روزى میهمانى براى امیرالمؤ منین (ع ) رسید. آن  						حضرت به خانه آمده و فرمود: اى فاطمه ، آیا طعامى براى  						میهمان خدمت شما مى باشد؟ عرض كرد: فقط قرض نانى موجود است  						كه آن هم سهم دخترم زینب مى باشد. 
 						زینب (س ) بیدار بود، عرض كرد: اى مادر، نان مرا براى  						میهمان ببرید، من صبر مى كنم . طفلى كه در آن وقت ، كه  						چهار یا پنج سال بیشتر نداشته این جود و كرم او باشد، دیگر  						چگونه كسى مى تواند به عظمت آن بانوى عظمى پى ببرد؟ 
 						زنى كه هستى خود را در راه خدا بذل بنماید، و فرزندان  						از جان عزیزتر خود را در راه خداوند متعال انفاق بنماید و  						از آنها بگذرد بایستى در نهایت جود بوده باشد.