سلام قانون شکنی کردم و فقط من بابِ اینکه نشون بدم چقد عزیزی واسم اومدم...
واقعا شگفت زده شدم از حضورم الان تو پوست خودم نمیگنم .. خوش ا ومدی ..:دی
سوالام به شدت مسخره س(هوی تو حق نداری همچین فکری بکنیآ، من شکسته نفسی کردم) ولی نیت فقط حضور گرمم بود..
1. چرا من تا دوهفته پیش فکر میکردم تو 20 سال یا نهایتا 22 سالته؟
تو دنیای واقی هم اکثر همینو بهم میگم ....
2.قدیما خیلی شاد بودی چی شده که الان انقد آروم شدی...ی غمی تو چشات نهفتهس(اینو بعد اونبار که آی تو آی حرفیدم درک کردم:

)
خوب دیگه تو این چند وقت اونقدر بلا سرم اومد یه کم منزوی شدم ولی مطمئنا بازم حالم خوب میشه مثل سابق میشم وقت یه کم احتیاج به وقت داره و گذر زمان ...
3.خب چرا باید دقیقا بین پنج تا ده تا سوال بپرسیم: (بگی قانونشه لِهت کردمآ)
والا اینو حمید مد کرده .. والا با این قانوناشون ...:دی
4. چرا اینقد طول میکشه که یه صندلی داغ جدید زده بشه؟
خو هر کی میاد یکی رو پشیشنهاد میده واسه همین طول میکشه اصن ربطی به مودیر نداره ...:دی(حمید من چقدر از تو حمایت کنم هان؟)
5.چرا زیرِ صندوق انتقادات پیشنهادات مدیریت زنگ تفریح رو حمیت سوراخ کرده؟؟؟
یعنی خدای نکرده فک میکنی واسه عدم رسیدگی به شکایات ماس؟ نه سوراخ کرده خودش زیر صندوق گرفته خوابیده که هر کی نامه انداخت توش بخوره تو سرش شاید مثل نیوتن فرجی بشه مغزش به کار بیفته ..:دی
6.چرا پری مهربونه به من میگه تو صندلی داغ جو میدم؟؟؟؟؟به نظر تو واقعا اینطوریاست؟
تو کدوم صندلی داغ؟ تو که تازه اومدی!!
7. احساسم اینه حوصله جواب دادن به سوالاتو نداری..حسم اشتباهه یا درسته؟
چرا حوصله دارم فقط سخت ها رو مخم هنگ میکنه ..:دی
8. چرا من اینجا هیچی نپرسیدم ازت؟؟من که هزارتا سوال دارم؟ خو بپرس ..
دوباره بیا بپرس این استارتر بود..
مرسی که وقت میزاری...واقعا تو خوبی مهربونی..فدات بشن بچه ها..الهی....