شب یلداتون چطوریه؟!
- شروع کننده موضوع ZEUS83
- تاریخ شروع
engineer.sh
عضو جدید
من بادوم هندی میخوااااام
چیه نخود چی مسموم میخواهی؟؟؟؟
کنار هم باشیم، همدیگرو دوست داشته باشیم، به فکر دیگران باشیم و خدارو شکر کنیم…
parichehr16
عضو جدید
امسال فکرکنم خبري نباشه!!!!گروني بيداد ميکنه...
بدانید . فردا و فردا های ما سبز خواهد بود. و بد اندیشان رسوا خواهند گردید.
موفق و پایدار باشید
سلام بچه ها . ببخشید نبودم.
اما اگه مامان ماهپری هم خونه نباشه چراغ خونه رو روشن گذاشته تا شما ها که میائید خونه تاریک نباشه . خونه خودتونه . دست گل همه تون درد نکنه. شب یلدا هر کی اومد قدمش روی چشم.
بابا بزرگم سلام رسوند. درگیر یک پروژه کاری بود . ببخشید بدقولی کرد .
اما اگه مامان ماهپری هم خونه نباشه چراغ خونه رو روشن گذاشته تا شما ها که میائید خونه تاریک نباشه . خونه خودتونه . دست گل همه تون درد نکنه. شب یلدا هر کی اومد قدمش روی چشم.
بابا بزرگم سلام رسوند. درگیر یک پروژه کاری بود . ببخشید بدقولی کرد .
engineer.sh
عضو جدید
engineer.sh
عضو جدید
مامان ماه پری؟؟؟؟
شلام مامانی
بابابزرگ کیه؟؟
سلام عزیزم
ببخش داشتم تاپیک بچه ها رو میخوندم حواسم نبود.
بابا بزرگ یکی از بچه های عمرانه که بنا به اشنایی مختصری که با ایشون داشتم و میدونستم اهل شوخی و خنده و شعر خوانی هستن خودم در کمال شرمساری ( علت اصلی نبود هیچ کاندید جان بر کف دیگری ) بهشون پیشنهاد دادم بابا بزرگ شب یلدا بشن.
من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم
محتسب داند که من این کارها کمتر کنم
من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها
توبه از می وقت گل دیوانه باشم گر کنم
عشق دردانه‌ست و من غواص و دریا میکده
سر فروبردم در آن جا تا کجا سر برکنم
لاله ساغرگیر و نرگس مست و بر ما نام فسق
داوری دارم بسی یا رب که را داور کنم
بازکش یک دم عنان ای ترک شهرآشوب من
تا ز اشک و چهره راهت پرزر و گوهر کنم
من که از یاقوت و لعل اشک دارم گنج‌ها
کی نظر در فیض خورشید بلنداختر کنم
چون صبا مجموعه گل را به آب لطف شست
کجدلم خوان گر نظر بر صفحه دفتر کنم
عهد و پیمان فلک را نیست چندان اعتبار
عهد با پیمانه بندم شرط با ساغر کنم
من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست
کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم
گر چه گردآلود فقرم شرم باد از همتم
گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم
عاشقان را گر در آتش می‌پسندد لطف دوست
تنگ چشمم گر نظر در چشمه کوثر کنم
دوش لعلش عشوه‌ای می‌داد حافظ را ولی
من نه آنم کز وی این افسانه‌ها باور کنم
محتسب داند که من این کارها کمتر کنم
من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها
توبه از می وقت گل دیوانه باشم گر کنم
عشق دردانه‌ست و من غواص و دریا میکده
سر فروبردم در آن جا تا کجا سر برکنم
لاله ساغرگیر و نرگس مست و بر ما نام فسق
داوری دارم بسی یا رب که را داور کنم
بازکش یک دم عنان ای ترک شهرآشوب من
تا ز اشک و چهره راهت پرزر و گوهر کنم
من که از یاقوت و لعل اشک دارم گنج‌ها
کی نظر در فیض خورشید بلنداختر کنم
چون صبا مجموعه گل را به آب لطف شست
کجدلم خوان گر نظر بر صفحه دفتر کنم
عهد و پیمان فلک را نیست چندان اعتبار
عهد با پیمانه بندم شرط با ساغر کنم
من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست
کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم
گر چه گردآلود فقرم شرم باد از همتم
گر به آب چشمه خورشید دامن تر کنم
عاشقان را گر در آتش می‌پسندد لطف دوست
تنگ چشمم گر نظر در چشمه کوثر کنم
دوش لعلش عشوه‌ای می‌داد حافظ را ولی
من نه آنم کز وی این افسانه‌ها باور کنم
شب یلدا و شعری از هوشنگ ابتهاج سایه " زندان شب يلدا "
چند اين شب و خاموشي؟ وقت است كه برخيزموين آتش خندان را با صبح برانگيزم
گر سوختنم بايد افروختنم بايد
اي عشق بزن در من كز شعله نپرهيزم
صد دشت شقايق چشم در خون دلم دارد
تا خود به كجا آخر با خاك در آميزم
چون كوه نشستم من با تاب و تب پنهان
صد زلزله برخيزد آنگاه كه برخيزم
برخيزم و بگشايم بند از دل پر آتش
وين سيل گدازان را از سينه فروريزم
چون گريه گلو گيرد از ابر فرو بارم
چون خشم رخ افروزد در صاعقه آويزم
اي سايه ! سحرخيزان دلواپس خورشيدند
زندان شب يلدا بگشايم و بگريزم
در همین حسرت که یک شب راکنارت، مانده ام
در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام
کوچه اما انتهایش بی کسی بن بست اوست
کوچه ای از بی کسی را بیقرارت مانده ام
مثل دردی مبهم از بیدار بودن خسته ام
در بلنداهای یلدا خسته، زارت مانده ام
در همان یلدا مرا تا صبح،دل زد فال عشق
فال آمد خسته ای از این که یارت مانده ام
فــــــــال تا آمد مرا گفتی که دیگر،مرده دل
وز همان جا تا به امشب، داغدارت مانده ام
خوب می دانم قماری بیش این دنیا نـبود
من ولی در حسرت بُردی،خمارت مانده ام
سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز
از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام./
در همان پس کوچه ها در انتظارت مانده ام
کوچه اما انتهایش بی کسی بن بست اوست
کوچه ای از بی کسی را بیقرارت مانده ام
مثل دردی مبهم از بیدار بودن خسته ام
در بلنداهای یلدا خسته، زارت مانده ام
در همان یلدا مرا تا صبح،دل زد فال عشق
فال آمد خسته ای از این که یارت مانده ام
فــــــــال تا آمد مرا گفتی که دیگر،مرده دل
وز همان جا تا به امشب، داغدارت مانده ام
خوب می دانم قماری بیش این دنیا نـبود
من ولی در حسرت بُردی،خمارت مانده ام
سرد می آید به چشم مست من چشمت و باز
از همین یلدا به عشق آن بهارت مانده ام./
پری تو کدومایی؟]
[/SIZE][/FONT]
من این کوچوله ام که این پایین نشستم!
پریسا ببین یک چیزی پیدا کردم یک کم بتفکریم
.
.
این دیوانگیست ...
که از همه گلهای رُز تنها بخاطر اینکه
خار یکی از آنها در دستمان فرو رفته است متنفر باشیم
که همه رویاهای خود را تنها بخاطر اینکه
یکی از آنها به حقیقت نپیوسته است رها کنیم
این دیوانگیست ...
که امید خود را به همه چیز از دست بدهیم بخاطر اینکه
در زندگی با شکست مواجه شده ایم
که از تلاش و کوشش دست بکشیم بخاطر اینکه
یکی از کارهایمان بی نتیجه مانده است
این دیوانگیست ...
که همه دستهایی را که برای دوستی بسوی ما دراز می شوند بخاطر اینکه
یکی از دوستانمان رابطه مان را زیر پا گذاشته است رد کنیم
که هیچ عشقی را باور نکنیم بخاطر اینکه
در یکی از آنها به ما خیانت شده است
این دیوانگیست ...
که همه شانس ها را لگدمال کنیم بخاطر اینکه
در یکی از تلاشهایمان ناکام مانده ایم
به امید اینکه در مسیر خود هرگز دچار این دیوانگی ها نشویم
و به یاد داشته باشیم که همیشه
شانس های دیگری هم هستند
دوستی های دیگری هم هستند
عشق های دیگری هم هستند
نیروهای دیگری هم هستند
و افق های بهتری هم هستند
تنها باید قوی و پُر استقامت باشیم
و همه روزه در انتظار روزی بهتر و شادتر از روزهای پیش باشیم ...
.
.
این دیوانگیست ...
که از همه گلهای رُز تنها بخاطر اینکه
خار یکی از آنها در دستمان فرو رفته است متنفر باشیم
که همه رویاهای خود را تنها بخاطر اینکه
یکی از آنها به حقیقت نپیوسته است رها کنیم
این دیوانگیست ...
که امید خود را به همه چیز از دست بدهیم بخاطر اینکه
در زندگی با شکست مواجه شده ایم
که از تلاش و کوشش دست بکشیم بخاطر اینکه
یکی از کارهایمان بی نتیجه مانده است
این دیوانگیست ...
که همه دستهایی را که برای دوستی بسوی ما دراز می شوند بخاطر اینکه
یکی از دوستانمان رابطه مان را زیر پا گذاشته است رد کنیم
که هیچ عشقی را باور نکنیم بخاطر اینکه
در یکی از آنها به ما خیانت شده است
این دیوانگیست ...
که همه شانس ها را لگدمال کنیم بخاطر اینکه
در یکی از تلاشهایمان ناکام مانده ایم
به امید اینکه در مسیر خود هرگز دچار این دیوانگی ها نشویم
و به یاد داشته باشیم که همیشه
شانس های دیگری هم هستند
دوستی های دیگری هم هستند
عشق های دیگری هم هستند
نیروهای دیگری هم هستند
و افق های بهتری هم هستند
تنها باید قوی و پُر استقامت باشیم
و همه روزه در انتظار روزی بهتر و شادتر از روزهای پیش باشیم ...
بگرد ببین کدومشون هم گیساش سفیده و هم مجرد . من همونم
من هم تو این عکس معلوم نیستم
زیر کرسی بودم
زیر کرسی بودم
بچه بیا بیرون از زیر کرسی.
کرسیش نفتیه خفه میشیا!
نداریم.پس تو نیستی
Tabrizli Atila
اخراجی موقت
مگه قرار نشد عکس نزارید؟
بیا بیرون الان خفه میشی . باید شب یلدا به جا جشن و مهمونی و خنده سیاه بپوشیم و اشک بریزیم .
از اونور هم دوستان میگن اهشون تو رو گرفته خفه شدی . میذارن به حساب .....
Similar threads
Similar threads
-
دستمزد 30 میلیون تومانی مهران مدیری برای هر شب اجرای «دورهمی»!- شروع شده توسط بیا1
- پاسخ ها: 14
-
«درود بر مصدق» صبح تا ظهر، «مرگ بر مصدق» ظهر تا شب! «پیوسته است موی سیاهت به حزب باد»!- شروع شده توسط Alborz Rad
- پاسخ ها: 1
-
می توان در شب چهارشنبه نفرت ها و کینه ها را سوزاند...- شروع شده توسط petromech
- پاسخ ها: 7
-
-
