*Essi*
اخراجی موقت
با درود خدمت همه دوستان گرامی. 
یکی از بحث های ریشه ای و کلیدی که امیدوارم بر اساس منطق بره جلو، بحث ورود اندیشه های نوین به بدنه عوام جامعه هست.
صحبت هام رو با سخنی از آرتور شوپنهاور آغاز میکنم و از دوستان میخوام با آرامش و احترام همدیگر، بحث رو ادامه بدهند.
آرتور شوپنهاور میگه:
تمام حقایق سه مرحله را پشت سرگذاشتهاند:
.
.
.
اول، مورد تمسخر واقع شدهاند.
دوم، به شدت با آنها مخالفت شده است.
سوم، به عنوان یک اصل بدیهی پذیرفته شدهاند .
.
.
.
آیا دوستان این سه مرحله را در ورود اندیشه ای نوین به بطن عوام جامعه باور دارند؟
اگر دارند علتش رو چه میدانند؟
با توجه به شناختی که از باورهای خودتون و دیدگاهتون نسبت به باورهای دیگران دارید و به دور از تعصب پاسخ دهید.
با تشکر.

یکی از بحث های ریشه ای و کلیدی که امیدوارم بر اساس منطق بره جلو، بحث ورود اندیشه های نوین به بدنه عوام جامعه هست.
صحبت هام رو با سخنی از آرتور شوپنهاور آغاز میکنم و از دوستان میخوام با آرامش و احترام همدیگر، بحث رو ادامه بدهند.
آرتور شوپنهاور میگه:
تمام حقایق سه مرحله را پشت سرگذاشتهاند:
.
.
.
اول، مورد تمسخر واقع شدهاند.
دوم، به شدت با آنها مخالفت شده است.
سوم، به عنوان یک اصل بدیهی پذیرفته شدهاند .
.
.
.
آیا دوستان این سه مرحله را در ورود اندیشه ای نوین به بطن عوام جامعه باور دارند؟
اگر دارند علتش رو چه میدانند؟
با توجه به شناختی که از باورهای خودتون و دیدگاهتون نسبت به باورهای دیگران دارید و به دور از تعصب پاسخ دهید.
با تشکر.