبانی رویکرد تجربی لیبرالیسم(اعتقاد به وجود هسته ی مشترک میان همه ی ادیان) را نقد می کند؛ به اعتقاد او، هیچ هسته ی مشترک تجربی نمی تواند باشد؛ چون تجربه هایی که ادیان شکل می دهند و موجب می شوند، به همان اندازه متفاوت اند که نظام های تفسیری آنها متفاوت اند. طرفداران ادیان گوناگون، تجربه ی مشترک با یکدیگر ندارند.
ترحم بودایی و عشق مسیحی، تغییرات گوناگونی از یک آگاهی، احساس، نگرش یا گرایش بشری واحد(به نحو بنیادین) نیستند؛ بلکه اساساً شیوه های متمایزی از تجربه اند. احساس های درونی افراد، عنصرهایی هستند که در قلمرو گسترده ای از تجربه های مربوط به جهان، خود و خدا شکل می گیرند. این احساس ها بر مقوله های متفاوت(مانند مقوله های دینی و غیردینی)، و گونه های مختلف رفتار(مانند ریاضت های یوگا یا نماز متفکرانه) استوارند. " 2 ".
لیندبک در دفاع از دیدگاه خود، آن را فاقد مشکلات لیبرال ها دانسته و مدعی است که در رویکرد ما نیازی نیست تا دین را همانند اموری همگانی توصیف کنیم که از اعماق درون افراد ناشی و به نحو گوناگونی در ایمان های خاص، عینی شده باشد؛ بلکه دست کم دین را می توان نامی برای یک مجموعه ی متفاوتی از نظام های زبانی - فرهنگی انگاشت که به طور متفاوت، گرایش ها، نگرش ها و آگاهی های عمیق ما را پدید می آورند. ادیان به منزله ی اصطلاحاتی اند برای پرداختن به مسائل اساسی درباره ی زندگی و مرگ، درستی و نادرستی، بی نظمی و نظم و معنا و بی معنایی. " 3 ".
نامعقول است که ادیان را واقعیت های گوناگونی از تجربه بنیادین واحد بدانیم؛ برعکس، به نظر می رسد، ادیان متفاوت در بیشتر موارد موجب پیدایش تجربه هایی می شوند که تفاوت های عمیق بنیادین دارند. " 4 ". [h=3]نگرش ناواقع گرایی دینی در دیدگاه زبانی - فرهنگی[/h]
رویکرد زبانی - فرهنگی لیندبک را می توان صریحاً غیرواقع گرا تلقی کرد. براساس این رویکرد، گزاره های دینی نشان دهنده ی مابازای عینی خود نیستند؛ بلکه همانند زبان و فرهنگ، نقش ابزاری را بازی می کنند که انسان را به سمت تحقق زندگی دینی با اهداف مقدس می کشاند.



برای اطلاعات بیشتر بر روی عکس کلیک کنید
 
بالا