توی لوحهای گلی یه چیزایی راجع بهش نوشته....
نوشته:
این منم پوستا!!! شاه خوراکیها...زینت دهنده هفت سین پادشاهان.... این منم پوستا!!!! حسرت بینوایان....
همچنین در کتاب خاطرات فیلیپ پدر اسکندرمقدونی اومده که روزی اسکندر در بچگی با پدرش از راسته آجیل فروشان روم میگذشت... ناگهان متوجه لبخند پسته ها شد... به پدرش گفت یک مثقال پوستا برایم بخر پدر لطفا...اما فیلیپ توان خریدش را نداشت...از آن روز به بعد اسکندر عقده ای شد و تصمیم گرفت همه ی غذا هایش را تا ته بخورد تا زودتر بزرگ شده و برای خودش مردی شود و با سپاهیان انیوه برای فتح ایران که سرزمین پسته بوده تجهد نماید و تا دلش میخواهد از این پسته ها بلمباند... و این دلیل حمله اسکندر و سایر اراذل و اوباش تاریخ به ایران بوده..
در تاریخ آمده که مغولها تحت تاثیر ایرانبان آدم شدند...اما این همه ماجرا نیست...روزی چنگیزخان مغول که تا حالا پسته ندیده بود یه چندتایی پسته خورد....گفت وای چقد لذیذ بود...بازم میخوام... بازم میخوام...
اما ایرانیان آن زمان کفتند اگه قول بدی آدم بشی از این پسته میدیم بخوری... و از آن به بعد مغولها آدم شدند..
واااااااااااي اينقدر خنديدم كه اشكم سرازير شد.....![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
واقعا واقعا تبريك ميگم به اين قلم و قريحه طنزنويسي....معركه بود..![]()
واااااااااااي اينقدر خنديدم كه اشكم سرازير شد.....![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
واقعا واقعا تبريك ميگم به اين قلم و قريحه طنزنويسي....معركه بود..![]()
شما لطف دارین..... راستش هممون باید از پسته تشکر کنیم که گزک دستمون میده.....خدایی یکی دو ساله پسته توی ادبیات طنز ما بدجور داره جولون میده...
كه بزني منهدمش كني....![]()
![]()
منهدمش نکردم که، بهش جهت دادم!
اصولا هر چیزی باید جهت داشته باشه...بی جهت که نمیشه...مثلا باد جهت داره... حتی اطلاع...اطلاع هم جهت داره...!!!!
اوه...اوه...اوه...پس وضع خیلی خرابه با این اوصاف....منم شنیده بودم عریضه جهت داره اما باورم نمیشد...عجب روزگاری شده... این جهت عجب چیزیه...بابا زمان ما اینجوری نبود...اون زمونا فقط جهت رفاه مدعوین عزیز وسیله ایاب ذهاب مهیا بود...دیگه جهتی دیگه ای نبود...دقیقاً
حتی خالی نبودن عریضه هم جهت داره، دیگه حسابشو بکنید!![]()
منهدمش نکردم که، بهش جهت دادم!
اصولا هر چیزی باید جهت داشته باشه...بی جهت که نمیشه...مثلا باد جهت داره... حتی اطلاع...اطلاع هم جهت داره...!!!!
دقیقاً
حتی خالی نبودن عریضه هم جهت داره، دیگه حسابشو بکنید!![]()
اوه...اوه...اوه...پس وضع خیلی خرابه با این اوصاف....منم شنیده بودم عریضه جهت داره اما باورم نمیشد...عجب روزگاری شده... این جهت عجب چیزیه...بابا زمان ما اینجوری نبود...اون زمونا فقط جهت رفاه مدعوین عزیز وسیله ایاب ذهاب مهیا بود...دیگه جهتی دیگه ای نبود...
اینجاش:آخه كجاي كشاورزي طنز داره كه ما بخوايم بهش بخنديم...تازه اونم با ده تا شكلك ....![]()
![]()
توی لوحهای گلی یه چیزایی راجع بهش نوشته....
نوشته:
این منم پوستا!!! شاه خوراکیها...زینت دهنده هفت سین پادشاهان.... این منم پوستا!!!! حسرت بینوایان....
همچنین در کتاب خاطرات فیلیپ پدر اسکندرمقدونی اومده که روزی اسکندر در بچگی با پدرش از راسته آجیل فروشان روم میگذشت... ناگهان متوجه لبخند پسته ها شد... به پدرش گفت یک مثقال پوستا برایم بخر پدر لطفا...اما فیلیپ توان خریدش را نداشت...از آن روز به بعد اسکندر عقده ای شد و تصمیم گرفت همه ی غذا هایش را تا ته بخورد تا زودتر بزرگ شده و برای خودش مردی شود و با سپاهیان انیوه برای فتح ایران که سرزمین پسته بوده تجهد نماید و تا دلش میخواهد از این پسته ها بلمباند... و این دلیل حمله اسکندر و سایر اراذل و اوباش تاریخ به ایران بوده..
در تاریخ آمده که مغولها تحت تاثیر ایرانبان آدم شدند...اما این همه ماجرا نیست...روزی چنگیزخان مغول که تا حالا پسته ندیده بود یه چندتایی پسته خورد....گفت وای چقد لذیذ بود...بازم میخوام... بازم میخوام...
اما ایرانیان آن زمان کفتند اگه قول بدی آدم بشی از این پسته میدیم بخوری... و از آن به بعد مغولها آدم شدند..
ایشون:
![]()
![]()
نترس عزیزم نترس من اینجام..بابا مدیرجان شوخی کرد عکسشو گذاشت بخندیدم نمیدونست تو ناراحت میشی...![]()
بخدا غلط كردم...اصلا نه تاپيك ميخوام نه خنده....![]()
زهره ام تركيد....![]()
مديرجان شما اين شكلي بودي ما خبر نداشتيم....![]()
يا جد بزرگوار....![]()
نترس عزیزم نترس من اینجام..بابا مدیرجان شوخی کرد عکسشو گذاشت بخندیدم نمیدونست تو ناراحت میشی...مزاحم جدت نشو مشکل خودتو خودت حل کن
من برم بعدا میام..
![]()
نه نترس کنترلش دست خودمهبابا نرگس جون اين مديري كه من ميبينم من و تو و جد و آباد هردومون رو يه جا قورت ميده....
تازه فكر كنم اين عكس خوبش باشه...
عكس پارتي ..جشن تولدي ...
چيزي باشه...از اون حالتهاي مهربانانه....![]()
![]()
بابا نرگس جون اين مديري كه من ميبينم من و تو و جد و آباد هردومون رو يه جا قورت ميده....
تازه فكر كنم اين عكس خوبش باشه...
عكس پارتي ..جشن تولدي ...
چيزي باشه...از اون حالتهاي مهربانانه....![]()
![]()
نه نترس کنترلش دست خودمهناخون هاتو نجو بچه...آره بابا مدیر جان کلی زحمت کشیده عکسشو گذاشته دیگه...
اینقد نزن تو ذوقش گناداره
![]()
اوه اوه مارجین جان برو قایم شو صاحبش آمدمگه دست من به شما دوتا نرسه!!![]()