زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

وضعیت
موضوع بسته شده است.

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز


دانلود 1

موسیقی بی کلام///


 
آخرین ویرایش:

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
بگذار ابرهاي سياه تا ميخواهند ببارند ما چترمان خداست.......
.......
سعادت ارامش خاطر است.
امروز بهترين روز زندگيم بود /پيش بهترينم بودم/ و با تمام وجود ميگويم دوستش دارم.
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
چشم هايم را به آسماني که خدايت در آن است دوخته ام و

دستهای خسته ام را سوی او دراز کرده ام و از تو می خواهم

که بیایی و مرا از عطر نفسهایت لبریز کنی بیایی و مرا به

سرزمين آب هاي نقره اي ، به سرزمين آرزوها ببری و

امشب باز به گذشته مینگرم آنجا که در اوج نا امیدی

سر راهم قرار گرفتی و با نگاهت قلب یخ بسته ام را

گرما بخشیدی و امشب چون گذشته تمام حرفهایم

برای توست آه...پس کي مي آيي چشمهای خسته ام

انتظار آمدنت را می کشند ...
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
مردان در مسیر عشق به وسعت نامتناهی نامردند،
گدایی عشق می کنند تا وقتی مطمئن به تسخیر قلب زن نشده باشند،اما همین که مطمئن شوند
مردانگی را در کمال نامردی بجا می آورند.
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلگيری عصر جمعه نه از بين ميره نه عادی ميشه!
فقط از هفته ای به هفته ديگه منتقل ميشه !!
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
من دیگه خسته شدم بس که چشام بارونیه
پس دلم تا کی فضای غصه رو مهمونیه
من دیگه بسه برام تحمل این همه غم
بسه جنگ بی ثمر برای هر زیاد و کم
وقتی فایده ا ی نداره غصه خوردن واسه چی
واسه عشقهای تو خالی ساده مردن واسه چی
نمی خوام چوبه حراجی رو به قلبم بزنم
نمی خوام گناه بی عشقی بیو فته گردنم
نمی خوام در به دره پیچ و خمه این جاده شم
واسه آتیش همه یه هیزومه آماده شم
یا یه موجود کم و با افاده شم
وایسا دنیا وایسا دنیا من می خوام پیاده شم
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
خداوند همه چیز را در 1 روز نیافرییده.پس چه چیز سبب شده که ما بیندیشیم همه چیز را میتوانیم در 1 روز بدست بیاوریم
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی با دویدن برای رسیدن به کسی، دیگر نفسی برای ماندن در کنار او باقی نخواهد ماند!
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
من در این وسوسه ی شهر دنبال کسی میگردم

که شبیه همه نیست

مثل آب است دلش
...
مثل پروانه ظریف

مثل تو رویایی

و نفس میکشد از عشق خدا

من در این وسوسه ی شهر

پی نیمه ی گمشده ی آینه ها میگردم...
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهي شايد لازم باشد از ياد ببريم !

نگاه آنهايي را که با نبودنشان،

بودنمان را به بازي گرفتند
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا !
فکر میکنم جای یه سوره به نامِ
"عشــق" توی قرآنت خالیه !
که اینجوری شروع بشه :
... و قسم به روزی که قلبت را میشکنند،
آنگاه درمیابی که جز خدایت مرهمی نخواهی یافت ...!
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام بچه ها تصميم گرفتم تاپيكام 3هزارتا شد ديگه نيام/ ااميدوارم تمام موضوعاتي كه براتون گذاشتم مورد استفاده تون قرار بگيره و مفيد واقع بشه / من ترجيح ميدم از اين باشگاه براي هميشه برم.خاطرات زيادي باهاتون داشتم / و بي جنبه هم فراوون زياد بود/ تلخي هاي زيادي هم از خيلي از بچه ها ديدم/ و در آخر نامردي بعضي دوستان/ بگذريم / همشون برام خاطره شدن و تجربه / از همتون ممنونم/ مگر اينكه چي بشه كه بمونم. همتونو دوست دارم.
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
تفاوت بذر و دانه چیه؟ شما بذری یا دونه؟ +++


سلام دوستان...خسته نباشید

تفاوت بذر و دونه رو میدونید؟


دانه یا همون دونه ، همون چیزیه که ما میخوریم ، مثلا دونه عدس.

پس بذر چیه؟


بذر رو از مغازه باید تهیه کنید تا بتونه دونه درست کنه...درخت بشه...
================================================== =====


+++اگه بذر و دونه رو توی خاک بکارید چی میشه؟
+++


وقتی دونه رو میکارید ، بعد چند روز دیگه خبری ازش نیست ، هم رنگ محیط شده
یا بهتره بگم که محیط اطرافش بهش غلبه کرده و اون رو از بین برده
( حتی اگه در بهترین خاک باشه و به موقع آب بهش بدید)



اما اگه بذر رو بکارید چی ؟

وقتی بذر رو میکارید ، بعد چند روز ، جوانه میزنه ، سر از خاک در میاره ،

یا بهتره بگم ، بر محیط اطرافش غلبه میکنه و تحت تاثیر محیط قرار نمیگیره ،

در هر شرایطی بالاخره خودشو شکوفا میکنه و میگه " من زنده ام ، من هستم!!! "






دونه مُرد و نابود شد چون درونش خالی بود و چیزی برای گفتن نداشت ، چیزی برای

ابراز نداشت، همونی شد که دیگرون میخواستند ، هم رنگ دیگرون شد






بذر زنده موند، رشد کرد ، چون درونش پر از انرژی بود ،

پر از " میتوانم " ،

با محیط اطرافش کاری نداشت ، فقط و فقط " خود شکوفایی" کرد...

چون از وضعیتش ناراضی بود و در خودش میدید که حقش نیست که بذر بمونه و باید درخت بشه




حالا ، داداش من ، خواهر من ، شما بذری یا دونه؟


منتظر خاک و آب مناسبی؟؟؟ که اگر هم داشته باشی ، کاری نمیکردی

یا میگی ،هر جا باشم هستم ، زنده ام و امیدت به خداست و عمل میکنی


انشا الله که بذری (= مومنی)
 

MaRaL.arch

کاربر فعال تالار مهندسی معماری ,
کاربر ممتاز
سلام:)
این دیگه چه تایپیکیه:confused:
من که از هدفش سردر نیاوردم:razz:
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز

ارتباط با خدا از طريق كلامش
در اوايل دهه ‌1990 ،‌ به كشور مغولستان سفر كردم تا اصول دعا را كه در كتابم به نام "‌عامل دعا" نوشته بودم به گروه كوچكی از ايمانداران در سطح كشور تعليم دهم. از آغاز مسيحيت ، پيغام انجيل هرگز به مغولستان نرسيده بود. از زمانهای بسيار دور مبلغينی چند به آنجا سفر کرده بودند ولی همگی طرد شدند. برای مدت دو هزار سال در اين كشور هيچ كس پيغام شگرف نجات خداوند را نشنيده بود. اگر چه اكثر مردم در آنجا بودايی بودند ولی كمونيسم اعتقاد به خدا را به طور كامل از اين كشور برچيده بود. با برقراری آزادی در اين كشور ، درها به روی پيغام انجيل نيز باز شد. گروه كوچكی در پايتخت، اولان باتر(Ulan Batar)، به مسيح ايمان آوردند و از من خواستند كه به آنجا رفته و در مورد دعا تعليم دهم. چندين شب پی در پی، اصول دعا را به آنها آموزش دادم . در طول جلسات ،‌ خدا به طرز محسوسی عمل كرد. پس از پايان جلسات در اولان باتر به شهر دارهان (Darhan) دعوت شدم. تا آن زمان مردم آنجا هرگز پيغام انجيل را نشنيده بودند و هيچ ايمانداری در آن شهر وجود نداشت . پس از رساندن اين پيغام كه خدا كيست و اينكه قادر است چه اعمالی را در زندگيمان انجام دهد، پيرمردی سؤال بسيار مهمی از من پرسيد. وی پرسيد، "خدای شما چگونه است؟" كمی يكه خوردم . تا آن موقع هيچكس چنين سؤالی از من نكرده بود. شما چگونه به اين سؤال جواب می داديد؟ اين يكی از مشكل ترين سؤالاتی بود كه می بايست به آن پاسخ می دادم. به وی گفتم "اگر می خواهيد بدانيد خدا چگونه است بايد به كتابی كه خداوند در اختيارمان گذاشته رجوع كنيد . در اين كتاب ،‌ طبيعت ،‌ سرشت، شخصيت و صفات خداوند توصيف شده است. اين كتاب در دامنه وسيعی از تاريخ توسط مردان مقدسی كه از خدا الهام يافتند نوشته شده است. بعضی از آنها پادشاه و بعضی ديگر ماهيگيران معمولی بودند ولی همه آنها با خدايی كه خالق جهان بود ملاقات كرده بودند.‌ آنها از اعمال و شهادات او و اينكه خداوند چگونه آنها را عوض كرد خبر دادند و قوانين و اصول زندگيی را كه خداوند به آنها سپرده بود به نگارش درآوردند." جواب من گويی آن پيرمرد را قانع كرد. اگر واقعاً مايليد خداوند را عميقاً بشناسيد، بايد بدانيد كه شهادتی عينی وجود دارد كه به ما می گويد او كيست و چگونه عمل می كند. كتاب مقدس،كلام خداوند برای قوم خدا است. اگر حقيقتاً مشتاق شناخت خدا هستيم و می خواهيم در هماهنگی كامل با او زندگی كنيم آنگاه می بايست كلام او را مطالعه كرده و در آن تفكر نماييم. چهار دليل برای بكارگيری كلام خدا در زندگی روزانه ما وجود دارد. پولس رسول در رساله خود به تيموتاوس جوان چگونگی تأثير كلام خدا در زندگی روزمره را برای وی توضيح می دهد. او می نويسد "تمامی كتب از الهام خدا است و به جهت تعليم و تنبيه و اصلاح و تربيت در عدالت مفيد است" ( دوم تيموتاوس 16:3). پولس اشاره می كند كه چگونه خداوند با امور درست و نادرست زندگيمان برخورد می كند. ابتدا پولس می گويد كه كلام خدا به ما می آموزد كه خدا كيست و چگونه می بايست با او ارتباط داشت. دومين نكته اين است كه كلام خدا ما را در زمينه هايی از زندگی مان كه مورد پسند خدا نيست توبيخ می كند و ما نسبت به كلام خدا جوابگو بوده و آن كلام حكم غايی ما خواهد بود. خدا حدودی را برای ما مشخص می كند و به ما نشان می دهد كه آيا از آن حدود خارج شده ام يا خير؟ البته خدا فقط اشتباهاتمان را به ما گوشزد نمی كند بلكه ما را اصلاح نيز می كند يعنی به ما نشان می دهد چگونه به حدود و نواحی امنی كه از آنها خارج شده ايم برگرديم و بالاخره خدا ما را هدايت می كند تا به طرز صحيحی زيست كنيم، به گونه ای كه با او رابطه مناسب و درستی داشته باشيم. داشتن زندگی پيروزمند بدون دانستن اينكه خداوند كيست، چگونه عمل می كند و از ما چه انتظاری دارد محال است. كتاب مقدس دفترچه راهنمای خدا برای زندگی پيروزمند مسيحی است. كلام خدا همچون نقشه ای است كه ما را بسوی پيروزی هدايت می كند. يك ورزشكار به منظور برنده شدن بايد استراتژی و برنامه ای داشته باشد. خدا نيز برای برنده شدنمان استراتژی خود را به ما داده است و آن در يک كتاب بسيار قديمی بنام كتاب مقدس يافت می شود . اگر می خواهيد در اين مسابقه زندگی برنده شويد، اين كتاب كه متعلق به همه دورانها است ،‌ يعنی كتابمقدس را مطالعه كنيد. اين كتاب كلام خدا و استراتژی الهی برای زيستن می باشد و كتابچه راهنمايی است تا ما را به راههای عدالت هدايت نمايد. اما فراتر از همه اينها ، كلام خدا كامل ترين و دقيق ترين توصيف خداوند را به ما می دهد. كتاب مقدس را بخوانيد و ثمره پيروزی را برداشت كنيد
 

Phyto

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
سلام بچه ها تصميم گرفتم تاپيكام 3هزارتا شد ديگه نيام/ ااميدوارم تمام موضوعاتي كه براتون گذاشتم مورد استفاده تون قرار بگيره و مفيد واقع بشه / من ترجيح ميدم از اين باشگاه براي هميشه برم.خاطرات زيادي باهاتون داشتم / و بي جنبه هم فراوون زياد بود/ تلخي هاي زيادي هم از خيلي از بچه ها ديدم/ و در آخر نامردي بعضي دوستان/ بگذريم / همشون برام خاطره شدن و تجربه / از همتون ممنونم/ مگر اينكه چي بشه كه بمونم. همتونو دوست دارم.


چرا؟!
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
در گذرگاه خیمه شب بازی دیگر
با همه تلخی و شیرینی خود می گذرد

عشق ها میمیرند

رنگها رنگ دگر میگیرند
و فقط خاطره هاست
كه چه تلخ و شیرین دست نخورده به جای می مانند
دریا
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
چراغها را خاموش کنید می خواهم آسوده سر بر زمین بگذارم غریبه، اگر می خواهی به خواب من بیایی نامم را که صدا می کنی، کمی آرامتر؛ بگذار تا پسین فردا با خیال خوش تو میان رویاهای شیرینم دست و پا زنم از من نگیر این لحظه های دلخوشی را نگذار حتی خواب دیدن تو برایم عقده شود ... یادت می آید حرفی را که زدی؛ گفتی می روم، گه گداری شاید به خوابت بیایم شاید در خواب، تو را به آرزوی دیدنم نزدیک کنم لااقل همین وعده را برایم بگذار ... غریبه، به خاطر خدا در نگاهم صادق باش


غریبه
 

آیورودا

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر تو نباشی: بی تعارف و مبالغه بگم همه چیز طعم زهر را خواهد داشت حتی عسلی كه از همه به گل سرخ شبیه تر است



اگر تو نباشی: از اینجا میروم و آسمان را هر چند شیرین و شفاف با خود نمی برم آنقدر دور میشوم كه نسیمی از كنارم عبور نكند و چشمم به چشم ستاره ای نیفتد



اگر تو نباشی: نه شعر می گویم نه با ماهی ها حرف میزنم نه شبها به آغوش ستاره ها پناه میبرم فقط صبح تا شب خاطرات صدفهای شكسته را مرور میكنم تمام این باغ ها . شقایق ها. سنجابهای بازیگوش . رودهای پر جنب و جوش . اقیانوس های آرام و دیوارهای بی بام با توست كه زیباست



اگر تو نباشی: چه خواب باشم چه بیدار حتم دارم روزگار تكه كاغذی هست افتاده در گوشه خیابانی دراز خیابانی كه پای هیچ عاشق به آن باز نشده است



اگر تو نباشی : چه در كنار پنجره بایستم چه در شبستانی نمورو بی نور بنشینم اشتیاقی برای دیدن آفتاب ندارم و دوری تو را حتی به اندازه ی یك نفس كشیدن تاب ندارم



پس چرا رفتی و منو با كوله باری لز غم تنها گذاشتی چرا جوانه عشق را در دلم خشكاندی
چرا چرا چرا ؟؟؟
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا