عشق مثل آزادی است

وضعیت
موضوع بسته شده است.

برشت

عضو جدید
عشق مثل آزادی است، خواستار و مدعی بسیار دارد، شناسنده و پایبند اندک‌شمار.
بیشتر مردم از عشق، بازی می‌بینند و کام مدام می‌خواهند. عشق ولی تنها کسانی را کام‌روا می‌کند که حکمت زندگی را می‌دانند و می‌توانند مرزی سیال میان خود و دیگری برقرار کنند.
عشق بزرگ‌شدن است، وسیع‌شدن جغرافیای عاشق؛ با شناخت دیگرگونه‌ی دیگری و خود. با به درون کشیدن دیگری و برگذشتن از مرزهای من.
ولی کسی که از تنهایی به عشق پناه می‌برد، تنهایی خویش را تلخ‌تر می‌کند. عشق را درهم‌می‌شکند.
بار تنهایی را نباید به دوش معشوق انداخت. به عکس، باید دانست که عشق، تنهایی‌های تازه می‌آورد. کسی را که دوست داریم رنج خود را از او می‌پوشانیم، درد را پشت دل پنهان می‌کنیم، توفانی را در درون تاب می‌آوریم تا غباری بر خاطر او ننشیند. تنها می‌شویم برای او. تنهایی را با او قسمت نمی‌کنیم؛ بل‌که به نیت او تنهایی می‌کشیم.
با گسترش تنهایی است که معشوق را به خود نزدیک می‌کنیم، خود را برای او خواستنی می‌کنیم.
همین است فرق عاشق کامران با عاشق خودپرست که ناکام می‌ماند : اولی قلمرو تنهایی را حریصانه برای خویش نگه می‌دارد، دومی با ساییدن تنهایی خود به معشوق، شانه‌های او را زخمی می‌کند و آرام آرام او را از خود می‌راند.
 

حافظ CRAZY

عضو جدید
عشق مثل آزادی است، خواستار و مدعی بسیار دارد، شناسنده و پایبند اندک‌شمار.
بیشتر مردم از عشق، بازی می‌بینند و کام مدام می‌خواهند. عشق ولی تنها کسانی را کام‌روا می‌کند که حکمت زندگی را می‌دانند و می‌توانند مرزی سیال میان خود و دیگری برقرار کنند.
عشق بزرگ‌شدن است، وسیع‌شدن جغرافیای عاشق؛ با شناخت دیگرگونه‌ی دیگری و خود. با به درون کشیدن دیگری و برگذشتن از مرزهای من.
ولی کسی که از تنهایی به عشق پناه می‌برد، تنهایی خویش را تلخ‌تر می‌کند. عشق را درهم‌می‌شکند.
بار تنهایی را نباید به دوش معشوق انداخت. به عکس، باید دانست که عشق، تنهایی‌های تازه می‌آورد. کسی را که دوست داریم رنج خود را از او می‌پوشانیم، درد را پشت دل پنهان می‌کنیم، توفانی را در درون تاب می‌آوریم تا غباری بر خاطر او ننشیند. تنها می‌شویم برای او. تنهایی را با او قسمت نمی‌کنیم؛ بل‌که به نیت او تنهایی می‌کشیم.
با گسترش تنهایی است که معشوق را به خود نزدیک می‌کنیم، خود را برای او خواستنی می‌کنیم.
همین است فرق عاشق کامران با عاشق خودپرست که ناکام می‌ماند : اولی قلمرو تنهایی را حریصانه برای خویش نگه می‌دارد، دومی با ساییدن تنهایی خود به معشوق، شانه‌های او را زخمی می‌کند و آرام آرام او را از خود می‌راند.
البته خود را نساييدن به معشوق و در كلبه تنهايي باقي ماندن و از پنجره به وي نظر كردن كار بس دشواري است
به قول حافظ:
طمع در آن لب شيرين نكرده ام اولي....................ولي چگونه مگس از پي شكر نرود؟
ولي در هر صورت اگر محقق شود انتهاي شيريني شهد عشق چشيده خواهد شد
اما ساييدن بدين معناست كه بيش از آنكه عاشق معشوقه خود باشيم عاشق عشق خود هستيم
 

nayyerr

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
نه بابا عشق چیز بدیه!!!
نباید به دل اجازه داد عاشق بشه:redcard::redcard::redcard:
تا زمانی که وقتش برسه
ااما وقتی وقتش رسید باید به اوج برسه:love::love::love:


بیشتر مردم از عشق، بازی می‌بینند و کام مدام می‌خواهند.( فکر میکنن وقتش شده) عشق ولی تنها کسانی را کام‌روا می‌کند که حکمت زندگی را می‌دانند و می‌توانند مرزی سیال میان خود و دیگری برقرار کنند.
 

nayyerr

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
البته خود را نساييدن به معشوق و در كلبه تنهايي باقي ماندن و از پنجره به وي نظر كردن كار بس دشواري است
به قول حافظ:
طمع در آن لب شيرين نكرده ام اولي....................ولي چگونه مگس از پي شكر نرود؟
ولي در هر صورت اگر محقق شود انتهاي شيريني شهد عشق چشيده خواهد شد
اما ساييدن بدين معناست كه بيش از آنكه عاشق معشوقه خود باشيم عاشق عشق خود هستيم



منظور این نیست که به معشوق نزدیک نشو یعنی از تنهایی عاشق نشووووووووووووو یعنی همون نشون ندادن رنج..........
 

t3teknik

عضو جدید
کاربر ممتاز
این جمله های قصارو از کجا میارید؟؟ با 4 تا پست ...70 تشکر گرفتید؟
تالار، تالار مشاورست و چیزی شبیه به تالار ازاد ، گفته ها بیان می شوند=و نظرات مخالف و موافق جهت میدن
تو نیز نظرتو بزار و یا به نقد بپرداز
رد کردن افکار نیاز به دلیل و اثبات داره
این گوی و این میدان...
پس باید عشقِ والایی باشه!

کسی که از قفس خرسند باشه, یعنی رهـــاس و آزادِ
به نظر من چیزی به اسم عشق وجود نداره و این حس حاصلی از دوست داشتن ست که به اوج رسیده
گویا به این عشق هم می گن.

ولی ازادی نداشتن ترس ست و دوست داشتن سرشار از ترس
که مبادا محبوبم چنان شود
 

J.AVID

عضو جدید
تالار، تالار مشاورست و چیزی شبیه به تالار ازاد ، گفته ها بیان می شوند=و نظرات مخالف و موافق جهت میدن
تو نیز نظرتو بزار و یا به نقد بپرداز
رد کردن افکار نیاز به دلیل و اثبات داره
این گوی و این میدان...

منظورم رو متوجه نشدی! متن ها خیلی دقیق هستند.
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تالار، تالار مشاورست و چیزی شبیه به تالار ازاد ، گفته ها بیان می شوند=و نظرات مخالف و موافق جهت میدن
تو نیز نظرتو بزار و یا به نقد بپرداز
رد کردن افکار نیاز به دلیل و اثبات داره
این گوی و این میدان...

به نظر من چیزی به اسم عشق وجود نداره و این حس حاصلی از دوست داشتن ست که به اوج رسیده
گویا به این عشق هم می گن.

ولی ازادی نداشتن ترس ست و دوست داشتن سرشار از ترس
که مبادا محبوبم چنان شود

ترس از چی؟ یا همون ترس از دست دادن؟

به نظرم تو عشق ترسی نیست اما دوست داشتن چرا! گاهی ترس توام با تدبیرِ
 

t3teknik

عضو جدید
کاربر ممتاز
ترس از چی؟ یا همون ترس از دست دادن؟

به نظرم تو عشق ترسی نیست اما دوست داشتن چرا! گاهی ترس توام با تدبیرِ
شاید ترس از دست دادن، شاید - و یا حس وابستگی که هر ادمی به عزیزانش داره

و بنظر من عشق در کنار هم بودنی ارمانی ست که تنها در افکار و رویای ماست و کمی با واقعیت مغایر
هیچ معشوقه {دو دوستدارم هم} ای نیست که مشکل نداشته باشند همین مشکلات، خود دلهره اورند
بهتر انست عشق را الگویی برای دوست داشتن هایمان قرار دهیم - تا کمی ارمانی تر و قفسی بزرگتر
بنده نیز منکر ازادی در رویا نیستم ، ولی واقعیت ترس دارد


:gol::gol:{تشکرم ـتـــمـــوـــمـ}
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
شاید ترس از دست دادن، شاید - و یا حس وابستگی که هر ادمی به عزیزانش داره

و بنظر من عشق در کنار هم بودنی ارمانی ست که تنها در افکار و رویای ماست و کمی با واقعیت مغایر
هیچ معشوقه {دو دوستدارم هم} ای نیست که مشکل نداشته باشند همین مشکلات، خود دلهره اورند
بهتر انست عشق را الگویی برای دوست داشتن هایمان قرار دهیم - تا کمی ارمانی تر و قفسی بزرگتر
بنده نیز منکر ازادی در رویا نیستم ، ولی واقعیت ترس دارد


:gol::gol:{تشکرم ـتـــمـــوـــمـ}

موافقـــــــــــم!

اما علت ترس از خودمون نشات میگیره!
 

حافظ CRAZY

عضو جدید
عشق کشکه و شبیه قفس.

منکری؟؟؟؟ اثبات کن...
در مورد عشق نمي شه اثباتي كرد عزيز عشق مجزا از عقل و رياضيه و متناسبه با ديوانگي و عشق قفسه عاياااااااا؟؟؟؟؟
به قول حافظ:
من از آن روز كه در بند توام آزادم
 
آخرین ویرایش:

برشت

عضو جدید
کسی که عشق می‌ورزد، باید نخست دوست داشتن و خو کردن با تنهایی را آموخته باشد. عشق درمانی برای هیچ دردی نیست، از جمله تنهایی. بار کردن درد و درمان بر عشق، آن را تباه می‌کند و تلخ. اس بنویسبودن، تنها بودن است. کسی که با تنهایی خود نمی‌سازد، از بودنِ خود می‌گریزد. برای عشق، نوعی سکونت در خود و سازش با بودنِ خویش ضرورت است. آن کس که از بودن خود بیزار است و تنهایی را ترس‌ناک می‌یابد، به دشواری با بودنِ دیگری کنار خواهد آمد.
 

دخترشرقی

عضو جدید
بنظر من هر کسی تو هر سنی یه احساسایی داره
که از نظر خودش پاک ترین و عمیق ترین و ناب ترین احساسه
اما این احساسای زودگذر مقتضای سنه
این احساسای بی پایه و غلط بعد از یه مدت از بین میره و یه احساس دیگه جایگزینش میشه
بنظر من یه جوون باید احساساتشو تا سن21-22 سالگی جدی نگیره و بخاطرش پلای پشت سرشو خراب نکنه
 

*rahil*

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق خيلي پيچيده تر از اونه بشه با تعابيرو اصطلاحاتي معنيش كرد ...هر كسي ميتونه با توجه به ابعاد وجودي خودش از همه لحاظ عشقو يه جور تعريف كنه...كه هرگز اين كليت نداره...عشق هم دوس داشتن هم جنون هم ترس هم خودخواهيه...و اميخته از خيلي چيزاي ديگه است...عشق از نظر من بشخصه وقتي ظهور كنه انگار تمام مغزو سيستم هاي پيچيده مغز بهم ميخوره...من بهترين تعبيري كه واسه عشق دارم اينه كه عشق يك جنون كامله...
 

samaneh91

عضو جدید
اسیر عشق شدن لذت بخشه همانطور که ازادی و رها بودن از عشق لذت بخشه
وقتی ازادیم خواهان عشقیم وقتی اسیر عشقیم خواهان ازادی
لذت عشق نابه و قابل قیاس با هیچ لذتی نیست
فرقش هم اینه که در عشق شخص خودش رو نمیبینه و ب دنبال لذت زندگی خودش نیست ، فقط و فقط ب دنبال اینه که طرف مقابل رو ب ارامش و خوشی برسونه حتی اگر ب قیمت فنا شدن و فدا شدن خودش باشه و این فنا شدن در عشق هست که برای اون لذت بخشه
اگر عشق ناب و خالص باشه تمام سختی ها سراسر لذته ولی اگر اندکی عقل کنار عشق قرار بگیره اون موقع هست که دیگه عذاب همراه میشه
(با عقل آب عشق به یک جو نمیرود ....بیچاره من که ساخته از آب و آتشم )
دل سعی میکنه با همه سختی ها و دوری ها و درد ها کنار بیاد اما عقل مدام با اون در حال جنگه و هیچ کدوم از این ها رو نمیتونه قبول کنه
در واقع جدال بین عقل وعشق عذاب اور ترین جدال دنیاست .
د رپایان اینو اضافه کنم که حرف دل و عقل باید با هم یکی باشه که اگه اینطور نباشه فرد روبه ورطه نابودی میکشونه !
 

mech.shima

دستیار مدیر مهندسی مکانیک
کاربر ممتاز
عالی بود استارتر;)
از نظر من عشق یه هدیه اس از طرف خدا به هر کسی هدیه داده نمیشه
و کسی که طعم عشق واقعی رو بچشه محاله عشق رو نفی کنه
تنها باید برای به عشق رسیدن عجول نباشیم
سر به زیر باشیم و قاطع برای زندگی درست
از تنهایی بیرون بیایم و شاد باشیم
اینجاس که یه عشق رو تجربه میکنیم
 

TRON

کاربر فعال
عشق ینی فریب
یه دروغ بزرگ که یه سری آدم بزرگ به ملت گفتن تا سرشون گرم باشه
عشق یعنی حماقت
عشق ینی چیزی که نیس ولی میگن هست و...( یه چیزی تو مایه های هرکی حرومزاده باشه این لباسو نمیبینه)
 

J.AVID

عضو جدید
کسی که عشق می‌ورزد، باید نخست دوست داشتن و خو کردن با تنهایی را آموخته باشد. عشق درمانی برای هیچ دردی نیست، از جمله تنهایی. بار کردن درد و درمان بر عشق، آن را تباه می‌کند و تلخ. اس بنویسبودن، تنها بودن است. کسی که با تنهایی خود نمی‌سازد، از بودنِ خود می‌گریزد. برای عشق، نوعی سکونت در خود و سازش با بودنِ خویش ضرورت است. آن کس که از بودن خود بیزار است و تنهایی را ترس‌ناک می‌یابد، به دشواری با بودنِ دیگری کنار خواهد آمد.

این خیلی مهمه. عشق واقعی به هیچ وجه برای رفع تنهایی خودت نیست (فقط احساسات طرف مقابل اهمیت داره).
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا