دارم لطف مي كنم براي اينكه از جو سوالاي عرفان بياي بيرون اينازو مي پرسم!ولي دمش گرم
1-اگه بفهمي حاجي از قضيه جف باخبر شده و الان تو فكر طلاقه چيكار مي كني؟آيا جف رو براي نابود كردن شواهد مي كشي؟
2-به نظرت پودر حاجي مرغوب تر از پسراي اينجا نيست؟
3-تا حالا شده استاد از كلاس بندازه تت بيرون؟اگه آره تعريف كن
4-تا حالا شده سر كلاس يه چيزي بگي كل كلاس منفجر شه؟اگه آره تعريف كن
5-خيلي وقت پيش يه جا خوندم"امروز از كارم استعفا دادم فقط به خاطر مسائل مالي!"اشتباه مي كنم كه نويسنده ش تو بودي يا.......؟توضيح بده
6-گفتي قبلا خداي سوتي بودي!!چنتاشو بوگو
7-چرا بدبوي فقط مياد پست ميده در جهت تقويت ذوحيه ما...و كلي مي خواد بسوزونتت ولي اصلا شروع نميكنه؟
8-گفتي سوالاي محمدحسين رو مي پيچوني!چرا داري سوالاي بقيه رم مي پيچوني پس؟
9-خيلي خوشحالي كه مچ حميد درد مي كنه؟انكار نكن!
اره سوالاش یه مدلی بود!!آدم درگیر میشد با خودش!!باز سوال های شما آدم با شماها درگیر میشه نه باخودش!!1-من باحاجی روراست بودم!!حاجی درکممیکنه..چون اونم یه بار تجربه ی بدداشته!!
2-نه..حاجی رومومیاییش میکنم واسه آیندگان!!
3- یه بار ترماولیه استادداشتیم خیلی وحشتناک بود..عقده هاش شدید بود.سال اول تدریسش هم بود..جوون..اه اه...اوایل ترم یه دختری دیر اومد سر آزمایشگاه..منمزیاد نمیشناختمش..بعدگفتاستاد بیام تو..گفتنخیر بفرماییدبیرون...بعدکهرفت..منطبق عادتمالوف پادرمیونی کردم.گفتم استاد گناه داره بذاریدبیادتو..گفت میخوای شما برو ایشون بیادتو؟ ..گفت مباشه..وسایلم روجمع کردم پررو پررو رفتم بیرون به دختره گفتم برو تو استادگفته بری تو!دختره رفت تو..بعد از چندلحظه اومد دنبالم گفت استاد میگه توهم بیای
4-اووووووه!!خیلی!!!اکثرا من اینکارها رو انجام میدادن با استادهام یکی به دو میکردم..
یه بار داشتم کنفرانس میدادم استاد زیادحواسش انگار نبود.رفته بودبین بچه هانشسته بود .یا شاید من تند میگفتم نمیفهمید...بعدش اخرش شروع کردهی سوال پرسیدن...چیزهایی که دقیقا من گفته بودم وتوضیح داده بودم ..یه بار..دوبار..سهبار..بعدیهوباعصبانیت وخیلی جدی گفتماستاد مثل این که شما اصلا گوش نمیدین ها!!
یه استاد داشتیم خیلی بلندبود..بهش گفتم استاد شماکی به این دلتاهاش رسیدید؟
5-
نه من نبودم6-نمیشه..سوتی هام روفقطدر جمع دخترونه میشه گفت
یه پسره بود برای کارهای یه همایشی بهش زنگمیزدم.مسئولش بود..اصلاندیدهونمیشناختمش..بعدیه بار اس ام اس داد برای مدارک واینا برای ثبت نام..من نمیدونم چرا با اس ام اس دوستم که نوشته بود شماره ی جدیدمه قاطی کردم..اسمش رو به نام اون دوستم کهدختر بود سیو کردم ..بعد یه اس ام اس عاشقونه خفنبراش فرستادم...
بعدش دیگه..بیچاره با اصرار اومد دم دانشگاهمون البته وسطاش دوزاریش افتاد و اینا ..خیلی ضایع شد ..از اینا زیاده...حالا بایدحضوری گفت بقیه ش رو!!7- بابا اینهمه پست داده!!
بسمه بابا!!جزغاله شدم!!8-
ترک عادت موجب چیست؟9- بسیار بسیار!!!!!
.اها..الان اینجام 
..بگو . اومدم کمک ....اوه ...وای ..
..چه خبره .
..حالا درسته من اینترنت مجانی ندارم تا تند تند سر بزنم کمک کنم ..ولی دلیل هم نمیشه هر بلایی خواستین سره این ارامش بینوا بیارید 
....ارامش بگو خودم همرو حریفم 
...خوب بزا ببینم
...ااااااااااااااااااااااااا.......خوب 
..چیزه 
.....ایوای ارامش جون...صدام کردن
...خودت که میدونی خواهر نت مجانی ندارم .
.میام .
..رو من حساب کن .
..میام کمکت ....
من و تو وای تو کافه نادری 
.....
( خودم از دلت خبر دارم ، اما بگو تا بعضیا هم متوجه بشن )
نظرت چیه اول این دوتا (حمیدرضا و سرمد ) رو پودر کنی ؟ منم کمکت می کنم ... 
)
