زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

وضعیت
موضوع بسته شده است.

!/!

عضو جدید
کاربر ممتاز
:eek::surprised::eek:داداشی ایشون چی میگه؟؟؟پس همه حرفایی که در مورد خونوم زدی دروغ بود؟؟؟یعنی من خونواده ندارم :cry::cry::cry:
پس شما کی من میشی؟:cry::redface:


هیچ وقت دوس نداشتم حقیقت رو بهت بگم
اما تو دیگه بزرگ شدی و حق داری بدونی
--------------
پدر و مادر واقعیت تو رو وقتی 6-7 ماهت بود به خاطر مشکلات مالی و... ول کردن و رفتن

ساعت 3 و نیم شب بود دیدم داره از بیرون صدای گریه میاد

درو که باز کردم دیدم یه بچه توی گهواره پشت در داره از گریه هلاک میشه

اطراف رو نگا کردم کسی رو ندیدم

اوردمت خونه واست یه شیشه شیر درست کردم خوردی و یه کم اروم شدی

تا یه هفته دنبال پدر و مادر واقعیت گشتم اما پیداشون نکردم

از اون روز به بعد مجبور شدم تو رو پیش خودم نگه دارم...


هیچ وقت فکر نمیکردم یه روز قرار باشه این داستان رو واست تعریف کنم...
 

elahe.elahe2

عضو جدید
کاربر ممتاز
من دارم ميرم .آخه فردا حل تمرين داريم منم تا حالا چيزي نخوندم .صدام كنه ضايع ميشم .......:redface:
دوستون دارم خدافظ :gol: :gol:
 

H A M I D

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اومدم ...

حالا باید چیکار کنم؟
 

عطر بارون

عضو جدید
کاربر ممتاز
گوش بده معصوم من ، من پر از گفتنیم
یک شب شرجی گرم ، توی گوش کوچه ها
می پیچه صدای من ،که
بیا،بیا،بیـــــــــــــا
 

عطر بارون

عضو جدید
کاربر ممتاز
یا خدای نمیر ...
فائزه جان میگم بیخیال شو ...
اینجا همه دارن برات ادعای سرپرستی میکنن ...



چقدر اینجا اوضاع قارشمیشه!
موافقم با حرفت :D
الی من خواهر شوهر گری بلد نیست!!!! خیلی مهربونه.......

شایعه است آبجی....یادمه زمونی که تو بغل مامان زهرا شیر میخوردی...منم میومدم دست میکشیدم روسرت....وای چه روزایی بود....
:surprised:

هیچ وقت دوس نداشتم حقیقت رو بهت بگم
اما تو دیگه بزرگ شدی و حق داری بدونی
--------------
پدر و مادر واقعیت تو رو وقتی 6-7 ماهت بود به خاطر مشکلات مالی و... ول کردن و رفتن

ساعت 3 و نیم شب بود دیدم داره از بیرون صدای گریه میاد

درو که باز کردم دیدم یه بچه توی گهواره پشت در داره از گریه هلاک میشه

اطراف رو نگا کردم کسی رو ندیدم

اوردمت خونه واست یه شیشه شیر درست کردم خوردی و یه کم اروم شدی

تا یه هفته دنبال پدر و مادر واقعیت گشتم اما پیداشون نکردم

از اون روز به بعد مجبور شدم تو رو پیش خودم نگه دارم...


هیچ وقت فکر نمیکردم یه روز قرار باشه این داستان رو واست تعریف کنم...
:cry::cry::cry::cry::cry::cry:چقد من مظلوم بودم
من دارم ميرم .آخه فردا حل تمرين داريم منم تا حالا چيزي نخوندم .صدام كنه ضايع ميشم .......:redface:
دوستون دارم خدافظ :gol: :gol:
نرووووووووووووووووو :(
خدانگهدارت


من اومدم ...

حالا باید چیکار کنم؟
سلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــام
خیلی خوش اومدی
میسی که اومدی :gol::gol::gol:
 

Hamid Ghobadi

عضو جدید
کاربر ممتاز
هیچ وقت دوس نداشتم حقیقت رو بهت بگم
اما تو دیگه بزرگ شدی و حق داری بدونی
--------------
پدر و مادر واقعیت تو رو وقتی 6-7 ماهت بود به خاطر مشکلات مالی و... ول کردن و رفتن

ساعت 3 و نیم شب بود دیدم داره از بیرون صدای گریه میاد

درو که باز کردم دیدم یه بچه توی گهواره پشت در داره از گریه هلاک میشه

اطراف رو نگا کردم کسی رو ندیدم

اوردمت خونه واست یه شیشه شیر درست کردم خوردی و یه کم اروم شدی

تا یه هفته دنبال پدر و مادر واقعیت گشتم اما پیداشون نکردم

از اون روز به بعد مجبور شدم تو رو پیش خودم نگه دارم...


هیچ وقت فکر نمیکردم یه روز قرار باشه این داستان رو واست تعریف کنم...

:surprised::eek::surprised:

من دارم ميرم .آخه فردا حل تمرين داريم منم تا حالا چيزي نخوندم .صدام كنه ضايع ميشم .......:redface:
دوستون دارم خدافظ :gol: :gol:

بسلامت ...
منم دیگه باید برم! بحث امشبم که دیگه نتیجه ای نداد.
 

عطر بارون

عضو جدید
کاربر ممتاز
شبنم مثل خواهر خودم .خواهر شوهر چيه ؟:gol::gol::gol:
:redface::gol::heart::gol:
من دیگه رفتنیم دخترم
وقتی اومدی سر قبرم
هر چی دوس داشتی گل بیار
اما فقط رز سیاه!
نــــــــــــــــــــــــــــــــــــگو
من تازه پیدات کردم و قدرتو دونستم تنهام نزار :cry::cry::cry:
رز سیاه ؟؟؟:cry::cry::cry:
 

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بچه ها مواظب خودتون باشین...آبجی فائزه جونم خداحافظ...راستی اگه اون یکی فائزه هم اومد هواشو دشته باشبن....Sorin .... .
.
.
.
.
بدرود.
 

"Amir masoud"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]15)[/FONT]
[FONT=&quot]گنج
شعله انفس و آتش‌زنه آفاق است
غم قرار دل پرمشغله عشاق است
جام مي‌ نزد من آورد و بر آن بوسه زدم
آخرين مرتبه مست‌شدن اخلاق است
بيش از آن شوق كه من با لب ساغر دارم
لب ساقي به دعاگويي من مشتاق است
بعد يك عمر قناعت دگر آموخته‌ام
عشق گنجي است كه افزوني‌اش از انفاق است
باد، مشتي ورق از دفتر عمر آورده است
عشق سرگرمي سوزاندن اين اوراق است.

[/FONT]
 

عطر بارون

عضو جدید
کاربر ممتاز
:surprised::eek::surprised:



بسلامت ...
منم دیگه باید برم! بحث امشبم که دیگه نتیجه ای نداد.
کجا؟مهمون دعوت کردم :(
بچه ها مواظب خودتون باشین...آبجی فائزه جونم خداحافظ...راستی اگه اون یکی فائزه هم اومد هواشو دشته باشبن....Sorin .... .
.
.
.
.
بدرود.
شمام رفتی :(
بحث امشب چی بوده؟
سلام به همگی برای مدت کوتاه.
بحث سر منو اقا حمید بو و اینکه خونوادم کیه؟:surprised:
 

Hamid Ghobadi

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اومدم ...

حالا باید چیکار کنم؟

سلام ...
اما من دیگه باید برم!

موافقم با حرفت :D

خدا کنه!

بچه ها مواظب خودتون باشین...آبجی فائزه جونم خداحافظ...راستی اگه اون یکی فائزه هم اومد هواشو دشته باشبن....Sorin .... .
.
.
.
.
بدرود.

جلب مخفی به تو میگن!
.
.
.
منم میرم تا فردا ...
خداحافظ همگی:gol:
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا