61- از چه طریق امرار معاش می کنید؟
?How do you make your bread and butter
62- مشغول چه کاری هستید؟
? What are you busy with
63- امیدوارم که همه چیز روبراه باشد
I hope everything works out well
64- اونجا خیلی خفه بود خوشحال شدم که بیرون آمدم
It was stifling in there; I was glad to get out
65- خواهرش در کنارش بود ولی سرش طرف دیگری بود (به او نگاه نمیکرد).
his sister, was at his side, her face averted
66- او خیلی مواظب گله اش است
He is very watchful of his flock
67- او تا آنجا که میتواند با صدای بلند آواز میخواهد و تا حدی تو دماغی
He sings as loud as he can, rather nasally
68- خریداران، شرکتهایی را میخواهند که به نیازهایشان توجه داشته باشند.
Customers want companies that are attentive to their needs.
69- رز به النات نگاه کرد و چشمهایشان به هم افتاد.
Rose looked at Allnutt, and their eyes met
100- او با دستمال چند باری (برای تمیز کردن) به لبهایش زد، صندلی اش را عقب برد و بلند شد.
She patted her lips with her handkerchief, pushed back her chair, and got up
101- برای یک لحظه از تقاضائی که از من کرد جا خوردم.
For a moment, I was completely taken aback by her request 102- از ترس حمله های بیشتر اکثر جمعیت شهر را ترک کردن.
Fearing further attacks, most of the population had abandoned the city
103- دیروز در روی پله های بیمارستان نوزادی سر راهی را پیدا کردیم.
A new-born baby was found abandoned on the steps of a hospital yesterday
104- هیچ کس در توانائی او در تمام کردن سریع کارها (در اینکه میتواند کارها را سریع به اتمام برساند) شک ندارد.
No one doubts his ability to get work done quickly
105- او درب را باز کرد و داخل شد و خواهرش بعد از او داخل آمد.
.He opened the door and went through it, and his sister came through after him
106- واقعا خانه ام شلوغ است.
.My house is in an absolute mass
107- او واقعا یکی از بهترین دانش آموزان کلاس زبان من به حساب می آمد.
.She was really regarded as one of the most able students of my English class
108- او در حالیکه دستش را (به علامت خدا حافظی) تکان می داد از نزد مادرش رفت.
.He left his mother with a wave of the hand
109- والدینم خیال میکردند که کمی غیر طبیعی است که پسری به رقص باله علاقه داشته باشد.
.My parents thought it was rather abnormal for a boy to be interested in ballet
110- او رفتاری غیر عادی دارد که ممکن است نشانه عقب افتادگی ذهنی (او) باشد.
.He has an abnormal behaviour that may be a sign of mental illness