* ازدواج باعث درمان مشکلات رواني مي شود.
* اساس ازدواج فقط و فقط عشق است (عشق کافي است).
* عشق مال داستانهاست و در زندگي واقعي وجود ندارد.
* ازدواج راهي براي سعادتمند شدن است.
* عشق مال داستانهاست و در زندگي واقعي وجود ندارد.
* ازدواج راهي براي سعادتمند شدن است.
* ازدواج راهي براي تضمين زندگي فرزندان است (از ديدگاه والدين دختران و پسران جوان).
* ازدواج راهي براي پيشگيري از انحراف فرزندان است.
* ازدواج راهي براي فرار از مشکلات است.
* ازدواج راهي براي جلب رضايت والدين است.
* دوستي قبل از ازدواج، تضمين کننده يک ازدواج موفق است.
* حالا ازدواج مي کنم و بعد «او» را تغيير مي دهم.
* بايد با کسي ازدواج کرد که از همه نظر کامل باشد.
* زن بايد وارد يک زندگي کامل شود.
* مهم اين است که جوان ازدواج کند، بقيه مسايل حل مي شود.
* يک ازدواج هرچند ناموفق بهتر از تجرد است.
* کسي که به خانواده خود خيلي اهميت مي دهد پس حتماً در زندگي مشترک نيز موفق خواهد بود.
* ازدواج مي کنم و بعد طلاق مي دهم (مي گيرم).
* اگر با فلاني ازدواج کنم خوشبختم، ولاغير.
* ازدواج يعني خوشبختي و رفاه.
* ازدواج يعني اسارت.
* مهريه تعيين کننده موفقيت در ازدواج است.
* شايد اگر با ديگري ازدواج مي کردم موفق تر بودم.
* زن و شوهر بايد کاملاً شبيه هم باشند.
* زن و شوهر بايد همه مسايل خود به يکديگر بگويند.
* زن و شوهر بايد کاملاً وقتشان را با هم بگذرانند.
* زن بايد تابع و مطيع محض مرد باشد.
* شوهر بايد همسرش را به همه خواسته هايش برساند؛ شوهر بايد همه مشکلات او را حل کند.
* به هيچکس نمي توان اعتماد کرد. («مردها غير قابل اعتمادند» يا «زن ها فريبکارند»)
* چون خودم تصميم گرفتم بايد تا آخرش بروم؛ هر قولي که مي دهي بايد تا آخرش بايستي.
* زن و شوهر بايد در همه مسائل اتفاق نظر داشته باشند. زن و شوهر بايد تابع هم باشند. زن و شوهر بايد همه فعاليت هايشان مشترک باشد.
* مرد بايد جلوي زنش در بيايد. به زن نبايد رو داد. نبايد محبتت را نشان دهي. نبايد طرف مقابلت بفهمد که دوستش داري چون آن وقت سوءاستفاده مي کند.
* افرادي که طلاق مي گيرند حتماً افراد مشکل داري هستند. کسي که طلاق مي گيرد حتماً آدم بدي بوده است.
* والدين نبايد در تصميم ما دخالت کنند اما بايد زندگي ما را تأمين کنند.
* هر نوع زندگي بهتر از طلاق است.
* طلاق يعني بدبختي.
* رابطه جنسي پديده اي گناه آلود يا زشت است.
تبيان
* اساس ازدواج فقط و فقط عشق است (عشق کافي است).
* عشق مال داستانهاست و در زندگي واقعي وجود ندارد.
* ازدواج راهي براي سعادتمند شدن است.
* عشق مال داستانهاست و در زندگي واقعي وجود ندارد.
* ازدواج راهي براي سعادتمند شدن است.
* ازدواج راهي براي تضمين زندگي فرزندان است (از ديدگاه والدين دختران و پسران جوان).
* ازدواج راهي براي پيشگيري از انحراف فرزندان است.
* ازدواج راهي براي فرار از مشکلات است.
* ازدواج راهي براي جلب رضايت والدين است.
* دوستي قبل از ازدواج، تضمين کننده يک ازدواج موفق است.
* حالا ازدواج مي کنم و بعد «او» را تغيير مي دهم.
* بايد با کسي ازدواج کرد که از همه نظر کامل باشد.
* زن بايد وارد يک زندگي کامل شود.
* مهم اين است که جوان ازدواج کند، بقيه مسايل حل مي شود.
* يک ازدواج هرچند ناموفق بهتر از تجرد است.
* کسي که به خانواده خود خيلي اهميت مي دهد پس حتماً در زندگي مشترک نيز موفق خواهد بود.
* ازدواج مي کنم و بعد طلاق مي دهم (مي گيرم).
* اگر با فلاني ازدواج کنم خوشبختم، ولاغير.
* ازدواج يعني خوشبختي و رفاه.
* ازدواج يعني اسارت.
* مهريه تعيين کننده موفقيت در ازدواج است.
* شايد اگر با ديگري ازدواج مي کردم موفق تر بودم.
* زن و شوهر بايد کاملاً شبيه هم باشند.
* زن و شوهر بايد همه مسايل خود به يکديگر بگويند.
* زن و شوهر بايد کاملاً وقتشان را با هم بگذرانند.
* زن بايد تابع و مطيع محض مرد باشد.
* شوهر بايد همسرش را به همه خواسته هايش برساند؛ شوهر بايد همه مشکلات او را حل کند.
* به هيچکس نمي توان اعتماد کرد. («مردها غير قابل اعتمادند» يا «زن ها فريبکارند»)
* چون خودم تصميم گرفتم بايد تا آخرش بروم؛ هر قولي که مي دهي بايد تا آخرش بايستي.
* زن و شوهر بايد در همه مسائل اتفاق نظر داشته باشند. زن و شوهر بايد تابع هم باشند. زن و شوهر بايد همه فعاليت هايشان مشترک باشد.
* مرد بايد جلوي زنش در بيايد. به زن نبايد رو داد. نبايد محبتت را نشان دهي. نبايد طرف مقابلت بفهمد که دوستش داري چون آن وقت سوءاستفاده مي کند.
* افرادي که طلاق مي گيرند حتماً افراد مشکل داري هستند. کسي که طلاق مي گيرد حتماً آدم بدي بوده است.
* والدين نبايد در تصميم ما دخالت کنند اما بايد زندگي ما را تأمين کنند.
* هر نوع زندگي بهتر از طلاق است.
* طلاق يعني بدبختي.
* رابطه جنسي پديده اي گناه آلود يا زشت است.
تبيان
آخرین ویرایش: